Sunday, Mar 4, 2018

صفحه نخست » زیست زنانه در درازنای تاریخ قضیب، کبوتر ارشدی

Kaboutar_Arshadi_2.jpg بعد از هشت مارس که داغش بر پیشانی تاریخ قرن قبل نشسته است، از هر چه که بخواهیم حرف بزنیم باید برگردیم به همان قرن داغ‌خورده‌ای که در آن روند تولید و مصرف از حد ارضای نیازمندی‌های طبیعی فراتر رفت. ما در جهانی زیست می‌کنیم که نشانه‌های پایداری در مدل‌ها و کالاها و همچنین عواطف و تمایلات انسان‌ها کم‌رنگ شده است. همه چیز به سمت تغییر روزافزون و شتاب تولید و مصرف و عدم دوام پیش می‌رود. درست به همین دلیل زنانگی نیز در معنایی ناپدار در نسبت با فرهنگ غالب شکلی ژلاتینی گرفته و گویی به شی‌ای منقول تبدیل شده که از ویترین این مغازه به ویترین مغازه‌ای بالاتر و از این ژورنال به ژورنالی دیگر سیلان می‌کند.

سیطره تولید فراتر از عرضه و تقاضا، نوعی فرهنگ مردانه است. هم از نگاهی جنسی و هم از بعد نیاز تنوع‌طلبانه این شتاب‌خواهی مصرفی، از مولفه‌های زیست غریزی غیرتمدنی محسوب می‌شود. با این که مظاهر این تنوع‌طلبی تماماً بر تمدن‌ها بنا شده و از آخرین دستآوردهای بشری استفاده کرده، اما بنیه و گوشت و پوستش ماهیتی پیشاتمدنی دارد.

نه تنها سلیقه زنان، نه فقط تمایل و زیبایی‌طلبی آنان که حتی نوشتار و تولید هنری و ادبی زنانه نیز در تأثیر از فرهنگ قضیب و نوعی سامانه‌ی نرینه، در فروپاشی توأمان و عدم پایداری قرار گرفته است. این وضعیت در جوامع سنتی رنگ چرک غلیظی دارد. چرا که فشار سنت و امر ممنوع دقیقاً برگرفته از جهان مردانه و زیست مذکر است که اتفاقاً بازتولید و تقویتش را زن‌ها عهده‌دارند. با این که از سویی تجارت و بازار، تنوع سلیقه و عرضه تن را روزافزون و به همان اندازه غیرماندگار کرده است، سنت در جهت خدمت به ابژه ماندن زن، زیست جهان ایستا و ماندگاری را قوام می‌بخشد و غیرمستقیم در استحکام روند بازار عرضه و تقاضا شریک می‌شود. شراکتی که قرن‌های متمادی تا امروز ادامه داشته است، همچون پیمان نانوشته‌ای که در هیچ سازمان بین‌المللی سندی از آن موجود نیست.

هر بار که زن‌ها به پاخاسته‌اند تا سوژگی خود را به اثبات برسانند، گرچه با موفقیت‌های تاریخی بزرگ و انکارناپذیری جهان را به چالش کشیده‌اند، اما "کرم" بازار و فرهنگ قضیب و روندهای ناپایدار و مصرف‌گرایانه همواره تهدیدی برای تثبیت دستآوردهای جنبش زنان بوده است. سیاست از یک سو هم پشتوانه برابری‌طلبی زنان بوده و هم به دلیل نبودن دموکراسی مشارکتی مایه ظلم و قیمومیت مجدد او به نفع مطالبات سیاستمداران در نسبت با قدرت شده است. روشنفکری که در همین روندهای ناپایدار سیر کرده و هر دم مورد حمله و تندی حاکمیت قرار گرفته حتی نتوانسته در پس زدن سلطه قضیب موثر واقع شود چنانکه خود به بازتولید این مناسبات در جای جای تاریخ زیستش دامن زده است.

زن سلطه‌پذیر و فرهنگ سلطه زیرساخت مناسبات و خشت مردسالاری را فراهم آورده است. در تنگنای چنین وضعیتی به آن‌چه می‌کنیم، دقیق‌تر و بیشتر بیندیشیم. به متن‌های تولیدشده زنان از این زاویه نگاه کنیم و فضای خوانش تازه‌ای ایجاد کنیم. این یکی از اشکال تحول‌خواهی و مبارزه است چرا که به نفع سوژه و شکل‌گیری فاعل شناسا تمام خواهد شد. تعدیل فرهنگ تنوع‌طلبی بازاری مردان و سرباز زدن آنان در مقابل آن‌چه لایه‌های پیشاتمدنی ذهن و کنش‌شان را می‌سازد، به این تحول کمک می‌کند. امروز بیشتر از هر زمان دیگری در محیط کار و تولید هنر و ادبیات به حضور مردان آگاه و معترض به فرهنگ قضیب نیاز است. زنان به دلیل ابژگی که قدمت بسیار دارد، بدون تغییر و خواست این تغییر از سوی مردان در دورهای تسلسل، پتانسیل خود را از دست خواهند داد و با افسردگی و رنجش خاطر و تضعیف روحیه نخواهند توانست بر توانایی‌های خود متکی شوند و کم کم روند کژکارکرد فرهنگ قضیب آنان را از سویی به شهروندانی ناشاد و ناخرسند و بی‌اعتماد به نفس تبدیل خواهد کرد و از سوی دیگر آنان را به تن‌فروشان و روح‌بخشان عرصه بازار. اگر امروز ویترین مصرف‌گرایی پروتزشدگی بدن و اندام‌های متورم را می‌پسندد، چندی نمی‌گذرد که ظرافت و نازک‌بدنی و تمثال‌های معصوم‌طور و "قمیش‌درقفا" خواهد خواست و این دور را پایانی نیست.

زنان توانمند ما در دانشگاه، در محل کار، حتی در پست‌های مدیریتی به شدت زیر فشار سلطه قضیب، آرام آرام بی‌نشاط و افسرده خواهند شد.

برای انکسار این دور نومیدکننده نیازمند تولید رفتارهای اجتماعی تازه‌ای هستیم که خلاقیت را به نگاه و کنش ما برگرداند، روندهای تکراری را دوباره بازخوانی کند و به زنان و مردان این امکان را بدهد که به دور از تسلط بافتار مردانه به مناسبات و شیوه‌های متفاوتی بیندیشند.

امروز مدیران فروش کالا همچنان زنان خوش‌بر و رو را واسطه فروش قرار می‌دهند، امروز هنوز مردان میانسالی که قوای جنسی رو به تحلیل دارند برای آزمودن خود و احساس رضایت جنسی و بازگشت اعتماد به نفس‌شان، با دادن امکانی در محیط‌های تحصیلی و هنری و ادبی، زنان را روسپیان سودازده خود می‌پندارند. حتی در محیط‌های روشنفکری، قضیب رو به افول امنیت عاطفی و معنوی را به مخاطره می‌اندازد و زن را ابژه آزمونی جنسی می‌کند.

ما چاره‌ای نداریم جز این که بی‌پرده و شفاف لایه‌های این فرهنگ را ببینیم و بشکافیم و پس بزنیم در غیر این صورت توان‌مان بیش از پیش ساقط و نشاط‌مان بیش از پیش کاهش خواهد یافت.

اسفند 96

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy