یک سال دیگر گذشت و ما وارد سال ۱۳۹۷ خورشیدی شدیم. از زمان هجرت پیامبر اسلام تا این لحظه ۱۳۹۷ سال بر معیار جا به جایی زمین نسبت به خورشید و تغییر و دگرگونی فصل گذشته است. ۱۳۹۷ سال که حدود ۵۱۰ هزار روز می شود، نه به آسانی، که بیشتر با سختی و محنت و رنج بر مردمی که در سرزمین ایران زندگی می کرده اند گذشته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
از سالی که محمد، در ذهن اش، فرشته ای به نام جبرییل آفرید، و به تدریج ایده اش را که مبتنی بر تسلیم بی چون و چرا در مقابل خدای یگانه ی عرب بود بر سرزمین اعراب حاکم کرد، تا لحظه ای که جانشینانش شروع به کشورگشایی و زدن و کشتن و غارت تمدن های جهانی کردند، و کشور باستانی ما را نیز به شرّ وجود خود دچار کردند، تا دوره ای که به دوران «دو قرن سکوت» مشهور شد و خفقان مطلق بر کشور ما حاکم گشت، و بعد از آن به تدریج امرای اسیر در دست خلفای زمان، استقلالکی در عالم نظر و سیاست به دست آوردند، تا ۲۲ بهمن ۵۷ که غول وحشتناک اسلام سیاسی، از بطری ساحری به نام خمینی بیرون آمد و در طی چند سال توانست با انواع و اقسام جنایات، حامیان خارجی سحر خمینی را هدف بگیرد و در مقابل دار و دسته ی حامی خمینی نیز -که بعدها به اصلاح طلب مشهور شدند- گردنکشی کند، تا این لحظه که این غول مخوف، پنجه در سرزمین های بسیاری انداخته و در کشورهای اسلامی اذهان را مردم فاسد کرده و در سرزمین های پیشرفته ی غیر اسلامی، ارعاب و کشتار جنون آمیز را حاکم کرده، ۱۳۹۷ سال می گذرد.
در طی این مدت، زمین ۱۳۹۷ بار به دور خورشید چرخیده و سرزمین کهنسال ما نیز حکومت های بسیاری به چشم خود دیده، که گاه نشانه ای از استقلال رای از خلفای عرب بر جای گذاشتند و گاه کمر به بندگی آن ها و خدای شان بستند. اما دین و خدای عرب، در طول این ۱۳۹۷ سال به انحاء گوناگون، و بیشتر با زور و نیروی تحمیق بر مردم سرزمین ما حکم رانده، و خود را به آنان تحمیل کرده است.
اسلام هرگز به صورت داطلبانه توسط مردم پذیرفته نشد، و بعد از ۱۳۹۷ سال هنوز هم در سرزمین ما، اجازه ی خروج از این دین و آیین عربی داده نمی شود و آن که خروج اش را از این دین انسان کُش اعلام کند، به مجازات مرگ محکوم می گردد.
در دوران غول آزاد شده از شیشه ی جادوگری به نام خمینی دیگر حتی نویسندگان غیر مسلمان ساکن سرزمین های غیر اسلامی نیز در امان نبوده اند و نیستند و تا کنون چند هنرمند غیر مسلمان غیر ایرانی، با خنجر و تیر حضرات مسلمان راهی دیار عدم شده اند و برخی نیز مانند سلمان رشدی، به خاطر نوشتن یک داستان، همچنان باید در میانه ی مرگ و زندگی زندگی کنند.
از ۱۳۹۷ سال پیش تا کنون، محمدیان و اللهیان و مسلمانان حاکم بر سرزمین ما، هرگز هرگز هرگز اجازه نداده اند تا دین ما، آیین ما، رفتار ما، گفتار ما، و خلاصه هر چیز ما، از لباس پوشیدن گرفته تا خورد و خوراک ما به انتخاب خودمان باشد. حتی اگر در جایی زندگی کنیم که از شر مسلمانان حاکم در امان باشیم، باز تعلیمات آن ها که نام «سنت» به خود گرفته با ما همراه است و از نخوردن گوشت خوک تا به کار بردن آفتابه، جزو سنن ماست که دائم در حال کنش و واکنش بر روح و روان ماست و بی آنکه خود بدانیم یا بخواهیم، عمل می کند و ما تصور می کنیم که در عین آزادی، مشغول حفظ «سنت» های «گرانقدرمان» هستیم!
آری. ۱۳۹۷ سال گذشت. در ایران آن چه در طول این ۱۳۹۷ سال زیبا بود، رفتار حکومت ها با مردم و یا مردم با مردم نبود؛ آن چه زیبا بود و زیبا مانده بود، طبیعت سرزمین ما بود که آن هم در این سال های قدرت گرفتن غول چراغ جادوی خمینی در حال از میان رفتن است.
در حکومت اسلامی، منابع آبی مان در حال ته کشیدن است. جنگل خواران، رودخواران، دریاخواران، کوه خواران، شکارچیان گونه های نادر حیوانی، حتی خاک خواران عرب که خاک پر حاصل سرزمین ما را به توبره می کشند و با خود به کشورهایشان می برند این طبیعت زیبا و نعمت های خداداد آن را از میان می برند.
لااقل می توانیم خوشحال باشیم که رشته کوه های البرز و زاگرس، همچنان بر افراشته سر به آسمان می سایند. می توانیم خوشحال باشیم که اقوام ایرانی، با انواع فرهنگ ها و زبان ها و شیوه های زیست، در کنار هم، در سرزمین پهناورمان زندگی می کنند.
جادوگران، البته به همین همنشینی باستانی نیز رضایت نخواهند داد. ایران باید از هم بپاشد. دشمنی غریبی که با ایران وجود دارد، ریشه هایش اگر چه دیده نمی شود، اما دور از تصور نیست.
دو سر زمین، در ذهنیت وحشی های اسلام گرا باید از بین برود:
ایران و اسراییل.
خودِ این دو را که متحد طبیعی یکدیگر هستند و منافع مشترک شان آن قدر زیاد است که در باره ی هیچ دو کشور دیگری نمی توان این زیاد بودن مشترکات را پیدا کرد می خواهند رو در روی هم قرار دهند. یا درست تر بگویم، ایران را در مقابل اسراییل قرار دهند.
وارد این بازی خانمان بر انداز نباید شد. امیدواریم که اسراییلی ها هم وارد این بازی نشوند. اسراییل تنها کشوری ست که تا کنون فرق میان ایران با جمهوری اسلامی، و فرق میان مردم ایران با حکومت اسلامی را «دقیقا» فهمیده و میان شان فرق می گذارد.
خواست دشمنان ایران و مردم ایران، مخلوط کردن این ترکیب ها با یکدیگر و گرفتن ماهی از آب گل آلود است. ایران روزی از بین خواهد رفت که کشورهای قدرتمند جهان و منطقه میان ما مردم، با حکومت تحمیل شده به ما فرق نگذارند و مردم ایران را مردم جمهوری اسلامی فرض کنند. فرق ایران و جمهوری اسلامی را نادیده بگیرند، و ایران را با جمهوری اسلامی یکی بدانند. آن روز روز آغاز نابود شدن ماست.
خواب را دیده اند. مواد اولیه ی آشی که باید برای ما پخته شود را هم تدارک دیده اند.
نخود لوبیایی که برای ما بار گذاشته شده و از کمپ های عراق تا آلبانی و فرانسه و حتی پشت در کاخ سفید و حتی داخل کاخ سفید حمل شده، برای آزاد کردن ایران نیست؛ برای سوریه ای کردن ایران است! مردم ایران، نه اهل این کار هستند و نه می خواهند که مثلا به جان فلان گروه مخالف سیاسی بیفتند و بزنند و بکشند و ایران را تکه به تکه تبدیل به سنگر این گروه و آن گروه سیاسی کنند. ولی نخود لوبیاهای آماده شده، برای پختن چنین آشی در نظر گرفته شده اند.
حال، اگر ما، و کسانی که خود را کاره ای در اپوزیسیون ایران و موثر بر افکار مردم ایران می دانند، دست به کاری نزنیم کارستان و در اولین گام، طرح دوستی پایدار با کشورهای قدرتمند جهان و اسراییل را نریزیم، غث و سمین ایران و جمهوری اسلامی، و اسلام درنده ی حکومتی و اسلام بی آزار مردم، با هم مخلوط خواهد شد و خواهد شد آن چه نباید بشود.
۱۳۹۷ سال گذشت. برابر با ۵۱۰ هزار روز. و دعای اول سال ما چنین است که خداوند مهر بان، ایران را از تجزیه و رو در رو شدن مردم اش با هم حفظ کند! آمین!