با آن که این روزها در مورد این تبرئه غیر قابل تصور بسیار نوشته شده، ولی همه درداخل، به نظر میرسد به ملاحظه قدرت قوه قضایی، به نوعی از داوری صریح پرهیز میکنند. به نظر من به دلایلی چند مسلما اقای طوسی در این مورد مقصراست. میدانیم که ۷ سال پیش کسی با حمایت خانوادهاش به مقامات قضایی شکایت کرد که در کودکی توسط آقای طوسی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته است. به دنبال این شجاعت تنی، چند از قربا نیان دیگر هم جسارت کرده و به جمع شاکیان پیوستند. اما با کمال تاسف مقامات برای چند سال، با انواع ترفندها، مانع طرح پرونده شدند. بالاخره قربانی از سر استیصال با صدای آمریکا تماس گرفت، و ماجرا از این طریق برملا شد. دفاعهای مقامات، که این صدای استکبار جهانی است، قصدشان بد نام کردن جمهوری اسلامی است، جلو خشم مردم و گزارش مطبوعات را نگرفت
خانوادههای قربانیان طی نامهای به آیت الله صادق لاریجانی، از صدای آمریکا فاصله گرفتند، و از مقامات قضایی خواستند که به شکایت آنان رسیدگی کنند، تا بیگانگان از آن بهره برداری نکنند. اما این بار هم با وعده رسیدگی سریع به پرونده، شاکیان را ساکت کردند. اما باز برای دو سال پرونده روی میز قاضی خاک خورد. بالاخره پس از آن که دیدندآبها از آسیاب افتاده، و شاکیان ناامید و از نفس افتاده شدهاند، با اعمال نفوذ حکم بی گناهی ایشان را صادرکردند. ظاهراقاضی پرونده حاضر نشده بود حیثیت خود را به باد دهد و آن را امضا کند لذاصاحبان نفوذ ناگزیرازدو مستشار از دو بخش دیگر خواستند آن را امضا کنند
حجت الاسلام محسن اژهای، سخنگوی قوه قضائیه، که برای ساکت کردن مردم فرمودند این گونه پروندهها اثباتش مشکل است، ممکن حق با شاکی باشد، اما قابل اثبات نیست؛ گویی ایشان دنبال شاهدی میگردند که شاهد خود عمل باشند تا جرم ثابت شود. اما به دلایل ذیل این ادعا مردود است
۱ - حفظ آبرو: هیچ فردی نمیآید اعلام کند که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته، و خانوادهاش هم به دفاع از او سر در عالم بگذارند. آنان نه تنها به مقامات رسمی شکایت کنند، بلکه پس از ناامیدی چند ساله به صدای آمریکا متوسل شوند، و راز خود را برهمه ایرانیان برملا کنند. حتی در جامعه بازی مثل آمریکا هم، قربانیان تا همین اواخر حاضر به افشای آن نبودند، چه رسد به جامعه ما، و آن هم در موردپسر نه دختر. یا شاهدیم که قربانیان جنسی کشیشان کاتولیک، در جوامع قانون مدار، دههها جسارت ابراز این ستمی راکه بر آنان در کودکی رفته بودنداشتند. این پنهان نگاه داشتن امری جهانی و فراکشوری است. در مورد صداقت قربانیان آقای طوسی حتی نمیتوان داشت شبهه کرد که به دنبال گرفتن غرامتی یا مسئله سیاسی باشندو چون طوسی خود یک فرد کم مقدار یک لاقبا است. پس شبهای نیست که این چند قربانی شجاع، بدون هیچ سودی، حاضر به پذیرش سرزنشهای بسیار سنگین تر از زجر تجاوز شده اندتا با افشای نتهم جلو فساد شایع را بگیرند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
۲- پنهان کاری: اگر ریگی در کفش مقامات مسئول این پرونده نبوده، سالها تاخیر به چه معنی است و بعدهم با وجود حساسیت مردم یواشکی حکم صادر کردند. اگر گفته شود برای حفظ آبروی قربانی است، که آنان خود رازشان را باهمه همردم درمیان گذاشتهاند. آنانی که به دنبال خفه کردن ماجرا بودند، حساب کرده بودند که با این مخفی کاری ماجرا فراموشش میشود. فارغ از آن که انسانهای شریفی مثل محمود صادقی، نماینده شجاع و صدیق مجلس، آن راافشا میکند.
۳- دست به دست کردن: سوال آن است که آقای اژهای، بدون اشاره به ایرادات حکم صادر شده، چرا باز هم تا سروصداها بالا گرفته است پرونده را به قاضی جدیدی برای بررسی مجدد دادهاند. و بعد هم تهدید کردهاند که هرکس آن راافشا کند جرم است. و افزودهاند که علنی شدن دادگاه به ضرر شاکی است، در حالی که شاکی خواستار علنی شدن آن است. لذا میتوان گفت این وعددهها یعنی همین ما جرای تکراری این پرونده: تعویق انداختن و سردواندن و مخفی کاری تا از اذهان برود. والا چه گونه است که صدها پرونده این چنینی در جهان قابل طرح علنی بوده است، حتی مواردی که چندین دهه از ارتکاب جرم گذشته بوده، نه مثل این پرونده که تازه است وبا شواهدی پی گیر.
انگیزه این اعمال نفوذ
۱-این کدامین افراد صاحب نفوذی هستند، که برای این متهم بی قدرت و گمنام، حاضر به پذیرش این خطر سیاسی بزرگ شدهاند. ناگزیر به ذهن میگذرد که آن چه راکه ما جرم بزرگی میدانیم، وبر آنیم که به زندگی یک قربانی برای همیشه صدمه سنگینی میزند، در نظر آنان خلاف بزرگی نیست. گویا اینان میگویند "خوب مگر چه شده که این همه سروصدا میکنید. یک بچهای مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته، که صدها مثل اودرهمه جا هست. تازه به احتمال زیاد، بهر دلیلی، خود بچه راضی شده بوده، والا میدانیم طوسی با زورو کتک کاری به این بچهها تجاوز نکرده است. وآنان هم درزمان تجاوز دادو بیدادی نکردهاند. پس باید این سر وصداها توطئه دشمنان خارجی و داخلی جمهوری اسلامی باشد. ادعایی که چندین تن از روحانیون و مقامات، از جمله سخنگوی قوه قضایی، کردند
۲- فساداخلاقی فراگیر: وقتی سوء استفادهها و خلافکاری مقامات قضایی فاش میشود، چرا مقامات بالاتر سکوت میکنند. آیا بر آنند که گرحکم شوند که مست گیرند در شهر هرآن که هست گیرند". یا چون نیک نظر میکنند میبینند اینان پرهای خود آنان هستند، و چاقو نمیتواند دسته خود را ببرد. آیا این باعث نمیشود که مردم به این نتیجه برسند قانونی نیست هرچه هست رابطه است و قدرت
۳-عدم باور به برتری قانون: گویند هر چه بگندد نمکش میزند وای به وقتی که بگندد نمگ. قوه قضاییه چنان مهم است که ایرانیان حکومت مغولان با همه کشتارشان را به خوارزمشاهیان ترجیح دادند، چون چنگیز قانون "یا سا" را داشت، که مغولان سخت از آن تبعیت میکردند. قانونی بود عشیرهای و خشن، اما هرچه بود از بی قانونی بهتر بود. درغرب مردم برآن باورند که قانون برتر از هر کس و هر مقامی است، و همین باور عمیق آنان را به نظامشان، با همه نادرستیهایش، وفادار نگه میدارد. حجت الاسلام مسیح مهاجری، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، درنقد کسانی که مخالف علنی شدن این دادگاه هستند میگوید: عدهای میگویند این پرونده نباید فاش شود، زیرامحکومیت یک قاری مشهور سبب بی اعتقادی مردم به جامعه قرآنی میشود، واز آن طریق به جمهوری اسلامی بی اعتماد میشوند. وسخنگوی قوه قضائیه هم از مطبوعات و مردم شکایت میکند که این همه سروصدا سر این پرونده غیر عادی است. ریاست محترم قوه قضائیه هم بجای رسیدگی وتنبیه متخلفان، شاکیان را تهدید میکند که: اگراز طریق مصاحبه با وسایل ارتباط جمعی افشاگری کردید، به جرم بی حرمت کردن نظام مجرم شناخته میشوید. ولی ایشان نمیگویند چرا در طول شش سال به دادشاکیان نرسیدید، تا اینان مجبور به افشاگری نشوند. علاوه بر آن وقتی دادگاه بیداد گاه میشود، به چه حکمی شاکی را از تلاشش برای احقاق حقوقش باز میدارید.
۴-اصحاب کهف: روحانیان حاکم ما گویی در غارهای حوزهها سالها و قرنها است که به خواب رفتهاند. بیهوده نیست اقای جنتی میگوید این اینترنت بلای جان ما شده است. و یا مقامات مختلف، از قاضیها و قاضی القضات تا گردانندگان بیت رهبری همه میکوشند برای حفظ اعتبار جمهوری اسلامی، این ماجرا و روند رسیدگی به آن را مخفی نگه دارند. آنان توجه ندارند که ما در عصر ارتباطات هستیم، وامروزه مردم از طریق اینترنت از آن چه در جهان میگذرد با خبر میشوند. آنان میبینند که در آن جا که شما دیار کفرو بی اخلاقی میخوانید هیچ کس ورای قانون نیست و روسای جمهور هم قادر به پنهان نگه ئاشتن جرایمشان نیستند. و کسی جرات نمیکند به قاضیای بگوید بخاطر مصالح نظام پرونده را جمع وجور کن
فقه متحجر: فقهای اصحاب کهفی فقه اشان هم ناگزیر مال عهد دقیانوس است. اگر بچه بازی زمانی خلاف بزرگی نبود، و امری رایج در جهان بود، سالها است این نگاه به جهان عوض شده است. حتی کسانی که روابط جنسی هم جنس گرایان را میپذیرند، رابطه یک فرد بالغ با پسربچه را نمیپذیرند. زیرا در اینجا آن فرد اگر هم به زور تجاوز نکند، قادر به فریب و اعمال فشار برکودک است. زمانی در ادبیات ما وجهان بچه بازی تحت عنوان زیبا پسندی تحسین میشد. ودر بخش سنتی جامعه، به ویژ درمجامع مذهبی غیر معمول نبود. به ویژه در شهرهای مذهبی، یا قزوین و اصفهان واردبیل. از این روی احکام فقهی هم با بینش حاکم زمان میخواند. لذاهمان گونه که در حکم دادگاه طوسی آماده " «افعال انتسابی از قبیل شوخی رکیک و زننده و بیان مطالب غیراخلاقی و حتی ماساژ دادن و ملاعبه (بازی و شوخی جنسی که به قصد تحریک غریزه جنسی انجام میگیرد و موجب لذت جنسی میگردد) بر فرض اثبات نمیتواند از ارکان متشکله بزه منتسبه» باشد. و در همان حال مردم میخوانند که در امریکا، به زعم اینان بی اخلاق، پزشک محبوب و صاحب نفوذ المپیک به جرم همین "ماساژدادن و ملاعبه با دختران خردسال به بیش از ۲۰۰ سال زندان محکوم شد. کافی است نگاهی بیندازید به رسالات علما، حتی معتبرترینشان، تا ببینید راجع به استفاده سکسی از دختران شیرخوار، یا سکس با حیوانات چه مطالبی نوشتهاند. مطالبی که امروزه هر جوانی بخواند آن را از نشریه پلی بوی زشت تر میداند.
حاصل چنان فقهی حکم طوسی میشود. قاضیها میدانند حکم شرعیشان باعث مسخره اشان، حتی میان مومنان، میشود. لذا یکی از امضا کردن میپرهیزد، و تنی چند سعی میکنند آن را در گوشه میزشان پنهان کنند. اینان در برابرکسانی که فشار میآورند تا طوسی تبرئه شود، نمیتوانندحکم محکومیت متهم را بر مبنای فقه موجود با قاطعیت صادر کنند. به عبارتی با این فقه، همان گونه که آقای اژهای میگوید قاضی نمیتواند حکم محکومیت صادر کند، هر چند میداند شاکی حق دار