Monday, Feb 26, 2018

صفحه نخست » ادامه سریالی شکستن سنگ قبر دگراندیشان

شبکه بیان، در هفته جاری باز شاهد شکستن سریالی سنگ قبر چهرهای دگراندیش و منتقد حکومت در ایران بودیم . در تازه ترین مورد آن شکستن سنگ قبر ابراهیم یزدی، دبیر کل پیشین نهضت آزادی را عده ای شکستند. در پی این اتفاق باید گفت مرگ به معناي پايان و توقف‌‌ حیات مادی انسان است اما پدیده مرگ وصف انسانی، انسان را زایل نمی کند. به بیان دیگر آنچه با مرگ پایان می یابد حیات فیزیکی ماست نه هویت انسانی، زیراکه انسان به تنهایی دارای چندین هویت است. بدین تفسیر که انسان بیش از یک چرخه حیات دارد، هویت کاری، هویت مذهبی و هویت ملی و انواع دیگری هویت که با مرگ فیزیکی تنها یک بخش از هویت ما پایان پیدا می کند. بر همین اساس توهین و هتک حرمت به متوفی، توهین و بی احترامی به انسانیت و اخلاق جامعه ای است که افراطیون می خواهند با نگاه فاشیستی و رادیکال، جدا از محو فیزیکی یک شخصیت کاریزماتیک، به هویت او نیز پایان بخشند از این رو براساس اصول و ارزش‌های والا و جهان شمول اخلاقی که هم از سوی مجامع بین المللی و هم از سوی ادیان گوناگون به رسمیت شناخته شده، هرگونه بی احترامی به فردی که چشم از دنیا فرو بسته، توهین به اخلاق و حیات اخلاقی آن جامعه است.

angGhabrShk1.jpgاین در حالی است که با روی کارآمدن فاشیست اسلامی در ایران، آموزه های غیر اخلاقی و غیر بشری را این حکومت فاشیستی به بخشی از فرهنگ جامعه ایرانی وارد کرد و کوشید تا جامعه را چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ اخلاقی از درون تهی کند. از مظاهر این انحطاط اخلاقی و فروپاشی فرهنگ جامعه ایران که میراث دار هزاران سال تمدن و فرهنگ غنی جهان مدارا و همزیستی مسالمت آمیز با همه ادیان و مردم جهان بوده است را می توان به بی احترامی و هتک حرمت به شخصیت های معاصر و پیشینه تاریخی ایران زمین دید و ملاحظه کرد که چگونه حکومت تلاش می کند تا با رسمیت بخشیدن به رفتارهای قرون وسطایی اهداف و برنامه های شوم خود را اجرائی کند. اهدافی که تنها و تنها از ذهن های بیمار و افکار پوسیده نشأت گرفته است.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

شکستن قبر بزرگان که خود در ردیف سلسله رفتارهایِ کشتن نمادین قرار دارد که از دیرباز در جامعه ما در حال انجام است. ابراهیم یزدی شامگاه 6 شهریور سال جاری در سن 86 سالگی در بیمارستانی در شهر ازمیر ترکیه در گذشت که با مساعدت دولت و فشار نواندیشان سیاسی- اجتماعی و افکار عمومی پیکر ایشان به ایران منتقل و در تهران مراسم تشییع از مقابل حسینیه ارشاد برگزار شد. ابراهیم یزدی یکی از شخصیت های برجسته و بخشی از تاریخ معاصر ما بود و هست که تاثیر بسزایی در تاریخ معاصر و حتی پیروزی این انقلاب فاشیستی داشته است، چراکه ابراهیم یزدی، پیش از انقلاب بهمن 57 در ایالات متحده ساکن بود و در زمان اقامت خمینی در فرانسه، از مشاوران و نزدیکان او بود. بر اساس اسناد طبقه بندی شده محرمانه در واشنگتن ابراهیم یزدی رابط میان دولت وقت امریکا( جیمی کارتر) و خمینی بود و در فرانسه تحت عنوان رئیس ستاد طراحی و برنامه‌ریزی با مشاور سیاست خارجی آمریکا «ریچارد کاتن» به رایزنی و تنظیم برنامه‌ها مشغول بود که همراه با خمینی به ایران بازگشت. با شروع کار دولت موقت مهدی بازرگان، نخست معاون نخست‌وزیر و سپس وزیر خارجه شد. با کناره‌گیری بازرگان او نیز از دولت کناره‌گیری کرد. در پی انتخابات نخستین مجلس پس از انقلاب از شهر تهران راهی مجلس شد اما دور دوم از سوی شورای نگهبان صلاحیتش تایید نشد و بعد از مرحوم بازرگان نیز دبیر کل شد که این سمت را تا پایان عمر بر عهده داشت.

تخریب سنگ‌ قبر ابراهیم یزدی بخشی از رویدادهای زنجیره‌ای تخریب سنگ قبر مشاهیر منتقد یا دگراندیش ایرانی‌ است. تاکنون سنگ قبر احمد شاملو، مدیا کاشیگر، محمدعلی سپانلو، ایرج افشار، سهراب سپهری، فردین، غلامحسین مظلومی و همایون بهزادی نیز شکسته شده و تاکنون معلوم نشده تخریب‌گران و آمران آن چه کسانی یا چه نهادهایی هستند. بر این اساس این پرسش مطرح است که شکستن سنگ مزار به چه مفهوم و معناست؟ آیا اراده ای برای مقابله با این رفتار زشت و غیر اخلاقی وجود دارد؟

کشتن نمادین که ویژگی مشخص و بارز این حکومت جبار است، روزانه به گونه‌ای هولناک عملیاتی می‌شود و مقامات متوهم و جنگ طلب، روزانه توهم و توحش های درونیِ خود را تحت عنوان تعصب، حقانیت، اتخاذ تصمیم و یا بیان اعتراض در اشکال و شیوه‌های گوناگون از منظر ایدئولوژی و سیاست مختلف بروز داده و انجام می دهند. از این رو زبان عقلانیت نه تنها ارتباط خود را با اندیشه از دست داده است، بلکه تحت فرمان غریزه و امیالی قرار گرفته که بازتاب خوی وحشیگری افراد را به منظور ویران کردن اطراف، نشان می دهد. باتوجه به این مهم، شکستن سنگ مزار دگراندیشان، تنها نقطه‌ای کوچک در خشونت افراطیِ موجود است که سرتاپای زندگی و جامعه حال حاضر ایران را در بر گرفته است. در حقیقت نمودی از نمودهای جامعۀ فاشیستیِ مرگ پرست است که از هر سو سر بر می‌آورد و قربانی می‌گیرد و خشونت متقابل را به وجود آورده و موجب بازتولید خشونتِ گسترده‌تر در جامعه می شود. فردی که با پُتک به سراغ سنگ مزار می رود، نه تنها یک فرد ایدئولوژیست نیست، بلکه یک فرد «سادیستیِ» بیمار است که به گمان این بیماران متوهم مرگ فیزیکی آن دگراندیش، نتوانسته نقطه پایانی برای هویت و راه او در جامعه باشد، بلکه باید هویت های جاری و ساری آن دگراندیش هم نابود شود تا دشمنان آنان یقین حاصل کنند هویتی از او باقی نمانده است. در حالی که ابراهیم یزدی، احمد شاملو، غلامحسین بنان و...زیر آن سنگ نخفته اند، بلکه در قلب و روح مردم ایران زمین جای دارند و مورد تکریم قرار می گیرند. البته باید به این نکته تاکید کرد که آنچه باعث جنگ طلبی، خشونت و تخریب هویت های مورد احترام جامعه صوردت می گیرد، ناشی از ترس و هراس حاکمان دیکتاتوری در جامعه است. این ترس و هراس به این دلیل است که ایدئولوژی که برای مردم ارائه می کنند از سوی دگر اندیشه به واسطه بینش و درک عمیق آنان مقاصد شوم ایدئولوژی های کور، هرگز پذیرفته و تایید نمی شود و حاکمان مستبد نیز به واسطه بی خردی و یاغیگری ذاتی که دارند هرگز این مسئله را بر نمی تابند.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy