- امیراحمدی: دولت روحانی قابلیت رودررویی سیاسی و دیپلماتیک با دولت ترامپ را ندارد و حتی اروپائیان هم دولت روحانی را دیگر جدی نمیگیرند و آن را دولت تسلیم میدانند.
- «در چنین وضعیتی ایران باید چکار بکند؟ دولتی تشکیل شود که بتواند در مقابل دولت ترامپ عرض اندام کند. مشخصا یک دولت نیمهنظامی و یا حداقل دولتی که در آن نظامیان در سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی و شاید اقتصادی کشور حرف اول را میزنند و حتی چهره اول این سیاستها در دنیا باشند.»
هوشنگ امیراحمدی که تا کنون چند بار خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیز کرده است در مقاله خود با اشاره به انتصاب جان بولتون به سمت مشاور و مدیر شورای امنیت ملی آمریکا نوشته احتمال یک دعوای نظامی در چنین شرایطی خیلی بالا گرفته است و توضیح میدهد: «مینویسم «احتمال» چون اعتقاد ندارم که چنین اتفاقی حتمی و یا اجتنابناپذیر است. من در یک سال و نیم گذشته طی نوشتهها و مصاحبههای متعدد به کرات هشدار دادهام که دولت آقای روحانی قابلیت رودررویی سیاسی و دیپلماتیک با دولت آقای ترامپ را ندارد (و تجربه این را نشان میدهد) و باید به حاشیه رانده شود.»
امیراحمدی نوشته است که بولتون «همچنین مدیر شورای امنیت ملی آمریکا هم خواهد بود. این پست بسیار مهمی است چون دارنده آن به هر مقام دیگری به رئیس جمهور نزدیک تر است و بیش از هر مقام دیگری می تواند روی افکار و تصمیمات رئیس جمهور تاثیر بگذارد.»
وی در ادامه مینویسد: «آقای بولتون در زمان بوش پسر، سفیر آمریکا در سازمان ملل بود و در حمله آمریکا به عراق نقش به سزایی بازی کرد. ایشان اعتقاد محکمی به حل مشکلات سیاست خارجی آمریکا از طریق زور تحریمی و نظامی دارد. نقش نتانیاهو و ولیعهد عربستان در انتصاب آقای بولتون را نباید نادیده گرفت. هر دو این حضرات به دنبال قانع کردن دولت ترامپ برای درگیری نظامی با ایران هستند.»
امیراحمدی با ابراز نگرانی از امکان خروج آمریکا از توافق اتمی میافزاید: «بولتون میخواهد آقای ترامپ اول از برجام خارج شود. بعد از طریق وسیعترین تحریمها و متعاقباَ بلوکه کردن آبی و شاید هم هوایی جمهوری اسلامی ایران، آن را وادار به تسلیم بدون قید و شرط کند. هدف اولیه، گرفتن موشکها و پایان دادن به «دخالت»های سپاه در منطقه است (لبنان، سوریه، عراق و یمن). این استراتژی، بعد از برجام، مرحله دوم خلع سلاح ایران است.»
هوشنگ امیراحمدی سرانجام حرف اصلی را میزند و مینویسد: «در نهایت آقای بولتون به همراه آقای پمپئو، وزیر خارجه احتمالی، میخواهد جمهوری اسلامی سرنگون شود. برای این هدف هم به هر کاری دست میزند. منجمله پول و نیرو ریختن زیر پای مخالفین برانداز جمهوری اسلامی مخصوصاَ مجاهدین که این آقای ضد ایرانی به آنها بسیار نزدیک است. این را هم اضافه کنم که پول و نیرویی را که از آن صحبت میکنم قرار است از طریق عربها و با تجهیز مخالفین برانداز در داخل و در مرزهای ایران فراهم گردد.»
این لابیگر مقیم آمریکا پس از آنکه جمهوری اسلامی را براندازی و «مجاهدین» ترساند، افسوس تیلرسون و مک ماستر را خورده و ادامه میدهد: «تیم تیلرسون و ماتیس و مک مستر معقولتر بود. حالا از معقولها فقط ژنرال ماتیس مانده است که در اقلیت خواهد بود. تازه ایشان هم ممکن است به زودی برکنار شود و یا بیش از پیش به سوی ضدیت با جمهوری اسلامی تغییر موضع دهد.» امیراحمدی سپس سادهاندیشانه به حکومت دینی ایران رهنمود میدهد که «در همه حال، خبر برای جمهوری اسلامی خوش نیست. به نظر من جمهوری اسلامی از امروز باید با فرض بدترین سناریو (مثلا آشوب داخلی) تجدید تفکر و تغییر ساختار کند.»
وی برای این تغییر ساختار و مقابله با سیاستهای «براندازی» از سوی آمریکا و مخالفان، دولت روحانی را ناتوان ارزیابی کرده و توضیح میدهد: «در همینحال هم آمریکاییها بعد از برجام به این نتیجه رسیده اند که «زور» تنها راه مقابله با جمهوری اسلامی است چون حکومت ایران به زور جواب مثبت میدهد و تسلیم میشود، به همان شکل که در مذاکرات سر برجام تسلیم شد. متاسفانه جمهوری اسلامی، مخصوصاَ دولت آقای روحانی و تیم امور خارجه ایشان، این بدآموزی را به آمریکاییها داده و خلاصی از آن توسط دولت حاضر آسان نیست.»
امیراحمدی سپس در «راه حلی» عجیب، حکومت بنیادگرا و تندرو جمهوری اسلامی را به افراط و نظامیگری بیشتر تشویق میکند و مینویسد: «در چنین وضعیتی ایران باید چکار بکند؟ من در نوشتهها و مصاحبههای متعددی قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری و بعد از انتخابات موقع تشکیل کابینه جدید پیشنهاد کردم که دولتی تشکیل شود که بتواند در مقابل دولت ترامپ عرض اندام کند. مشخصا یک دولت نیمهنظامی و یا حداقل دولتی که در آن نظامیان در سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی و شاید اقتصادی کشور حرف اول را میزنند و حتی چهره اول این سیاستها در دنیا باشند را پیشنهاد کردم.» وی سپس با وجود این پیشنهاد میخواهد راه فرار را هم برای خود باز بگذارد: «توجه بدهم که نظر من یک دولت نظامی نیست بلکه دولتی است که در آن نظامیان نقش مهمی دارند»!
وی در حالی که زمامداران جمهوری اسلامی را به پافشاری بر اهداف خود ترغیب میکند در حمایت از سپاه پاسداران چنین تحلیل و رهنمود ارائه میدهد: «آمریکایی ها بعد از دیدن این دولت دوم [روحانی]، و بعد از آن همه زورگویی به دولت اول [روحانی]، بیشتر باورشان شد که جمهوری اسلامی ترسیده و دارد هرچه بیشتر نرمش نشان میدهد. ترامپ فشار را بنابراین بیشتر کرد و با تردستی، سپاه را هدف اصلی قرار داد. راهبرد دولت ترامپ ایجاد درگیری بین دولت روحانی و نظامیان درون حاکمیت است.»
هوشنگ امیراحمدی که خود را در قد و قامت یک استراتژیست سیاسی و نظامی میبیند چنین ادامه میدهد: «استراتژی «بنا کن خانهای در خورد فیل» من البته صرفا برای آماده شدن در مقابل جنگ احتمالی نبود. بدیهی است که جمهوری اسلامی در مجموع قابلیت رویارویی نظامی با آمریکا را در هیچ شرایطی ندارد. هدف من صرفا نمایش قدرت و نفی آن درکی بود که آمریکا از دولت آقای روحانی گرفته است. یعنی این درک که زور با جمهوری اسلامی کار می کند. ممکن است نیمهنظامی کردن دولت هم ترامپ را از راهی که در پیش گرفته منصرف نکند. با این وجود، پیشنهاد من موجب تقویت قدرت دولت خواهد شد نه تضعیف آن.» از این سخنان چنین بر میآید که از آنجا که به گفته خود امیراحمدی «جمهوری اسلامی در مجموع قابلیت رویارویی نظامی با آمریکا را در هیچ شرایطی ندارد» پس بهتر است با بلوف نظامی یا نیمهنظامی کردن دولت، خود را قدرتمند نشان دهد!
به نظر میرسد هوشنگ امیراحمدی این «مقاله» را عمدتا علیه دولت روحانی تنظیم کرده است که وبسایت «دولت بهار» نیز به بازنشر بخشهای مورد علاقهی خود از این مقاله پرداخته است. امیراحمدی در ادامهی تحقیر و ضعیف شمردن دولت روحانی مینویسد: «متاسفانه حتی اروپائیان هم دولت آقای روحانی را دیگر جدی نمیگیرند و آن را دولت تسلیم میدانند.»
وی سپس در جبههی حجتالاسلام مهدی کروبی قرار میگیرد و با دفاع از مفاد نامهی اخیر وی به علی خامنهای مینویسد: «تغییرات ساختاری پیشنهادی من در نامه به آقای کروبی که در «انتخاب خبر» منتشر شد، به همراه این پیشنهاد ِ «آرایش نظامی دولت» با هم از بهترین راههای جلوگیری از جنگ یا تهدیدکشنده احتمالی خواهد بود. اعتقاد راسخ دارم که در غیاب این تغییرات محتوایی- نظامی در مقابل ترامپ، حفظ وضع موجود عملی نیست و امنیت ملی ایران در خطر جدی قرار خواهد گرفت. در کوتاه مدت و به طور موقت، نیمهنظامی کردن کشور بهتر از فرو رفتن در وضعیتی است که برخی از کشورهای منطقه در حال تجربه کردن آن هستند.»
امیراحمدی دست به دامان فرمانده سپاه هم میشود و با اینکه به گفتهی خودش، منظور این فرمانده را از حرفهایش نفهمیده و نمیداند، ادامه میدهد: «سرلشکر محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران اخیرا در سخنانی گفته است که بعد از ۴۰ سال «مدل محتوایی» جدیدی ضرورت یافته است. من دقیقا نمیدانم که منظور ایشان چیست. امیدوارم که ایشان با تغییرات محتوایی- نظامیای که برای مردم ایران، رهبر جمهوری اسلامی، و سپاه روی میز گذاشتهام موافق باشند.»
امیراحمدی برای اینکه پیشنهاد خود مبنی بر نظامی- سپاهی شدن بیشتر حکومت دینی ایران را به اهداف «مردمی» و «آزادی» و «عدالت» نیز مزین کند تا حرفی هم در این زمینه گفته باشد که در آینده بتواند به این موارد نیز استناد کند، نوشته است: «برابر قانون اساسی موجود، خواست آزادی و عدالت باید به همراه حفظ امنیت ملی تامین شود که در غیر این صورت هیچ یک عاید نمیگردد. در پایان، این نکته مهم را هم اضافه کنم که هر نوع نظامی کردن دولت باید متعاقب آن تغییرات ساختاری پیشنهادی صورت گیرد که هدف آنها تشکیل قوای مجریه، مقننه و قضائیه مردمی است، در غیر این صورت هر نوع حرکت به سوی نظامیگری در کشور محکوم به شکست است.»
حال باید منتظر ماند و دید که این داوطلب همیشگی نامزدی ریاست جمهوری که هرگز از صافی شورای نگهبان رد نشد، آیا میتواند برنامه سیاسی- نظامی خود را به زمامداران جمهوری اسلامی بقبولاند یا نه. آیا امیراحمدی نیز به عنوان چهرهای که سالها برای «پروژهی اصلاحات» جمهوری اسلامی در آمریکا به لابیگری مشغول بود از اصلاح و اعتدال گذشته و وارد فاز سپاهی- نظامی شده است؟! یا اینکه چنین افرادی بیشتر تمایل دارند با طرح مسائلی که اساسا نقشی در آنها ندارند، خود را مطرح کنند.