Thursday, Feb 1, 2018

صفحه نخست » روحانی همچنان در توهم و اجرای نمایش! کوروش گلنام

Kourosh_Golnam.jpgآنچه نقل می شود از گزارش رادیو فرانسه است.

"حسن روحانی در چهلمین[سی و نهمین] سالگرد بازگشت خمینی به ایران در مقبرۀ او در بهشت زهرای تهران گفت :

محال است که نظام گذشتۀ پادشاهی در ایران احیا شود. او تأکید کرد : مادام که مردم ایران عاشق فرهنگ اسلامی هستند هیچ قدرتی نمی تواند مسیر ملت را عوض کند."

به گزارش رادیو فرانسه، رئیس جمهوری اسلامی ایران در جای دیگری از سخنانش مسئولان کشور را به شنیدن صدای مردم و مطالبات و خواسته های آنان فراخواند و گفت : "هیچکس نمی تواند ملت بزرگ ایران را از اظهار نظر و انتقاد و حتا اعتراض بازدارد."

حسن روحانی سپس در هشداری خطاب به رهبران حکومت اسلامی ایران تصریح کرد که اگر آنان نارضایتی های مردم را نادیده بگیرند سرانجامی همانند سرنوشت شاه در انتظار آنان خواهد بود. او گفت : علت سقوط شاه این بود که وی سلطنت خود را مادام العمر و ابدی می دانست، صدای نقد و نصحیت مردم، مصلحان و ناصحان و فرهیختگان کشور را ناشنیده می گرفت تا اینکه عاقبت ناچار شد تنها یک صدا و آنهم صدای انقلاب را بشنود.

روحانی در پایان گفت : "هرگز نخواهیم گذاشت که استبداد به ایران بازگردد و بیش از همیشه برای تحقق خواست مردم آماده هستیم." وی همچنین پیش بینی کرد که در تظاهرات ٢٢ بهمن ماه امسال مردم وفاداری شان را نسبت به رهبر و نظام اسلامی ایران نشان خواهند داد."[تاکیدها ـ واژه های پر رنگترـ همه از من است.]

اینک در باره آن چه که من بر آن تاکید کرده ام:

1 ـ در باره بازگشت پادشاهی

نگارنده که خود خواهان بر پایی یک جمهوری لائیک در ایران است، پیش گو نیست و نمی تواند در باره آینده و سیستم جایگزین پس از این حکومت در ایران، که رای مردم آن را روشن خواهد نمود، داوری ای داشته باشد. ولی از این آگاه هست که میزان ستم گری، زورگویی، دروغ گویی، ریا کاری و بی کفایتی حکومت اسلامی در این نزدیک به چهار دهه، به اندازه ای گسترده بوده است که شماری از هم میهنان، هوا خواه سیستم پادشاهی و بازگشت آن به ایران هستند که شوربختانه به سبب نبود هیچ گونه امکانِ آماری، شمار آنان بر کسی روشن نیست. جالب توجه تر این است که آنگونه که از داده ها و رفتارها(از آن میان گردهمآیی هایی پُر شور در آرامگاه کوروش) بر می آید، بیشتر این هواخواهان، در میانِ دو نسلِ پس از انقلاب هستند که دوران پهلوی را نیز ندیده اند. آنان بر پایه آن چه که ازبستگان خود شنیده، یا در کتاب ها خوانده یا در فیلم هایی که از آن دوران دیده اند و سنجش آن با دورانی که خود در آن زیسته و رشد کرده اند، چنان به بیزاری و نفرت از وضع موجود رسیده اند که خواهان بازگشت رژیم پادشاهی شده اند. چه بپذیریم و چه نپذیریم، این بخشی از واقعیتِ جامعهِ امروز ایران است. این که بازگشت پادشاهی درست است یا نادرست، شدنی است یا ناشدنی است، بحث دیگری است و این صندوق های رای در یک گزینش آزاد، شفاف و به دقت کنترل شده است که آن را روشن می کند. بنابراین "محال" دانستن آن از سوی هر کس که باشد، حکایت از نا آگاهی از وضعیت ویژه ایران دارد که از دید من چنین امری در آن محال نیست. افزوده شود که همآن گونه که در انقلاب 57 به خوبی دیده و آزمایش کرده ایم، رای بیشرین شمار مردم همیشه نمی تواند درست باشد ولی نگارنده پیش از این نیز در نوشته هایی بارها تاکید داشته است که مهم شکلِ حکومت نیست بلکه درون مایه حکومت، احترام همه جانبه به اجرای قانون (قانون مداری) و دموکراسی است که مهم است. در این باره نمونه کشورهای پادشاهی در اسکاندیناوی چون دانمارک، نروز و سوئد و یا کانادا در قاره آمریکا و... را یاد آور شده ام که امروز از پیشرفته ترین جامعه های بشری هستند. یا در همین اسکاندیناوی دو کشور کوچک فنلاند و ایسلند که جمهوری هستند ولی این دو نیز از پیشرفته ترین و آزاد ترین کشورهای جهان هستند.

2 ـ مردم ایران، عاشق فرهنگ اسلامی!

این چه فرهنگ و عشقی است که باید با زور، سرکوب، دروغ، ریا کاری، پنهان کاری، فساد و تباهی آن را سر پا نگهداشت و نشان داد. روحانی خود می داند ولی تنها راه را این می بیند که خود را به خواب زده، نبیند و نشنود. سر زیر برف باشد، شب راحت تر می خوابد. آیا او فریاد جوانان پر شور امروز ایران را نشنیده است که می گویند: "جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم"!

3 ـ هیچکس نمی تواند ملت بزرگ ایران را از اظهار نظر و...باز دارد!

پس این بازداشت های پس از اعتراض های تازه چگونه انجام گرفته؟ مسئول کشته ها و آسیب دیدگان (شاید برای همه عمر)در سرکوب های یکماهه گذشته کیست و چه کسی فرمان داده که انجام شود؟ مسئول کشته شدن زندانیانی که دستگاه دادگری اسلامی با بی شرمی این جنایت ها را "خودکشی" اعلام می کند، چه کسی است؟ مگر آن جان های شیفته از دست رفته جز اعتراض کار دیگری انجام داده بودند؟ جرم بانوی سرفراز، نرگس محمدی جز انتقاد و اظهار نظر به مسالمت آمیز ترین شیوه چه چیز دیگری بوده است که چنین سنگدلانه او را از دو فرزند خردسال و همسرش سال ها است که جدا کرده و فشارهای فراوانی حتا برای تماس تلفنی با فرزندانش بر او وارد کرده اید؟ هزاران نمونه در برابر چشمان جنابعالی است آقای روحانی!

4 ـ هشدار روحانی به رهبران حکومت اسلامی .....سرنوشت حکومت شاه در انتظار شما

نباید شگفت زده شد. آخوند حکومتی است و شیوه او همین است. در این حکومت هر نشدنی، شدنی است ولی با شرم آورترین شیوه. روحانی بنا بر قانونِ خود آقایان، شخص دوم مملکت است، یعنی از مهمترین رهبران حکومت. اینک روی سخن او با کیست؟ به چه کسی هشدار می دهد؟ گویا ایشان در سرزمین دیگری زندگی کرده و می کند و خود نقشی در رهبری حکومت نداشته و ندارد. گریز و شانه خالی کردن از بار مسئولیت در جنایت ها و نا بسامانی ها. با وجود آنکه جمع بکار برده و گفته است"رهبران"، بیاییم بپنداریم که هشدارش به "رهبر معظم" است زیرا او ست که همه کاره مملکت و برتر از قانون شده است و بقیه بازیچه ای بیش نیستند ولی در دنباله سخنش می بینم که از بیم و هراس از همین هشداری که داده است، در پایان چگونه به چاپلوسی برای رهبر و نظام مقدس می پردازد.

5 ـ هرگز نخواهیم گذاشت که استبداد به ایران باز گردد و...

همیشه باید به همین نکته توجه داشت که ایشان "آخوندِ حکومتی" است. دانش آموزان دبستان حق دارند که از جناب رئیس جمهور بخواهند که "استبداد" را برای آن ها معنا کند تا دریابند "مستبد" کیست و حکومت استبدادی چگونه است. آیا در حکومت استبدادی است که زبان می برند، قلم می شکنند، آبرو و شرف انسان ها را به بازی می گیرند و به مال و جان انسان ها تجاوز می کنند، هر گاه که اراده کنند دستگیر و زندانی می کنند، تا مرزمرگ، شکنجه می دهند، نوجوانان را اعدام می کنند، دست و پای دزدی که از بیکاری و گرسنگی دست به دزدی زده است را قطع می کنند و در برابر به دزدانِ بزرگ مقام هایِ بلند می دهند، قاری قرآن متجاوز به کودکان را آزاد می گذارند ولی در برابر قربانیانِ این تجاوز کننده کثیف را مورد پی گرد و آزار و اذیت قرار می دهند و.. ده ها پرسش آزار دهنده دیگر.

6 ـ در تظاهرات 22 بهمن امسال، مردم وفاداریشان را به رهبر و نظام اسلامی ایران نشان خواهند داد.

به همه آموزشگاه ها، اداره ها، کارخانه ها و... نامه می فرستند که حتمن(حتمأ) باید در تظاهرات شرکت کنند. همه نیروهای نظامی و شبه نظامی چون بسیج با همه توان باید حضور داشته باشند(شایدحتا با خانواده) میلیاردها تومان هزینه می کنند. از پیرامون هر شهر بزرگی، از روستا ها وشهرهای کوچکتر به ویژه در تهران، با دادن غذا و مسکن (درصورت اقامت یک یا دو روزه) اتوبوس، اتوبوس سیاهی لشگر وارد می کنند، چادرهای فراوان صلواتی و پخش رایگان غذا و نوشابه و.. ده ها ترفند دیگر بکار می بندند، و با این وجود در تهران بزرگ با جمعیتی بالاتر از 13 میلیون تن، و با همه نیرویی که از پیرامون تهران گرد میآورند، حتا چند سد(صد) هزار تن شرکت نمی کنند آنوقت نام این تظاهرات حکومتیِ سازماندهی شدهِ پُر هزینه را "وفاداری به نظام و رهبر" می گذارند!"(این همآن رهبری است که به او هشدار هم داده است). یک پیشنهاد و راه ساده می تواند میزان پشتیبانی از حکومت و "رهبرمعظم" را به خوبی آشکار کند. حکومت همه زور و نیروی خود را به کار گرفته و با همه هزینه های میلیاردی آنان را به میدان بیاورد ولی در تهران و شهرهای بزرگ به مخالفان حکومت نیز این امکان را بدهد تا به شکلی کاملن(کاملأ) مسالمت آمیز و آرام گرد آمده و دیدگاه خود را بیان کنند تا آشکار شود جایگاه این حکومت و رهبرش کجاست، تا سیه روی شود هر که دراو غش باشد!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy