بررسی مدارک ضبط شده از اقامتگاه اسامه بن لادن، رهبر پیشین سازمان القاعده در منطقه ابوتآباد پاکستان نشان میدهد که رهبر این سازمان افراطگرای سنی، نوحههای سینهزنی شیعیان تندرو را گوش میداد و تعدادی از نوارهای صوتی این نوحهها را در اقامتگاه خود داشت.
نوحههای "یا امیری" و "یا أمیر المؤمنین" نیز که از نوحههای شیعی و حماسی درباره حسین بن علی، امام سوم شیعیان است پیش از آن در کنار مجموعه دیگری از سرودهای حماسی جهادی توسط مؤسسه السحاب، بازوی رسانهای القاعده استفاده میشده و بخشی از ویدیوهای تبلیغات سیاسی و پروپاگاندای رسانهای القاعده را تشکیل میدادند. نوحه "یا امیری" توسط حسین الأکرف، مداح سرشناس بحرینی خوانده شدهاست.
بررسی محتوای اسناد و فایلهای صوتی به جای مانده از اسامه بن لادن رهبر سازمان القاعده نشان میدهد این دست از فایلهای صوتی و ویدیوها برای بن لادن جذابیت داشته و او در مخفیگاهش در ابوتآباد مقداری از وقت خود را صرف گوش دادن به آنها میکرد.
گرایش بن لادن به استفاده از محتویات تبلیغاتی این ویدیوها و فایلهای صوتی مربوط به شیعه نشان از تلاقی مصالح بین سازمان القاعده و دیگر گروههای رادیکال و تندرو شیعی دارد و این امر موجب همکاری این گروهها با رژیم حاکم بر ایران در جبهههای نبرد میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سازگاری و هماهنگی میان دو جریان بیداری شیعه و سنی
با وقوع انقلاب در ایران در اواخر دهه 80 میلادی، جریانی که به "بیداری شیعی و سنی" نامیده شد، در واقع نوعی از سازگاری، هماهنگی و اتحاد نسبی را تجربه میکرد. این همبستگی مصلحتی میان جریانهای اسلامگرا و انقلابی در سرودههای اسلامی و فایلهای صوتی و بصری شیعی و کربلائی نمود پیدا کرد.
از این رو در دهه 90 و اواخر دهه 80 نوارهای کاست مداحان شیعه میان گروههای باصطلاح بیداری و اخوان المسلمین و همچنین جریانهای دست راستی به مانند سرودهای حماسی جهادی رونق گرفتند.
در آن زمان ادبیات سینهزنی و برگزاری مراسم عزای حسینی شامل مفاهیمی چون ایثار و غربت، توانست میان اسلامگرایان رسوخ کند.
تقویت احساس غربت و الهام گرفتن از حسن البنا و سید قطب باعث شد تا ساختارهای روانی در عرصه انقلابیگری دینی ایدئولوژیک مسلح با یکدیگر به تلاقی برسند. به این موضوع در پایاننامه کارشناسی ارشد «سلمان العوده» تحت عنوان «غربت و غریبان» نیز اشاره شده است.
بیدارگرایان اسلامی و اخوان المسلمین تحت تأثیر سرودهها و نوحهسراییهای حماسی شیعی عراقی و بحرینی از قبیل «حسین الأکرف» و «باسم الکربلایی» قرار گرفتند. یکی از آنها به کشته شدن حسین بن علی میپردازد و دیگری برای «بیداری» و« بوسنی و هرزگوین» اشک میریزد و حرف از الگوهای مشترک بین دو سوی جریانهای فرقهگرا میزد تا جایی که گرایش آنها به دنبال کردن و الگوبرداری از مراسم شیعی از قبیل سینهزنی آشکار شد و حتی اختلاف بین مذاهب هم مانع از این نوع گرایشها نشد.
ابراهیم الریس، یکی از عناصر القاعده که بعدها در سال 2003 در یک درگیری مسلحانه کشته شد، به گفته یکی از دوستانش دلباخته سرودهای حماسی دینی و در راس آن سرودهها آثاری از ابو مازن السوری و کاستهای «کربلائیات» و دیگر سرودههای مربوط به حماسهسرایی و نوحهسرایی در مراسم عزای حسینی بود.
ابراهیم الریس تحت تأثیر مفاهیم مشترکی همانند «بیداری»، «از جان گذشتگی» و «جهاد» که همراه با آهنگهای پرشور و حماسه سینهزنی و نوحهسرایی همراه است، قرار گرفته بود.
همسویی هنری بین دو سوی بیداری شیعی و سنی
علیرغم اختلاف ظاهری بین «سازمان القاعده» و «ایران» اسلام سیاسی در نسخه سنی آن یعنی «اخوان المسلمین» و گروههای زیر مجموعه آن از طرفی و نسخه شیعی آن «جمهوری اسلامی ایران» از طرفی دیگر از نظر تاریخی عمیقاً دارای وجه تشابهها، ریشهها و الگوهای مشترک هستند.
آنها در تکوین و دیدگاههای فکری و اقدامات عملی در مقدمه تفسیر دولت اسلامی در چارچوب بیعت و خلافت از طرفی و یا امامت نزد شیعه از طرفی دیگر به هم نزدیک بوده و از یک مشرب فکری تغذیه میشوند.
شکوفایی پدیده سرودخوانی و تواشیح اسلامی نزد اسلامگرایان سنی و حماسهسرایی و نوحهخوانی شیعی در دهه 80 میلادی در واقع یکی از دستاوردهای الگوبرداری و شبیهسازی شده در میان اسلامگرایان سیاسی شیعه و سنی است که پس از انقلاب 1979 ایران و روی کار آمدن خمینی و نیز گسترش جریان اخوان المسلمین با تمام تنوعهای آن در جهان اسلام رخ داد.
گروههای «سرود اسلامی» همزمان با دوره موسوم به «عصر بیداری» گسترش یافت و مردم به خرید و گوش دادن به نوارهای کاست و آهنگهای حماسی ضبط شده در آن روی آوردند و این در حالی بود که این محصولات به دلیل داشتن موسیقی جذاب از دو طرف فقه شیعی و سنی حرام اعلام شده بود. اما بر خلاف فقه دو مذهب نظریهپردازان و اسلامگرایان سیاسی از دو طرف اقدام به کاربرد این روش آوازخوانی و تکنیکهای توزیع و صداگذاری برای تأثیر روانی بر افراد به منظور جذب و سربازگیری از میان آنها استفاده کردند.
در این میان میتوان به مقدمهای اشاره کرد که سید قطب در سال 1954 به منظور عرضه مجموعهای از سرودهای دینی از یک شاعر به نام «محمد ابو الوفاء» اشاره کرد. سید قطب در آن مقدمه گفته بود «این نسخهای جدید از سرودههایی است که بنا به تمایل بعضی از اعضای «حرکة الاحياء الاسلامي» (جنبش رستاخیز اسلامی) تهیه شده است تا برای جوانان اخوان المسلمین و یا کسانی که والدین آنها میخواهند تا در سایه ایمان به خدا و فضای ایمانی تربیت شوند، مفید واقع گردد.»
در ارتباط با این همسویی «طربانگیز» میان بیداری «شیعه و سنی» و در میان گروههای رادیکال تندرو «کامل الخطی» نویسنده و پژوهشگر سعودی در گفتگو با العربیه توضیح داد که محصولات بیداری شیعی که بعدها «نوحهسرایی حماسی» نام گرفت ویژه مراسم سینهزنی از بین آداب و رسوم عزاداری حسینی است. وی افزود: «محتوای نوحهسرایی و حماسهسرایی در حال حاضر رنگ و چهره دگرگون دیگری غیر از «عزاداری برای امام حسین» به خود گرفته و به منبری برای هجو سیاسی و تصفیه حسابهای شخصی با دشمنان در درون مذهب و خارج از آن و حماسه انگیزی میان گروههای شبهنظامی فرقهگرا تبدیل شدهاست.»
در مقابل آن نیز بنا به توضیح پژوهشگر سعودی «سرود اسلامی» متأثر است از بیداری سنی در دورهای که به «جهاد در افغانستان» معروف است آغاز و در میان مردم انتشار یافت و بعدها با قیام اول مردم فلسطین در سالهای 1987 - 1993 و شدت یافتن بحران بالکان و جنگ در «بوسنی و هرزگوین» در سالهالی 1992- 1995 به اوج خود رسید.
و در راستای توضیح و بررسی علل گرایش افراد متأثر از موج بیداری سنی، از «نوحهسرایی و حماسهسرایی» شیعی که برپایی گریه و زاری و آه و ناله استوار است، «کامل الخطی» آن را به تکنینکهای هنری محض نسب داد و گفت که نوحهها و سینهزنیهای شیعی دارای آهنگ، لحن و مقامهای موسیقی است که اکثراً با لهجه عراقی که غنی از موسیقی است همراه است و از آن تأثیر گرفته است.
به نظر میرسد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در دو سوی بیداری شیعی و سنی در زمینه هنری مختص به نوحهسرایی و حماسهسرایی و هنرهای مربوط به مراسم «عزای حسینی» نمیشود بلکه طرف شیعی و همانگونه که «حسن المصطفی» نویسنده، روزنامهنگار و دارای تجربه در اصولگرایی اسلامی ذکر کرده است نیز از سوی محصولات فرهنگی بیداری سنی نیز تاثیرپذیر بودهاست.
حسن المصطفی گفت که جریان جنبش بیداری شیعی تحت تأثیر بعضی از قصیدههای شعر متعلق به فعالان بیداری سنی همانند قصیده «یوسف القرضاوی» تحت عنوان «الملحمه النونیة» یا «حماسه نونیه» قرار گرفته تا جایی که رادیو تهران این قصیده شعر را با صدای طربانگیز و تأثیرگذار شیعی پخش کرد. انتخاب این قصیده برای پخش در رادیو تحت تأثیر محتوای آن که شامل احساس مظلومیت، معانی و مفاهیم صبر و زندان و عذاب در راه نشر دعوت به راه خدا است، صورت گرفته بود.
المصطفی همچنین به انتشار قصیده شعر سید قطب تحت عنوان «اخی انت حر وراء السدود» یا «ای برادر تو آزادی در ورای بندها» علاوه بر توزیع نوار کاست و فایلهای صوتی مربوط به «احمد القطان» روحانی سنی کویتی عضو جنبش، و قصیدههای شاعر عراقی «احمد مطر» اشاره کرد.
همچنین لازم است ذکر شود که طبع نئواسلامگرایان تندرو ایجاب میکرد تا با سرقت ادبی از ترانهها و سرودهای انقلابی کلاسیک اقدام به توزیع و بازخوانی آن کرده و آن را تحت عنوان «اسلامی کردن» ترانههای انقلابی تغییر، بازخوانی و بکار میبرند. سرودها و ترانههای انقلابی کلاسیک پیشگام است و از نظر آهنگ، مفاهیم و کلمات به مراتب غنیتر از نسخه اسلامی شده آن است.
از نمونههای اسلامی شده ترانهها و سرودهای حماسی و انقلابی عربی میتوان به سرود «اسلمی یا قدس» بر گرفته از ترانه «اسلمی یا مصر» و سرود «لبیک یا اسلام البطوله» که نسخه اسلامی شده سرود «لبیک یا علم العروبه» است، اشاره کرد.
حسن المصطفی با اشاره به موضع فقه شیعی سنتی که این نوع از نوحهسراییها و سرودهای حماسی را به دلیل آنچه اسباب لهو و خروج از چارچوب دین بیان شده حرام و نامشروع دانسته است، او گفت ورود موسیقی به این گونه حماسهسراییها و نوحهسراییها علیرغم اینکه مخالفتهای فقه شرعی را تشدید کرده است. اما با وجود این تضاد این گونه نوحه سرایی و حماسه سرایی همراه با آهنگ و موسیقی نزد رهبران انقلاب ایران «آیتالله خمینی» و «علی خامنهای» و نیز مرجع شیعی لبنانی «محمد حسین فضلالله» از تأیید و محبوبیت کاملی برخوردار است.