بی بی سی - سال ۱۳۹۶ سال پر تلاطمی برای سیاست خارجی ایران بود. این تلاطمها در عرصه سیاست خارجی نیز مشکلات جدی پیش روی ایران قرار داد. این مسائل شامل چالشهای قابلتوجه در اجرای برجام، فشارهای تازه غرب بر سر برنامه موشکی ایران، تنشهای بیشتر با عربستان و همپیمانانش در منطقه، ادامه جنگ در سوریه و یمن و تحولات دیگری چون اعلام استقلال کردستان عراق، بحران میان عربستان سعودی و قطر و استعفای پر هیاهوی سعد حریری (نخستوزیر لبنان) در عربستان بود که همگی به نحوی سیاست خارجی ایران را تحتتاثیر قرار دادند.
اگرچه در سال گذشته ایران توانست با مدیریت برخی از تحولات از جمله استعفای حریری، بحران در روابط قطر و عربستان، و همینطور آرام نگاه داشتن اوضاع در آبهای خلیجفارس و جلوگیری از تنش با ناوهای آمریکایی، از تشدید برخی از این مشکلات جلوگیری کند، اما در این میان، تقارن به قدرت رسیدن ترامپ در ایالات متحده و محمد بن سلمان در عربستان، در کنار دولت نتانیاهو در اسرائیل، به تشکیل مثلثی منجر شده که به نظر میرسد یکی از مهمترین اهدافش تقابل و محدود کردن ایران است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در سال گذشته برجام، برنامه موشکی و سیاستهای ایران در منطقه و همینطور روابط ایران با اروپا در نوک پیکان حمله این مثلث قرار گرفت و به نظر میرسد مدیریت این مثلث، مهمترین چالش ایران در سالهای پیشرو خواهد بود.
دونالد ترامپ
پیروزی دونالد ترامپ، تیم دیپلماسی ایران را نیز همانند بسیاری کشورها غافلگیر کرد. این عدم آمادگی سبب شد تا عملا هیچگونه کانال ارتباطی مستقیم میان ایران و تیم ترامپ شکل نگیرد. گرچه با توجه به مواضع ترامپ، دشوار بتوان تصور کرد که کانالهای مستقیم ارتباطی میتوانست شرایط حل تمام اختلافات را مهیا کند، اما نبود این راههای ارتباطی عملا امکان هرگونه گفتگو را مسدود کرده است.
در سالی که گذشت، ایران با فشارهای جدی از جانب ایالات متحده، مواجه شد. از همان روزهای نخست پیروزی ترامپ، مواضع تند او علیه ایران و عدم اطمینان از سرنوشت برجام سبب شد تا یکی از مهمترین دستاوردهای ایران در سیاستخارجی، یعنی برجام، با چالشهای جدی روبهرو باشد. با رویکار آمدن دولت ترامپ و بر اثر سیاستهای دولت او، دستاوردهای برجام عملا محدودتر شد. این فشارها شامل عدم تایید پایبندی ایران به برجام علیرغم گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، تحت فشار قرار دادن اروپاییان برای کاهش تجارت و معامله با ایران و همینطور نشانه گرفتن برنامه موشکی ایران و سیاستهای این کشور در خاورمیانه بوده است.
به نظر میرسد ایران، با در نظر گرفتن مواضع دولت آمریکا، تصمیم گرفت تا با استفاده از گسل ایجاد شده میان اروپا و آمریکا، به مهار تبعات فشارهای دولت ترامپ بپردازد. این استراتژی، در ماههای اولیه دولت ترامپ در کنار حضور برخی افراد کابینه او از جمله رکس تیلرسون (وزیر برکنار شده امورخارجه)، جیمز متیس (وزیر دفاع) و همینطور برخی سناتورهای سرشناس جمهوری خواه در کنگره مانند باب کورکر، سبب شد تا برجام، گرچه با چالش، اما به هر ترتیب پا برجا بماند.
اما تحولات هفتههای گذشته، از جمله برکناری رکس تیلرسون و انتخاب مایک پمپئو (رئیس سیآیای و یکی از سرسختترین منتقدان برجام) به عنوان وزير امورخارجه، و همینطور استعفای پیشبینی شده دومین مشاور امنیت ملی ترامپ، اچآر مکمستر و انتخاب جان بولتون (نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل در دولت جورج دابلیو بوش و یکی از تندروترین مخالفان ایران) به عنوان بلندپایهترین مشاور امنیت ملی کاخ سفید، شاهد آن است که آمریکا بیش از گذشته مصمم به اعمال سیاستهای سختگیرانهتر نسبت به ایران است.
از این رو، و با در نظر گرفتن حضور راستگرایان تندرو در عرصه سیاست آمریکا و تلاش لابیهای اسرائیل و عربستان در متقاعد کردن ایالات متحده برای تقابل بیشتر با ایران، میتوان انتظار داشت که در سال پیشرو نه تنها اجرای برجام با مشکلاتی جدی مواجه شود، که ایالات متحده کشورهای اروپایی را نیز برای اعمال فشار بر ایران در حوزههای دیگری از جمله برنامه موشکی و سیاست ایران در منطقه، تحت فشار قرار دهد.
به علاوه، جدیتر شدن پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و نقش کمپین ترامپ میتواند سبب شود که ترامپ برای منحرف کردن افکار عمومی از این پرونده، به استقبال تقابل و تنشهای مضاعف با کشورهای دیگر از جمله ایران برود.
بنیامین نتانیاهو
در دهه گذشته، بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) یکی از سرسختترین و پر سر و صداترین منتقدان ایران بوده است. او نه تنها با برجام مخالف است که در طول سالهای گذشته همواره تلاش کرده تا غرب و مشخصا ایالات متحده را به تقابل و فشار بیشتر بر ایران سوق دهد. تضاد رویکرد میان او و اوباما موجب شده بود تا روابط اسرائيل و آمریکا در طول دو دوره ریاست جمهوری اوباما با تنشهای بیسابقه مواجه شود. از جمله این تنشها میتوان به سخنرانی نتانیاهو در برابر کنگره جمهوریخواه ایالات متحده برای متقاعد کردن این کنگره به برهم زدن برجام که بزرگترین دستاورد اوباما به حساب میآمد، اشاره کرد.
با توجه به آنچه گفته شد، دور از انتظار نبود که پیروزی ترامپ با استقبال اسرائیل موجه شود و روابط نتانیاهو نیز با یک "دوست حقیقی اسرائیل" که برجام را بدترین معامله تاریخ میخواند، بسیار نزدیک باشد. اما از آغاز به کار دولت ترامپ، شاید بتوان گفت هیچیک از سایر همپیمانان سنتی آمریکا همانند نتانیاهو، از روابطی چنین گرم و دسترسیای چنین نزدیک به ترامپ برخوردار نبودهاند.
بدین ترتیب، حضور یک متحد نزدیک در کاخ سفید در کنار کابینهای تندرو و محافظهکار، فرصت مناسبی را برای نتانیاهو فراهم کرده تا بتواند ایالات متحده را متقاعد کند تا سیاستهای سختگیرانهتری در مورد ایران اتخاذ کند. البته به نظر میرسد، پرونده فساد مالی که این روزها نتانیاهو درگیر آن است نیز سبب شده تا او مصممتر از گذشته تلاش کند تا تقابل و تنش میان ایران و غرب شدت گیرد. چرا که مانند ترامپ، او نیز میتواند از موضوع ایران و تنشهای خارجی برای منحرف کردن افکار عمومی داخلی از پرونده فساد مالیاش استفاده کند.
محمد بنسلمان
محمد بن سلمان، ولیعهد ۳۲ ساله عربستان سعودی، از سال ۲۰۰۷ به عرصه سیاست وارد شد و در سال ۲۰۱۵ به عنوان جوانترین وزیر دفاع، به این مسند نشست. او از آغاز ورود به عرصه سیاست، سیاست خارجی به شدت تهاجمی را پیش گرفته است. مهمترین تصمیم او در وزارت دفاع، رهبری عملیات ائتلاف و شروع جنگ علیه دولت حوثی ها در یمن بود که تا کنون نیز ادامه داشته است.
از گفتهها و اقدامات بن سلمان و همینطور گزارشهایی که در مورد او منتشر شده چنین برمیاید که یکی از مهمترین اهداف او تقابل با نفوذ ایران در خاورمیانه است. می توان گفت بن سلمان طراح اصلی بحران با قطر و همینطور استعفای عجیب سعد حریری (نخستوزیر لبنان) بوده است و مهمترین هدف هر دو این اقدامات محدود کردن و تقابل با ایران بوده است.
در بحران با قطر که به قطع روابط دیپلماتیک ۱۳ کشور عربی از جمله عربستان با قطر منجر شد، مهمترین خواسته عربستان برای از سرگیری روابط با قطر، قطع روابط دیپلماتیک این کشور با ایران بود. در ماجرای استعفای سعد حریری (نخستوزیر لبنان) نیز، آن طور که نیویورک تایمز در گزارش مفصلی فاش کرد، هدف ولیعهد جوان، رساندن پیامی به لبنان بود که زمان دست کشیدن از حمایت از حزبالله که از حامیان ایران است، فرا رسیده است.
از سوی دیگر، از زمانی که بنسلمان به عنوان وزیر دفاع وارد عرصه سیاسی عربستان شد، گزارشهایی از دیدارهای مخفیانه مقامات عربستان و اسرائیل و نزدیکی این دو کشور منتشر شده است. به نظر میرسد همه این تلاشها در راستای هدف مشترک مقابله با ایران باشد.
چالشهای پیشرو
یافتن راهحلهایی برای مدیریت اوضاع پسا-برجام، برجام بدون آمریکا و یا برجام اما با فشارهای مضاعف در حوزههای دیگر و تاثیر تحولات ناشی از سرنوشت برجام بر روابط بازرگانی ایران با چین و کره جنوبی و هند و سایر کشورها یکی از مهمترین چالشهای پیشروی ایران خواهد بود.
اما مشکلات پیشروی ایران به برجام ختم نمیشود. تنشزدایی در منطقه، احیای روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس، سرنوشت جنگ در سوریه و یمن و تبعات آن برای ایران، تکلیف سهم ایران در دریای خزر و تعیین محدودههای آبهای ساحلی و سرزمینی این دریاچه همگی از چالشهای پیشروی ایران در سال جدید هستند.
گرچه همگرایی فعلی میان ترامپ، بنسلمان و نتانیاهو، شرایط پیچیده و سختی را برای ایران ایجاد کرده که مدیریت آن مهمترین چالش پیشروی ایران خواهد بود، اما این همگرایی مسلما در همه زمینهها نیست. ایران میتواند با استفاده از تضاد منافع موجود، از شدت فشارها بکاهد. سیاستهای تهاجمی بنسلمان تاکنون تبعات جدی برای این کشور به همراه داشته، شکست استعفای سعد حریری، نزدیکتر شدن قطر به ایران و عدم موفقیت نیروهای ائتلاف در یمن همگی از تبعات سیاستهای بن سلمان به حساب میآید.
نتانیاهو و ترامپ نیز هر یک با مشکلات پیچیده داخلی و خارجی در گیر هستند. نتانیاهو با پرونده پیچیده فساد خود و خانوادهاش روبهرو است، در حالی که چشمانداز روشنی برای مذاکرات و صلح با فلسطین نیز در پیش رو نیست. ترامپ، در شرایطی در حال شروع یک جنگ تجاری همه جانبه با چین و اروپا است، که شکست مذاکرات با کره شمالی، میتواند منحر به رویارویی نظامی ایالات متحده و کره شمالی شود.
در این شرایط، میتوان انتظار داشت که ایران بتواند با استفاده از اشتقاق ایجاد شده میان ایالات متحده و اروپا، مثلث ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان را تا حدودی مهار کند.