Saturday, Apr 7, 2018

صفحه نخست » خانۀ رایگان برای مستضعفین، مجید احمدیان

Majid_Ahmadian.jpgچند ماه پس از پیروزی انقلاب، به دستور روح‌الله خمینی بنیاد مسکن به ریاست هادی خسروشاهی تشکیل شد. فعالیت این بنیاد در تهران متمرکز بود و به نظر می‌آمد اعضای آن هم در تکاپوی تهیۀ خانه برای تهیدستان تهران هستند. خسروشاهی خود اعلام کرد: "پیش از زمستان همه مستضعفین باید صاحب خانه شوند" (۱). پخش این شایعه در میان مردم سبب هجوم صدها هزار روستایی و شهرستانی به تهران و سکونت‌شان در حلبی‌آبادهای حاشیۀ شهر به امید دریافت مسکن رایگان شد.

به ویژه پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خمینی و شدت گرفتن تبلیغات ضد سرمایه‌داری و لیبرالیسم و پشتیبانی از محرومان از سوی خمینی و مقلدانش، طبقات فرودست هم شعارهای اسلامیون را در زمینۀ تأمین مسکن بیش از پیش جدی پنداشتند.
در اواخر زمستان، یکی از مسؤولان بنیاد مسکن به نام "مهندس رفیع" گفت: "مسألۀ مسکن در تهران و حتی بسیار شهرهای ایران به صورت دمل چرکینی درآمده است که درد و سوزش آن را طبقات کم‌درآمد جامعه با تمام وجود احساس می‌کنند" (۲). او افزود که پیروان "امام امت" می‌خواهند به آن "نیشتر" بزنند و"چرک و خونابه" را بیرون بکشند. این مسؤول اکنون قول داد که تا اردیبهشت ۱۳۵۹ مشکل مسکن تهران حل می‌شود و تا شهریور هم همۀ گودنشینان اطراف تهران صاحب خانه خواهند شد.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید


مشکل خانۀ "مستضعفین" تهران نه تنها در زمستان و بهار آن سال حل نشد، که بر اثر هجوم سیل جمعیتی که هر دم فزونی می‌گرفت اکنون دیگر به صورت گرهی بازنشدنی درآمده بود و خمینی و مقلدان می‌بایست هر زودتر چاره‌ای برای آن دمل و چرک و خونابه‌ای کنند که خود باعث پدید آمدنش بودند.
"مهندس رفیع" در مصاحبه‌ای دیگر گفت: "تا کنون حدود ۸۰ هزار خانۀ خالی توسط گروه ضربت [در تهران] شناسایی شده که ما برای صاحبان بیشتر آنها اخطاریه فرستاده‌ایم تا هر چه زودتر تکلیف و وضع خود را با بنیاد مسکن روشن کنند، در غیر این صورت کلیۀ خانه‌های احتکار شده آنها را ضبط و به متقاضیان واجد شرایط خواهیم داد" (۳). او افزود گروه ضربت تعداد ۵۴۰ واحد مسکونی را اشغال و به متقاضیان واگذار کرده، ولی بعد مسؤولان بنیاد دریافته‌اند که بخشی از آن متقاضیان مستضعف واقعی نیستند و به همین سبب آن حقه‌بازان مستضعف‌نما را دستگیر کرده و به دادگاه انقلاب فرستاده‌اند.
گروهی از مردم نیز با اجتماع در دفتر روزنامۀ اطلاعات همگان را باخبر ساختند که آنان نیز سرپناه ندارند و مسؤولان اسلامی لازم نیست زیاد به دنبال متقاضی خانه بگردند چرا که مستضعف واقعی همین گروه‌اند و روزنامه نیز عکس یادگاری از آنان گرفت و در همان صفحۀ حاوی خبر چاپ کرد (۴). این مستضعفین بیانیه‌ای شدیدالحنی هم در محکومیت سرمایه‌داران و سازشکاران و در پشتیبانی انقلابیون اسلامی و آیت‌الله خسروشاهی صادر کردند.

هم‌چنین، در خبری دیگر آمد: "حدود ۱۰۰ نفر از ساکنان جنوب شهر تهران به علت نداشتن مسکن مناسب و به عنوان اعتراض به بی‌توجهی مسئولین امر به برآورد خواست‌های منطقی آنان طی اجتماعی در روزنامه خواستار مصادرۀ خانه‌های خالی سرمایه‌داران، مالکان بانفوذ و بازاری‌ها به نفع مستضعفین شدند" (۵). آنها به خبرنگار روزنامه گفتند: "ما هر روز به بنیاد مسکن می‌رویم. اما آنها ما را سرگردان کرده‌اند و هر روز اسمهایمان را می‌نویسند و از مکانی به مکان دیگر پاس می‌دهند، بدون اینکه به درد ما بی‌خانه‌ها توجه کنند. " این بی‌خانه‌ها رفته‌ و ساختمان‌های آپارتمانی "حاج زارع، حاج مالک و حاج علمدار" را گرفته و در آن نشسته بودند، ولی از طرف کمیته آمدند و آنان را بیرون انداختند. هدف‌گیری این بی‌سرپناهان چندان هم خوب نبوده، زیرا حفظ منافع آن مالکان مؤمن در برابر یک مشت انسان فقیر بی‌سروپا برای حکومت اسلامی اولویت داشت. آن مستضعفان سپس گفتند: "ما نمی‌خواهیم تحصن کنیم اما دولت باید به درد ما برسد.... ما به هر جا می‌رویم، می‌گویند روزنامه‌ها دروغ می‌نویسند. "
مدتی بعد خبر رسید که به جان "مهندس رفیع" سوء قصد شده. خبر از زبان خودش چنین بود:

وقتی که مردم برای دریافت خانه به دفتر مراجعه کردند و ازدحام متقاضی به بیش از حد رسید، سعی کردم تا با سخنرانی موقعیت و امکانات دفتر را تشریح کنم، ولی در همین حال دو مرد که به کلت مسلح بودند مرا تهدید کردند. من سعی کردم که آنها را متقاعد کنم که ترور کار خوبی نیست. ولی در همین لحظه یک زن با چاقو از پشت به من حمله کرد که خوشبختانه موفق به اجرای نقشه‌اش نشد (۶).

هم‌چنین، در ادامۀ این خبر آمده بود که سرپرست گروه ضربت بنیاد مسکن به نام حسین بکایی هم پس از دادن چند خانه به مستضعفان با مسلسل مورد حملۀ گروهی دیگر قرار گرفت، ولی او "خود را در جوی آب مخفی کرد" و توانست جانش را نجات دهد. به رغم اینکه خبر بالا را یک خبرنگار در تماس با دفتر بنیاد مسکن به دست آورد، چندی بعد کمیتۀ انقلاب اسلامی حسین بکایی را دستگیر و اعلام کرد او عضو بنیاد مسکن نیست و نیز خبر داد تعدادی از کسانی که از این راه صاحب مسکن شده بودند تحریک شده و در دو یا سه اجتماعی که تشکیل دادند خواهان آزادی وی شدند (۷). در مورد سابقه و روش کار او آمده بود: "نامبرده علاوه بر اینکه از افراد شرور و بدسابقۀ تهران می‌باشند، همانند بسیاری از ضد انقلابیون برای جلب اعتماد مردم دست به یک عمل زیرکانه زده و ضمن اینکه بسیاری از خانه‌ها را بیمورد تصرف کرده و در اختیار آشنایان و نزدیکان خود قرار داده است، چند خانه را هم در اختیار افراد عادی و کم‌بضاعت قرار داده. "
دو روز پس از پخش این بیانیۀ کمیتۀ انقلاب اسلامی، خانوادۀ بکایی در اطلاعیه‌ای نوشتند که فتوکپی "دست‌خط مبارک آقای خسروشاهی رئیس هیأت امنای بنیاد مسکن" و نیز دست‌خط "مهندس رفیع" سرپرست طرح واگذاری خانه‌های خالی را در اختیار روزنامه می‌گذارند که نشان می‌دهد بکایی از این طریق حکم سرپرستی گروه ضربت بنیاد مسکن را داشته (۸). سال‌ها بعد و پس از افشای موارد فراوان همانند دیگر، همگان دریافتند که در حکومت اسلامی در موارد بسیاری از اوباش و اراذل در وقت نیاز استفاده شده و هر وقت هم اختلافی با آنان پیش آمده، رژیم آنان را کنار گذاشته و گاه تنبیه و حتی سربه نیست کرده‌ است.
موج تندروی و پشتیبانی از مستضعفان برخی ارمنی‌های ساکن تهران را هم در بر گرفت. خبر چنین بود:

تعداد کمی از ارامنۀ غیر مسؤول شایعاتی پخش کرده بودند که این شورا [شورای خلیفه‌گری ارامنه] وجوهی در اختیار افراد مستضعف برای خرید خانه قرار می‌دهد و عده‌ای از ارامنۀ ساده‌لوح را که اکثراً سالخوردگان ارمنی بودند به محل خلیفه‌گری آوردند و این گروه در تالار شروع به هتاکی به کلیسا و مقامات روحانی نمودند.... سپس اعضای شورا اقدام به معرفی خود کردند، که اعلام اسم هر یک با کلمات و شعارهای اهانت‌آمیز جمعیت روبرو می‌شد.... سپس سؤالات حاضران مطرح شد. یکی از آنها در مورد عدم پرداخت کامل حقوقش از شرکتی که بعد از انقلاب تعطیل شده است از خلیفه‌گری سؤال می‌کرد. دیگری می‌گفت عده‌ای از جوانان خانه‌ای را به صورت عدوانی در اختیارش قرار داده‌اند و اکنون مالک آن ساختمان برای بازپس گرفتن ساختمانش مراجعه کرده است. حالا تکلیف ما چیست؟ دیگری از موجودی وجوه خلیفه‌گری سؤال می‌کرد، که توضیحات لازم به آنان داده شد.... [اسقف گفت: ] در ساعت یک بامداد گروه کثیری از ارمنۀ تهران به خلیفه‌گری مراجعه کرده و با خشم خواهان دستگیری این عده و مجازاتشان شدند که من طی سخنانی به جمعیت به خشم‌آمده گفتم باید گناهکاران را ببخشید، زیرا خداوند در همۀ ادیان عفو و بخشش را مورد تأکید قرار داده است (۹).

یک نهاد وابسته به بنیاد مسکن در بیانیه‌ای به "صاحبان واحدهای مسکونی" هشدار داد که برخی "نیروهای ضد انقلاب و پس‌‌مانده‌های رژیم گذشته" خانه‌های مردم را تصرف کرده و خانواده‌هایی را در آنها اسکان داده‌اند (۱۰). از لحن این بیانیه، به ویژه آنجا که آن اشغالگران را مدعیان دروغین "اسلام واقعی" می‌خواند، روشن می‌کند که منظور بنیاد مسکن احزاب اسلامی چپ‌گرای خارج از حکومت است، که آنها هم ظاهراً به تقلید از اسلامیون حاکم برای خودشان بنیاد مسکنی درست کرده‌ بودند. معنای این حرف این بود که در آن موارد نادری هم که بنیاد مسکن خانه‌ای به کسی می‌داد، می‌باید از نظر مکتبی مورد تأیید باشد. به هر روی، در آن بیانیه به صاحبان خانه‌ها اطلاع داده شده بود که تنها اشغال‌کنندگانی را بپذیرند که دارای کارت و مجوز بنیاد مسکن‌اند.
در زمان نخست‌وزیری شاپور بختیار، حدود هفت هزار تن از مردم مشهد یک مجموعۀ ساختمانی را که با بودجۀ دولتی ساخته شده بود اشغال کردند و در آنجا ساکن شدند (۱۱). این افراد با توجه به وعده‌های خمینی و یارانش به امید تصاحب این خانه‌ها وارد فعالیت سیاسی هم شدند: "در این آپارتمان‌ها بودیم و با دولت بختیار مبارزه کردیم. بعد [اسلامیون] به ما وعده دادند به شما خانه می‌دهیم. " دست آخوند پرقدرت مشهد در کار بود: "آقای طبسی نمایندۀ امام این عمل را صحه گذاشتند و به گفتۀ شاهدان بارها با این گروه همدردی کردند. "
یک سال و نیم پس از پیروزی انقلاب، پس از آنکه نهایت استفادۀ سیاسی از این گروه برده شد، کمیته‌های انقلاب اسلامی شروع کردند به تهدید و ارعاب و آن اشغال‌گران و سرانجام هم آنان را با زور از خانه‌ها بیرون انداختند. گروهی از آنان چادرهایی در میدان فردوسی مشهد بر پا کردند و در آن می‌زیستند و شورایی درست کردند. یکی از اعضای این شورا گفت:

چندی پیش با عده‌ای نزدیک به ۲۷ نفر نزد آقای بهشتی که عضو کمیتۀ مرکزی مشهد است رفتیم. ولی به شدت ما را کتک زدند و بدون ذکر علت روانۀ زندان شدیم.... بعد از ظهر همان روز حدود ۳۷ نفر از زنان و فرزندان ما به نزد آقای طبسی رفتند و به ایشان گفتند: "شوهران ما را آزاد کنید. " ولی اعضای کمیته آمدند و زن‌ها را با کتک روانۀ زندان کردند (۱۲).

همان‌جور که پیش از انقلاب ادعای طرفداری از محرومان برای خمینیون ابزاری بود برای مبارزه با رژیم شاه، در روزگار پس از انقلاب هم این حربه برای رویارویی با گروه‌های مخالف به کار گرفته شد. بیشترین کارآیی این روش در مبارزه با لیبرال‌هایی بود که تا پیش از انقلاب و در اوایل انقلاب متحدین خمینی بودند و با گذشت زمان کم‌کم از صحنه کنار زده می‌شدند. آنان از سوی خمینی و مقلدانش به این متهم می‌شدند که با پیروی از سیاست گام به گام و آرام جلو پیشرفت انقلابی امور، از جمله کمک به مستضعفین، را می‌گیرند.
یکی از اداره‌هایی که با بنیاد مسکن تنش پیدا می‌کرد شهرداری تهران بود که مدیریتش را شخصیت لیبرال، محمد توسلی، در دست داشت. شهردار درخواست کرده بود که برای جلوگیری از تخلف‌های احتمالی و رفتار غیر قانونی هر کس می‌خواهد ساختمانی بسازد، همانند گذشته، از شهرداری مجوز بگیرد (۱۳). توسلی دربارۀ اظهار نظرها و احکام آیت‌الله خسروشاهی گفت: "مردم و مسئولین مملکتی اجازه نخواهند داد کسانی در این سطح از آگاهی در مسایل انقلاب مداخله داشته باشند و دست این افراد کوتاه خواهد شد. " البته اگر کارها روال منطقی می‌داشت، این پیش‌بینی و آرزوی توسلی هم باید محقق می‌شد. توسلی سپس آیت‌الله را نصیحت کرد: "تأمین مسکن قشر نیازمند باید از روستا و شهرهایی که مراکز اشتغال و تولید است شروع شود. " او کارنامۀ بنیاد مسکن و خسروشاهی را مردود دانست.
در پاسخ به توسلی در مورد اینکه بنیاد به طور غیر قانونی مجوز ساخت صادر کرده، خسروشاهی گفت او رئیس هیأت امناست و آن مجوزها را هیأت اجرایی صادر کرده، و به این دلیل او می‌تواند بر ضد توسلی اعلام جرم کند (۱۴). افزود: "بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به امر امام تأسیس شده تا برای غارنشین‌ها و محرومان جامعه مسکن تأمین شود. یعنی ما باید برای آنها خانه بسازیم. به آنها زمین بدهیم. به همین دلیل اعتراض ایشان اعتراض به انقلاب و رهبر انقلاب است. "
خمینی هر گاه می‌خواست برای نیروهای مخالف ولایت فقیه شاخ و شانه بکشد از کوخ‌نشینان حرف می‌زد و اینکه انقلاب متعلق به آنان است و دیگران باید خفه بشوند. در اینجا دیده می‌شود که خسروشاهی از خمینی هم فراتر رفته و می‌خواسته از فرط انساندوستی ساکنان غارها و انسان‌های نئاندرتال را هم صاحب خانه کند.
بودند کسانی که به برنامۀ مسکن مسؤولان اسلامی به دیدۀ شک نگاه می‌کردند. برای نمونه، شهروندی در روزنامه‌ای از مقامات مسؤول پرسیده بود: "شما که نتوانستید ترتیب توزیع کارتهای پرسشنامه مربوط به مسکن [را] به نحو مطلوب بدهید، چطور می‌خواهید آنان را صاحب خانه کنید؟ " (۱۵)
سرانجام خسروشاهی هم فهمید که دیگر نمی‌تواند به مردم قول خانه در تهران بدهد. از همین رو خبر داد: "تصمیم داریم فعلاً در تهران خانه‌ای نسازیم" (۱۶). به رغم این، قول داد که در شهرستان‌ها وضع مستضعفان درست می‌شود، و برای این کار شهرک‌های کشاورزی ایجاد خواهد شد و زمین را هم وزارت کشاورزی با شرایطی بسیار مساعد به همۀ متقاضیان خواهد داد.
"دکتر رفیع" (این همان "مهندس" قبلی است) مسؤول دفتر طرح خرید و واگذاری خانه‌های خالی وابسته به بنیاد مسکن هم گفت:

بر اساس یک طرح انقلابی که در دست بررسی است و در اواخر این هفته مفاد آن رسماً اعلام خواهد شد، کسانی که تمایل داشته باشند به شهرستانها و محل‌های مورد نظر خود در خارج از تهران بروند و همین طور به کسانی که شهرستانی هستند و به دلایلی در تهران ساکن شده‌اند ظرف سه روز خانه، کار و بودجۀ تأمینی داده می‌شود (۱۷).

آقای "دکتر" یا شاید هم "مهندس" یقیناً توانسته این راه حل دادن خانه و کار به مردم در "ظرف سه روز" را در مشورت مداوم با مقدسانی مانند آیت الله خسروشاهی و مدرسان حوزۀ علمیۀ قم و البته خود حضرت امام امت پیدا کند، چرا که متخصصان "غربزده" نتوانستند برای معضل تعطیلی بیشتر واحدهای اقتصادی کشور در دوران پس از انقلاب و وجود خیل بیکاران هیچ راهی بیابند. به تعبیری دیگر، بساط معجزه از مدتها پیش از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد و در واقع از همان آغاز حکومت جمهوری اسلامی در ایران برقرار بوده.
در میانۀ تابستان ۱۳۵۹، آیت‌الله خسروشاهی بازهم گفت: "حداکثر تا طرف یک ماه مسألۀ مسکن به شکل اساسی دگرگون می‌شود" (۱۸). ولی افزود: "عمدۀ فعالیت‌ها به شهرستان‌ها منتقل می‌شود.... در تهران احتمالاً یک دفتر کوچک برای رسیدگی به امور گذشته بنیاد فعالیت خواهد داشت. " این را هم ناگفته نگذاشت: "مسأله این است که به هر حال در آیندۀ بسیار نزدیک قیمت مسکن به شدت کاهش خواهد یافت. "
مدتی بعد بنیاد مسکن هم از تب و تاب افتاد و دیگر کسی خبری از آن نشنید. نه تنها مستضعفین صاحب خانه نشدند بلکه پیامدهای منفی عمل‌کرد آن بنیاد بر جای ماند. یک سال و نیم پس از پیروزی انقلاب، در یک گزارش آمده بود: "اخیراً گروهی از کارشناسان مطالعات اجتماعی نتیجۀ بررسی‌های علمی خود را بر مبنای هجوم یک و نیم میلیون نفر جمعیت آواره از دهات و شهرستان‌های کشور به تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرده‌اند" (۱۹).
یکی دیگر از پیامدهای منفی و دردسرآفرین شعارهای توخالی خمینی و پیدایش بنیاد مسکن این بود که از همان روزگار، صاحبان خانه‌ها از ترس ادعای مالکیت خانه‌هایشان از سوی کرایه‌نشینان پس از سکونتی چند ساله، هر سال خواهان تخلیۀ خانه و اجاره دادنش به مستأجری تازه‌ بوده‌اند. یعنی اینکه مستضعفین افزون بر گرفتاری‌های پیشین اکنون می‌باید، پس از یک سال سکونت در یک خانه، اثاث خود را جمع کرده به فکر یافتن خانۀ خالی دیگری باشند و نقل مکان کنند، و سال آینده باز روز از نو روزی از نو.

---------------------------

پانویس‌‌ها

۱- سید هاشم خسروشاهی، "روابط ظالمانه مالک و مستأجر را به کلی ریشه‌کن می‌کنیم، " روزنامه کیهان، ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، ص ۸.
۲- "قیمت خانه باز هم سقوط می‌کند، " روزنامه اطلاعات ۱۲ اسفند ۱۳۵۸، ص ۵.
۳- "خانه‌های خالی فردا تصرف خواهد شد، " اطلاعات، ۱۲ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۲.
۴- "اجتماع کارکنان و متقاضیان مسکن در اطلاعات، " اطلاعات، ۱۲ اسفند ۱۳۵۸، ص ۳.
۵- "خانه‌های خالی مالکان و سرمایه‌داران را مصادره کنید، " اطلاعات، ۱۹ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.
۶- "سوء قصد به جان مسئول دفتر طرح خانه‌سازی و سرپرست گروه ضربت اسکان، " اطلاعات، ۱۰ فروردین ۱۳۵۹، ص ۱۲.
۷- "هشدار کمیتۀ مرکزی دربارۀ حسین بکایی، " اطلاعات، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۵۹، ص ۹.
۸- "توضیح خانوادۀ بوکایی، " اطلاعات، ۱ خرداد ۱۳۵۹، ص ۳.
۹- "از سوی اسقف اعظم ارامنه ماجرای گروگانگیری در شورای خلیفه‌گری ارامنه تشریح شد، " اطلاعات، ۹ دی ۱۳۵۸، ص ۱۱.
۱۰- "هشدار به صاحبان واحدهای مسکونی، " اطلاعات، ۱۹ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۲.
۱۱- "آپارتمان‌های خالی را به ما بدهید، " اطلاعات ۲۳ مرداد ۱۳۵۹، ص ۵.
۱۲- همان.
۱۳- "شهردار تهران اظهارات آیت‌الله خسروشاهی را رد کرد، " اطلاعات، ۱۸ فروردین ۱۳۵۹، ص ۲.
۱۴- "شهردار فعلی تهران مثل شهردار سابق فکر می‌کند، " اطلاعات، ۱۸ فروردین ۱۳۵۹، ص ۱۱.
۱۵- "خط ارتباطی ما با شما، " اطلاعات، ۱۶ شهریور ۱۳۵۹، ص ۷.
۱۶- "ځانه‌های خالی مصادره‌شده در اختیار بنیاد مسکن قرار می‌ګیرد، " اطلاعات، ۵ اسفند ۱۳۵۸، ص ۲.
۱۷- "برنامۀ انقلابی برای تخلیۀ تهران از مهاجران شهرستانی، " اطلاعات، ۱۱ اسفند ۱۳۵۸، ص ۲.
۱۸- "بنیاد مسکن به شهرستان‌ها منتقل می‌شود، " اطلاعات، ۱۱ تیر ۱۳۵۹، ص ۱۱.
۱۹- "برق تهران یک و نیم میلیون طفیلی دارد، " اطلاعات، ۲۱ تیر ۱۳۵۹، ص ۵.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy