رویداد۲۴- غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت میگوید هر اتفاقی غیر از ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالگرایان در انتخابات سال 1398 به وقوع بپیوندد منجر به شکست اصلاح طلبان خواهد شد و از اینرو در سال 1398 و 1400 ما مجدداً نیاز به چنین اجماعی را داریم.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت سابقه حضور در مجلس نهم و اکنون مجلس دهم را در کارنامه خود یدک میکشد. وی که از محبوبیت بالایی در استان گیلان برخوردار است موفق شد با ۹۰۹۲۱ رای که از آن به عنوان یک رکورد دست نیافتنی یاد میکنند راهی بهارستان شود. از اینرو ایشان در روزهای پایانی سال 96 دعوت پایگاه خبری رویداد۲۴ را پذیرفتند و با حضور در این دفتر به گفتوگویی تفصیلی با ما نشستند.
جعفرزاده ایمن آبادی در گفتوگو با رویداد۲۴ عنوان میکند اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم فقط میخواستند در تمام حوزهها لیست دهند و از اینرو لیستها خیلی ارزیابی نشدند.
سوتیتر:
- اگر اصلاح طلبان 30 نفر اصلاح طلب واقعی را وارد مجلس میکردند خیلی بهتر از این بود که 100 نفر نماینده که خیلی به اصلاحات باور نداشتند را برای راه یابی به مجلس کمک کردند
- من قبول ندارم که در انتخابات شورای شهر یک موفقیت سراسری در کشور برای اصلاح طلبان رخ داد. درست است در برخی شهرها موفقیت خوبی برای اصلاح طلبان حاصل شد ولی این گروه نتوانستند یک نسخه کاملی را برای همه شهرهای کشور تجویز کنند
- فساد در ساختار کشور دامنهدار شده و جا خشک کرده و من هیچ امیدی ندارم که این قانون بتواند جلوی این حجم فساد را بگیرد مخصوصاً که من در تشکیلات هستم و این اتفاقات ناخوشایند را از نزدیک میبینم
- احمدی نژاد به خاطر اینکه خودش را از حالت انفعال خارج و در جامعه مطرح کند شروع کرد به انتقادات گسترده علیه قوه قضاییه
- علیرغم اینکه آقای لاریجانی را بسیار فرد شایستهای میدانم اما توصیهای به ورود ایشان در صحنه انتخابات ریاست جمهوری نمیکنم
***
به نظر شما الگوی ائتلافی که در سال 94 توسط اصلاح طلبان و اعتدالگرایان محقق شد در سال 98 هم عملیاتی است؟
به نظر من غیر از این هر اتفاق دیگری که بیافتد، شکست اصلاح طلبان است. سال 94 یک اجماع انتخاباتی خوب شکل گرفت که در آن مقطع درست بود. من معتقدم در سال 1398 و 1400 ما مجدداً نیاز به چنین اجماعی را داریم. موضوع عجیب این بود که بعد از ورود برندگان انتخابات به مجلس، توقعات به زبان دیگری مطرح شد و این نگاه سربازگونه و از بالا به پایین بود که امثال من کرنش کردیم و در این فضا نماندیم. ما نماینده هستیم و آمادگی داریم که در کار گروهی حاضر شویم ولی برخورد سربازگونه را نمیپسندیم. به نظرم دوستان اگر این نقص را برطرف کنند خیلی از مسائل حل میشود.
برخی اصلاح طلبان معتقدند که سرشان کلاه رفته و نتوانستند کرسیهای هیات رییسه و ریاست کمیسیونها را تصاحب کنند، شما دلیل این اتفاقات را در چه میبینید؟
این اتفاقات چند دلیل دارد: 1- اصلاح طلبان فقط میخواستند در تمام حوزهها لیست دهند و از اینرو لیستها خیلی ارزیابی نشدند. به طور مثال در شهری و به هر دلیلی همه اصلاح طلبان زمین خوردند و رد صلاحیت شدند، بعد فردی رای آورده که نمیداند اصلاح طلب و اصولگرا چیست! فرد دیده نان در اصلاحات است آمده به سمت اصلاح طلبان و از این طریق به مجلس راه پیدا کرده است. مطمئن باشید چنین فردی هیچ وقت با اصلاح طلبان نمیماند و فقط خواسته به مجلس راه پیدا کند. اتفاقاً همان موقع گفتم چه اشکال دارد اگر در استانی 5 نماینده برای مجلس میخواهد شما اسم 3 نفر را بدهید و بگویید ما افرادمان تایید نشدند و بیش از این نمیتوانیم کسی را معرفی کنیم. حال با این سیاستی که در پیش گرفته شد مجلس هم از نظر کیفیت و هم از کمیت نزول کرد زیرا این افراد به موضوعات مربوط به قانون گذاری آشنا نیستند و کیفیت کار مجلس پایین آمده است و از طرف دیگر چندی پیش وقتی اصلاح طلبان میخواستند به دیدار رییس دولت اصلاحات بروند همه آن افراد حاضر به حضور در جلسه نشدند که این نشان میدهد در کمیت هم به مشکل برخوردند. اگر اصلاح طلبان 30 نفر اصلاح طلب واقعی را وارد مجلس میکردند خیلی بهتر از این بود که 100 نفر نماینده که خیلی به اصلاحات باور نداشتند را برای راه یابی به مجلس کمک کردند. در مجلس شاید کمیت خیلی مهم نباشد ولی حقیقتاً کیفیت خیلی حائزاهمیت است. اگر نمایندههای واقعی اصلاح طلب در شهرهای مختلف ارزیابی میشدند و حتی کمتر از این تعداد به مجلس راه پیدا میکردند، بسیار تاثیرگذارتر بودند.
شما میگویید اگر ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در سال 1398 و 1400 شکل نگیرد شکست اصلاح طلبان رقم خواهد خورد اما در انتخابات شورای شهر تهران و برخی شهرهای بزرگ دیگر این اتفاق نیافتاد، نظرتان در این باره چیست؟
من قبول ندارم که در انتخابات شورای شهر یک موفقیت سراسری در کشور برای اصلاح طلبان رخ داد. درست است در برخی شهرها موفقیت خوبی برای اصلاح طلبان حاصل شد ولی این گروه نتوانستند یک نسخه کاملی را برای همه شهرهای کشور تجویز کنند. همیشه نمیتوان با یک تاکتیک جلو رفت بالاخره طرف مقابل اتاق فکر قوی دارد و در حال برنامه ریزی برای انتخاباتهای بعدی است. ضمناً انتخابات ریاست جمهوری و مجلس با شورای شهر خیلی متفاوت است و رای آوردن افراد به مراتب سختتر میباشد و به نوعی صحبت برد و باخت است و خسارتی که از شکست به جریانهای سیاسی وارد میشود خیلی بیشتر است. مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری یک نفر رای میآورد و یا در انتخابات مجلس، افراد پیروز محدود هستند ولی در شورای شهر گستردگی آن بیشتر است. من فکر میکنم جریان افراطی اصولگرایی که برخی نهادهای فکری هم بصورت نرم افزاری و هم بصورت سخت افزاری به آنها کمک میکنند بیکار نمینشینند و حتماً مدلهایی را برای رقابتهای آتی طراحی میکنند و براساس یک مدل واحد پا در عرصه میگذارند. عدهای از جریان اصولگرایی تلاش میکنند که اصولگرایان را نسبت به اصلاح طلبان پرکار و عملیاتیتر نشان دهند که تا حدی هم موفق بودند.
چندی پیش آقای تاجزاده در توئیتی اعلام کرد که اگر بدنه اصلاح طلب جامعه از اصلاح طلبان انتقاد داشته باشد به این معنی نیست که بخواهند به سمت اصولگرایان بروند، این صحبت را چقدر به واقعیت نزدیک میدانید؟
یک موقع بحثی در خودمان مطرح است و یک موقعی این بحث در بین مردم مطرح میشود. حقیقت امر اینست که جامعه آن اعتمادی که به اصلاح طلبان در سال 92 و 94 داشت را اکنون ندارد و در شعارهای اعتراضات دی ماه هم به وضوح این موضوع دیده شد. هرچند معترضان در این شعارها انتقاد به اصلاح طلبان و اصولگرایان را تواماً به زبان آوردند و تصورم بر این است که عدهای به دنبال یک فرمول جدید برای جذب مردم هستند. من فکر میکنم این فرمول مربوط به پایداریها است، منتها پایداری دارد با یک پوسته دیگر به جامعه ورود پیدا میکند و احتمالاً خیلی خطرناک باشد.
موضوع فساد مالی در کشور بسیار گسترده شده و رهبر معظم انقلاب هم به این روند ناامیدکننده واکنش نشان دادند، به نظرتان برای جلوگیری از رشد این معضل چه باید کرد؟
فساد در ساختار کشور دامنهدار شده و جا خشک کرده و من هیچ امیدی ندارم که این قانون بتواند جلوی این حجم فساد را بگیرد مخصوصاً که من در تشکیلات هستم و این اتفاقات ناخوشایند را از نزدیک میبینم. اگر روزی انقلاب ما با مشکل روبرو شود بدانید به خاطر همین فسادهای گسترده است. چه خوب است که مبارزه با فساد از دفتر خود رهبری شروع شود و من فکر میکنم اگر این اتفاق بیافتد و سپس در قوه قضاییه با فساد مبارزه شود و پس از آن قوه مجریه به پالایش فساد در درون خود بپردازد حداقل دستاوردی که از آن حاصل میشود "اعتمادسازی" در جامعه است. ضمناً باید توجه داشت که مبارزه با فساد فقط مالی نیست و من فساد اخلاقی را کمتر از فساد مالی نمیدانم. متاسفانه امروز افراد خیلی واضح و روشن سفارش یکدیگر را به مسئولین میکنند و ابایی هم از این موضوع ندارند. امروز قوه قضاییه باید در تمام پروندهها بیطرف ظاهر شود و با هیچکس مسامحه نکند. به طور مثال قتلی رخ میدهد و قوه قضاییه میگوید ما این پرونده را خارج از نوبت بررسی میکنیم، همین اظهار نظر به لحاظ حقوقی نشان میدهد که بیطرفی در کار نیست زیرا برای قوه قضاییه در رسیدگی به پرونده نباید قاتل و مقتول فرقی داشته باشند.
در برخی مواقع فضای جامعه متلهب میشود و شاید نیاز باشد به پروندهای خارج از نوبت رسیدگی شود.
این ما هستیم که جامعه را اینطور بار آوردیم. ما باید به جامعه یاد بدهیم که قوه قضاییه بیطرف است.
طیف نزدیک به آقای احمدی نژاد هم معتقدند قوه قضاییه جانبدارانه عمل میکند و بیشتر به جای بررسی قضایی اتهامات با آنها برخورد سیاسی میکنند، آیا شما موافق نظر این افراد هستید؟
این صحبتهای آقای احمدی نژاد و اطرافیانش یک ژست است و با واقعیت خیلی تفاوت دارد. اتفاقاً من معتقدم خیلی زودتر از اینها باید به اتهامات این آقایان رسیدگی میشد. حال وقتی این قدر گذشت شد این افراد طلبکار شدند. اگر قوه قضاییه در زمان خودش و بیطرفانه به اتهامات احمدی نژاد رسیدگی میکرد ما شاهد چنین اظهار نظرهایی نبودیم. احمدی نژاد به خاطر اینکه خودش را از حالت انفعال خارج و در جامعه مطرح کند شروع کرد به انتقادات گسترده علیه قوه قضاییه.
آقای احمدی نژاد عنوان میکند که اگر ما از قوه قضاییه شکایت داشته باشیم باید شکایت خود را به کجا باید اعلام کنیم؟ حرف ایشان را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر قوه قضاییه بیطرف باشد، شما شکایت از هر فردی در این قوه را به همانجا اعلام میکنید. مطمئناً یک قاضی را برای رسیدگی به این پرونده تعیین میکنند و آن قاضی هم چون مستقل است به شکایت، بیطرفانه رسیدگی میکند. حال اگر اینطور نباشد نشان میدهد که دستگاه قضایی ما بیطرف نیست.
تصور کنید در سال 1400 هستیم و 4 نفر بنامهای جهانگیری، لاریجانی، فتاح و پزشکیان برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری در صحنه ماندند، شما از کدامیک از این افراد حمایت میکنید؟
بین آقای جهانگیری و لاریجانی دو دل هستم. آقای فتاح شخصیت بسیار محترمی است و آقای پزشکیان هم فرد بسیار سالمی هستند ولی این دو نفر را در حد ریاست جمهوری نمیبینم و فکر میکنم خیلی برایشان زود است که رییس جمهور شوند. آقای لاریجانی را ارجحتر میدانم ولی آقای جهانگیری را هم خیلی قبول دارم. البته باید بگویم که قدرت ریسک آقای لاریجانی پایین است و خیلی با احتیاط عمل میکند و به نوعی پایش را هر جایی نمیگذارد ولی آقای جهانگیری قدرت ریسکش بالاست.
عدهای اعتقاد دارند آقای احمدی نژاد با تخریبهایی که علیه آقای لاریجانی صورت داده است پایگاه رای ایشان را با کاهش روبرو کرده، شما این نظر را میپذیرید؟
این نظر را درست میدانم و معتقدم هم آقای احمدی نژاد و هم برادر آقای لاریجانی با عملکردش در دستگاه قضایی به وجهه ایشان ضربه زدند.
اگر امروز آقای علی لاریجانی از شما مشورت بخواهد که در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود یا خیر، چه میگویید؟
علیرغم اینکه ایشان را بسیار فرد شایستهای میدانم اما توصیهای به ورود ایشان در صحنه انتخابات ریاست جمهوری نمیکنم.
به خاطر شکست احتمالی، ایشان را به ورود در صحنه تشویق نمیکنید؟
به هر حال نتیجه خیلی مهم است هرچند من فردی قویتر از ایشان را برای ریاست جمهوری نمیشناسم.
آقای کاظم جلالی در جایی گفتند سطح کلام آقای لاریجانی بالاتر از سطح متوسط جامعه است، این نوع اظهار نظر را چقدر تبلیغ و چقدر ضدتبلیغ میدانید؟
یک روز به آقای جلالی گفتم دیگر خیلی روغن داغش را زیاد کردی هرچند ایشان به من گفت من به این شکل نگفتم. به هر حال این نوع صحبت و تعریفها را نمیپسندم چون یک بار سابقه زدن حرفهایی مثل هاله نور را داشتیم.