شرق ـ شهرزاد همتی - فردا هفته زن در ایران آغاز میشود و روز جهانی زن نیز با آن همزمان شده است. در میانه راهی هستیم که زنان به عنوان مطالبهگر از آشپزخانه و پستوها خارج شدهاند. آنها درس میخوانند، نظر میدهند و تصمیماتشان برای نهادهای کوچک و بزرگ اثرگذار است. باوجوداین، زنان در ایران خسته به نظر میرسند. آنها و مطالباتشان تبدیل به موضوعات تزئینی شدهاند؛ اگر درباره خواستهایشان صحبت کنند، متهم به تجمل میشوند، چون به نظر عدهای خواسته آنها خواسته عموم مردم نیست. آنها تزئینات وقت انتخاب میشوند و مطالباتشان وقت تمامشدن کارناوالهای سیاسی فراموش میشود. زنان اما انقلاب دیگری را در حوزه اجتماعی و سیاسی در کشور رقم زدهاند. آنها با جسارت و سماجت ایستادهاند تا دیده شوند. اما وضعیت جنبش زنان و خواستههای آنها چگونه است؟ این سؤالی بود که از فعالان مطرح سیاسی و اجتماعی زن پرسیدیم و پاسخ آنها را در ادامه خواهید خواند.
تغییرات در حوزه زنان آهسته است/ پروانه سلحشوری
به نظرم میرسد وضعیت از اینکه بخواهیم صرفا درباره حقوق زنان صحبت کنیم، خارج شده است؛ اینکه شاید من روزی فکر میکردم بشود مقوله زنان را مطرح کرد اما حالا میدانم که دیگر مسئله، مقوله زنان بهتنهایی نیست. متأسفانه ما در سطح کلان مدیریت کشور یک عدم همراهی با گروههای مختلف اجتماعی میبینیم که همدلی با آنها وجود ندارد و فقط برخورد با اقشار مخلتف مردم را میبینیم که مختص یک گروه خاص نیست. متأسفانه من دیگر نمیتوانم شرایط کشور را فقط به یک گروه خاص تعمیم بدهم و بگویم تغییر از جانب زنان رخ خواهد داد. به نظر میرسد ما در حال ایجاد یک سری مشکلات خودخواسته در جامعه هستیم. میشود این مشکلات را حل کرد و تبدیل به بحرانشان نکرد اما متأسفانه به نظر میرسد هر روز ابعاد تازهای به مشکلات اضافه میشود. به عنوان یک فرد مسلمان دوست دارم که شاهد حوادث هر روزه نباشیم و شاهد درایت تدبیر بیشتری در برخورد با گروههای مختلف جامعه، ازجمله زنان باشیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تغییرات اجتماعی و تغییرات فرهنگی به سرعت رخ نمیدهند و این یک امر واقعی است و فقط انقلابها هستند که تغییرات ناگهانی را بروز میدهند. اگر به سمت تغییرات اجتماعی برویم، همینطور که آهسته پیش میرود ادامه خواهد یافت و البته اگر موانع پشت سر گذاشته شوند، تحولات سریعتر رخ خواهند داد. مثلا سال گذشته همین موقع دوست داشتیم دخترانمان والیبال تماشا کنند و شرایط بسیار سخت بود، بالاخره مجلس، نهادهای مدنی و دولت تلاش کردند. یک سری مطالبه از مجلس شروع شد و از جانب ما پیگیری شد و نتیجه هم داد. مثل بحث ورزشگاه که حالا دخترانمان میتوانند لااقل مسابقات بسکتبال را از نزدیک تماشا کنند. اما به محض اینکه بحث ورزشگاه یا بحث جوانان را مطرح میکنیم، بلافاصله به ما میگویند که شما کاری به طبقات فرودست ندارید و مرتب به ما انگ میزنند.
ظرفیت زنان ایران مثالزدنی است/ آذر منصوری
من فکر میکنم با توجه به ظرفیتی که در جامعه ایران در دو، سه دهه اخیر بهلحاظ حضور زنان در عرصههای عمومی و آگاهشدن زنان ایران شکل گرفته است و همچنین تسلط و تخصصشان در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و فناوری، این ظرفیت میتواند خودش یک پتانسیل آماده برای حضور مؤثرتر زنان در تأثیرگذاری بر سیاستگذاریهای عمومی کشور باشد؛ یعنی شما صحبت از حرکتهای زنان میکنید که در واکنش به وضع موجود در جهت مطالباتی است که این مطالبات تحقق پیدا نکرده و با اتکا به ظرفیتهای جامعه است. به نظرم شاید در این یک دهه اخیر زمینهای ایجاد شد که تعداد زنان ما در دانشگاهها و مراکز علمی افزایش پیدا کند. این وضعیت بالقوه قابلیت محدودشدن و حذف از عرصه عمومی را ندارد و همین من را نسبت به آینده زنان خوشبین میکند و طبیعتا وقتی ما صحبت از حضور زنان در عرصههای عمومی و عرصههای تصمیمگیری و تصمیمسازی در ساختار حقوقی قدرت میکنیم، به دلیل یک نگرانی و دغدغه بوده و الزامی است که فکر میکنیم این نشنیدن صدای ۵۰ درصد از جمعیت اثر خود را روی پیشرفت کشور خواهد گذاشت.
جنبشهای اجتماعی زنانه/ بهاره هدایت
شاید به معنای کلاسیک با پارامترهایی که نظریات جامعهشناسی تعریف میکنند، اینطور به نظر برسد که در حوزه زنان ایران جنبشی وجود ندارد اما با وجود تحرکاتی که در جامعه مشهود است، میشود به این نتیجه رسید که به معنای دیگری جنبش زنان در کشور وجود دارد و نفس میکشد. درباره مطالبات فروخفته و همهگیری صحبت میکنیم که مردم آن را میبینند و حس میکنند؛ در واقع هرکس به شیوهای با این مطالبات درگیر است و درگیری و حسکردن آن هم ارتباطی به بخش سنتی و مدرن ندارد و افراد دغدغهمند از هر قشری دربارهاش نگران هستند. درباره تشکیلات منظمی صحبت میکنم که مطالبات تمام اقشار زنان را زیر نظر داشته باشد. با وجودی که میتوان فعالان حوزه زنان را در میان فعالان مدنی شناخت و مطالباتشان را هم شناسایی کرد اما به نظر من مطالبات آنها نیز بخشی از دغدغهای است که در بطن جامعه وجود دارد. در بین آنها معدود افرادی وجود دارند که جریانسازی میکنند و میتوانند تمامی گروههای زنان را تحت تأثیر قرار دهند. شاید با این نگاه بشود گفت که جنبش زنان در ایران وجود دارد.
وقتشه! / مینو مرتاضیلنگرودی
امسال روز جهانی زن با روز ملی و ایرانی زن یعنی ولادت حضرت فاطمه (س) منطبق شده است. این همزمانی مبارک فرصتی فراهم میکند تا موضوع پیشنهادی سازمان ملل برای روز جهانی زن تحت عنوان «الان وقتشه» را در عرصه عمومی و زیستبوم زنان ایرانی نیز مطرح کنیم. امسال در سراسر جهان در روز جهانی زن، مردم برای آیندهای فاقد تبعیض و از همه جهت برابرتر گرد هم میآیند و به یکدیگر میگویند «الان وقتشه» تا خشونت و آزارهای جنسی علیه زنان از جوامع رخت بربندد. الان وقتشه تا دستمزدها از آلودگی به تبعیضهای جنسیتی پاک شوند. الان وقتشه تا از اراده و همت زنان برای تغییر وضعیت فرودستانهشان جهت رسیدن به موقعیتهای برابر قدردانی شود. در طبیعت از هر جنبندهای اعم از گیاه و حشره و حیوان هزاران و بعضا میلیونها گونه وجود دارد که همه در آغوش زمین یکسان قضاوت میشوند. اما آنجا که پای انسان در مقام اشرف مخلوقات به میان میآید، قضاوتهای خشن و ناعادلانه جای آن برابری ذاتی و طبیعی را میگیرد و انواع مصائب را بر انسان و طبیعت وارد میکند. از زمانی که جنسیت به جای عدالت معیار و ملاک ارزشها و انتخابهای انسانی قرار گرفت؛ تفاوتهایی که زیبایی و جذابیت طبیعت در گرو آنهاست، ارزش و اهمیت خود را از دست دادند و طبیعت انسانی که یارای تحمل تفاوتها را داشت، دچار معلولیت و تنگی ظرفیت پذیرش تنوع شد. زندگی اجتماعی و همکاری بلاانقطاع زنان و مرد سبب بهوجودآمدن تمدنهای بزرگ شد. اما از وقتی جنسیتگذاری بهعنوان راهی برای ساختاربخشیدن به زندگی اجتماعی شناخته شد، طبیعت عادل که همه را به طور برابر و بدون هیچ قضاوتی در خود جا داده بود، دچار و درگیر بیعدالتی شد. موقعیتهای جنسیتی بر عدالت پیشی گرفتند و فرهنگ نابرابری و بیعدالتی در زمین گسترش یافت. زان پس تاکنون این جنسیت است که به جای عدالت بر جهان حکم میراند. کنشهای جنسیتی در زندگی روزمره به نوبه خود دیدگاههای اجتماعی را بازتولید میکنند و بیش از پیش چهره عدالت را زیر خاکستری از آتشافروزیهای جنسیتی مدفون میکنند. با درگیرشدن تفاوتهای جنسی به نابرابریهای جنسیتی بهنفع جنسیت مردانه، موقعیتهای اجتماعی نابرابر بین زن و مرد در جوامع انسانی ساخته شد. موقعیتهایی که بعضا اصرار دارند آن را طبیعی جلوه دهند. در وضعیت نابرابر جنسیتی در اجتماع مهم نیست مردان و زنان واقعا چگونه عمل میکنند و تا چه اندازه توانمندند و تا چه حد ناتواناند حتی این هم مهم نیست که آنها درست عین هم عمل میکنند. بلکه نهادهای اجتماعی شکلگرفته براساس نابرابریهای جنسیتی اصرار دارند بگویند آنچه زنان در اجتماع انجام میدهند، در هر حال متفاوت از کار مردان و نهایتا در درجات پایینتر اجتماعی نسبت به کنش اجتماعی مردان قرار دارد. همسانی و برابری جنسیتی در اجتماع تبدیل به تابوی ادوار تمدن انسانی میشود. تفاوتها و به دنبال آن تبعیضهای جنسیتی که برخاسته از اجتماع و فرهنگ هستند، اجازه میدهند که زن و مرد در نقش یکدیگر ظاهر شوند اما اجازه نمیدهند برابری جنسیتی محقق شود. یعنی اگر زنی کار خارقالعاده یا رشادتی بینظیر انجام دهد، کاری مردانه کرده است و اگر مردی رفتار عاطفی آغشته به ترس از خود نشان دهد، از مردانگی خلع و به نفرین زنبودن دچار شده است. ساختارهای اجتماعی که براساس جنسیت شکل گرفتهاند، خواهی نخواهی برسازنده موقعیتهای نابرابرند و مانع اساسی برای دستیابی به عدالت هستند زیرا عدالت برونداد برابری است. زیرا انسانها در فرایند اجتماعیشدن و در خانواده یاد میگیرند در مواجهه با مسائل اجتماعی آن رفتاری را بروز دهند که جامعه مبتلا به تبعیض و نابرابری جنسیتی آن را مناسب میداند. بهاینترتیب در هر نوع برخورد و رابطه بین انسانها جنسیت نابرابر بازتولید میشود. نابرابری جنسیتی پایهگذار و پیریز نابرابری ساختارهای اجتماعی سیاسی و قویتر آنهاست که بر جهان انسانها و بر طبیعت از راه زور و خشونت تحمیل شده است. نابرابری جنسیتی ریشه سایر نابرابریها و تبعیضهای نژادی، قومی و مذهبی و زبانی و طبقاتی است؛ هرچند امروزه در جوامع مختلف میزان نابرابری جنسیتی متفاوت است. به نظر میرسد بهغیر از اجتماعات انسانهای اولیه نمیتوان اجتماع یا جامعهای را پیدا کرد که در آن نابرابری جنسیتی سبب شکلگیری ساختارهای نابرابر درهم تنیدهشدهای همچون نژاد و طبقه و دیگر تبعیضهای نهادینهشده نباشد. در همه اشکال و وجوه نابرابری ساختار قطعا این جنس زن است که صرفا بهدلیل زنبودن و بدن زنانهاش در موقعیتی پایینتر از مرد قرار گرفته است.
هرچند در ساختارهای طبقاتی زن متعلق به طبقه بالا، درمقایسهبا مرد طبقه پایینتر از مزایا و قدرت بیشتری بهرهمند است، هر کجا جنسیت مبنای نابرابری ساختار قرار گیرد، جنسیتی کماعتبار تلقی میشود که کارش قدرتبخشی و درآمد اقتصادی نداشته باشد؛ مثل کار خانگی زنان و سرپرستی فرزندان که کارهایی تماموقتاند و با وجود اینکه بهواقع کار هستند اما چون شغل محسوب نمیشوند، اعتبار اقتصادی و پرستیژ اجتماعی ندارند. در چنین جوامعی روز جهانی و روز ملی و بومی زن هم گرفته میشود تا از زنان قدردانی شود؛ قدردانیهایی که براساس تعارف و تملق و ابقای ساختار نابرابر جنسیتی صورت میگیرند مانند مقابله با چهره کریه فقر از طریق دادن سکهای خرد به شخص محتاج که بیفایده و اثر است. همزمانی روز ولادت حضرت زهرا که ایرانیان آن را بهعنوان روز زن و روز مادر برای خود برگزیدهاند، با روز جهانی زن فرصت ذیقیمتی به وجود آورده است تا سیاستمردان کشورمان که به مدد ساختارهای نابرابر جنسیتی به قدرت و ثروت رسیدهاند و آندسته از مدیرانی که خود را پیرو حضرت زهرا سلاماللهعلیها میدانند، از خود سؤال کنند یا به این سؤال پاسخ دهند که «چرا و چگونه با گذشت ۴۰ سال از انقلابی که مطالبه اولیه و اصلیاش عدالت بود، نابرابریهای جنسیتی به حدی رسیده است که با پدیده زشت و غیرقابل تصور کارتنخوابی زنان و فقری که چهره کاملا زنانه به خود گرفته، باید مواجه شویم؟». در چنین روز مبارکی وقتش است تا از مسئولان سؤال کنیم «زنان ایرانی که به گفته آمار نسبت به پیش از انقلاب صددرصد تحصیلکردهتر و توانمندتر و عاقلتر و آگاهتر شدهاند و هم آنها که توانستهاند با تلاش و کوششی پیگیر مبانی استدلال نابرابری زن و مرد را زیر سؤال ببرند و کارآمدی زنان در عرصه قدرت سیاسی را به مردان سیاست در جمهوری اسلامی بباورانند، چرا هنوز ساختار جمهوری از حضور زنان در عرصه حیات سیاسی به طور شایسته و بایسته حمایت نمیکند؟» در سالروز ولادت حضرت زهرا (س) و روز زن، وقتش است از صاحبان قدرت و جایگاههای کلیدی در جمهوری اسلامی بپرسیم «بفرمایید برای کاهش نابرابریهای جنسیتی و اصلاح ساختارهای بناشده بر نابرابری و بیعدالتی چه برنامههایی دارید؟ برنامهای دارید آیا؟».