نزدیک به یک دهه تلاش برای وحدت در صفوف طیفهای عمده سیاسی فدائیان خلق، سرانجام در کنگره کلن در ۱۲ فروردین امسال به تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) انجامید. در فاصله زمانی کمتر از سه سال، از ۲۲ بهمن ۵۷ تا آذرماه ۶۰، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران دچار چهار انشعاب شد که بزرگترین آن انشعاب اقلیت و اکثریت در سال ۵۹ بود. نام اولیه این سازمان که برای شرایط خاص و شیوه خاصی از مبارزه یعنی مسلحانه درست شده بود از همان اول انقلاب و بویژه در سالهای بعد از آن برای بخش اکثریت سازمان فدائیان دردسر ساز شد. اول آرم قرمرز رنگ و منقش به داس و چکش و اسلحه از اعلامیههای سازمان حذف شد. در متینگ اول ماه مه ۱۳۶۰ در میدان آزادی تهران رسما پیشوند "چریک" نیز از نام سازمان حذف شد. در سالهای بعد با عوض شدن نگاه به نحوه مبارزه سیاسی و از تقدس افتادن کلمه "خلق" هم نام "فدائی"، هم نام "خلق" بیش از پیش برای سازمان بی معنی شد. پسوند "اکثریت" نیز که در اول حاشیه و پرانتزی بیش نبود بخاطر سیاستهای حمایت از حکومت یا خط امام در سالهای ۵۹ تا ۶۱ و وحدت با حزب توده ایران کم کم در جامعه ایرانی بازتابی منفی در اذهان عمومی بویژه اقشار تحصیل کرده و آزادیخواه پیدا کرد و "اکثریت یا اکثریتی" به برندی بدنام تبدیل شد و سالها بعد که سازمان فدائیان اکثریت گذشته خود را نقد کرد و پایبندی به دمکراسی و حقوق بشر را پذیرفت، این نام همچنان بر گرده این سازمان و اعضای آن سنگینی میکرد. با توجه به چنین تاریچهای بود که برداشتن نام "فدائی" و "خلق" یا نجات دادن خود از پسوند دست و پا گیر "اکثریت" اهمیتی مهم برای برخی از نیروهای طیفهای فدائی داشت.
یک هفته پیش علیرغم مخالفت هایی که با پسوند فدائی در کنگره وحدت وجود داشت، اکثریت کنگره نتوانستند از نام "فداییان خلق" دست بکشند و آن را در پرانتز جلوی نام جدید "حزب چپ ایران" گذاشت. یکی از استدلالهای موافقان حفظ این پسوند این بود که در صورت حذف "فدائیان خلق" گذشته تاریخی حزب جدید ناشناس میماند. این درحالیست که با توجه به گسترش شبکههای اطلاعاتی و راحتی دسترسی به منابع تاریخی و اطلاعاتی در اینترنت چنین استدلالی موجه جلوه نمیکند. از سوی دیگر چپ ایران تنها فدائیان خلق نیستند و نیروهای شرکت کننده در کنگره که ظاهرا خواستار وحدت بزرگ چپ ایران هستند باید بتوانند روزی نام فدایی را رها و با این پسوند خداحافظی کنند.، " فدائی" را ذبا همه خوب و بد آن به تاریخ مبارزات سیاسی ایران بسپارند تا تا دیگرانی که تاریچه دیگری دارند نیز ذیل نام "حزب چپ ایران" بگنجند و جذب شوند. فدائیان گویا نیاز داشتند اول صفوف پراکنده خود را متحد کنند تا بعدا بتوانند با دیگر نیروهای چپ وارد مذاکره شوند.
از این گذشته با توجه به طیفهای مختلف تشکیل دهنده، این حزب تازه تاسیس حامل دو تناقض حل نشده در درون خود است که زمان حل آن دیر یا زود فراخواهد رسید. یکی تناقض میان سوسیالیسم یا کمونیسم و سوسیال دمکراسی است (پذیرش یا براندازی نظام سرمایه داری و مالکیت خصوصی) و دیگری اختلاف نظر بر سر چگونگی موضع گیری در نبرد سیاسی واقعا موجود در صحنه سیاسی ایران میان دو جناح عمده سیاسی است. سه سال دیگر در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری حزب چپ ایران (فدائیان خلق) چه تصمیمی خواهد گرفت؟ آیا این حزب خواهد توانست به یک سیاست مشخص درمورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات دست یابد؟
با اعلام نام جدید و پایان کنگره وحدت کلن، در کنار نقد منصفانه از سوی برخی ناظران، عدهای نیز که به مرض مزمن تخطئه دیگران دچارند شروع کردند به ایراد گرفتن به متوسط سنی بالای شرکت کنندگان و یا اینکه چگونه عدهای اندک در خارج از کشور میتوانند حزب چپ برای ایران تشکیل دهند؟
پاسخ به این ایرادگیران حرفهای چنین است:
. چپ تنها در ایران دچار کاهش نیرو نشده است. در سطح جهانی در سه دهه اخیر به دلایل مختلف نیروی شکست خورده، دچار عقب نشینی شده و نیروهایش کاهش یافته است.
. جوانان ایرانی در خارج کشور طبیعتا چون در خارج از ایران رشد و نمو یافتهاند جذب نیروهای سیاسی کشور میزبان میشوند و در صفوف آنها به فعالیت سیاسی میپردازند. کما اینکه حضور ایرانیان بویژه در احزاب سیاسی کشورهای اروپایی قابل توجه است.
. چپ ایران تنها فدائیان خلق نیستند، اما هر حزب چپی نیز ادعای دربرگیری همه چپها را ندارد، کما اینکه در برخی از کشورها از جمله سوئد حزبی بنام "حزب چپ" وجود دارد که دربرگیرنده همه طیفهای چپ نیست.
. در ایران بخاطر نبود امکان نظرسنجی آزادانه علمی از آمار هواداران این حزب یا آن سازمان سیاسی اطلاع درستی در دست نداریم و به صرف اینکه یک نیروی سیاسی درخارج کشور فعالیت میکند دلیلی بر نداشتن هوادار یا پایگاه اجتماعی در داخل کشور نیست.
. عدهای زخم خورده و از زندان و اعدام جان بدر برده موهای خود را در آرزوی ایرانی آزاد و آباد در خارج کشور سفید کردهاند. با این همه عشق و علاقهشان به ایران همچنان دل آنان را در سرمای غربت گرم نگه میدارد و بعد از سالها تلاش دور هم جمع شدهاند تا دست دوستی و همکاری بهم دهند، اختلافات تلخ دیروز را کنار بگذارند و گامی مثبت در راه مبارزات آزادیخواهانه، دمکراسی خواهانه و عدالت طلبانه بردارند. شما نیز بجای تخطئه و برخ آنها کشیدن سن بالا، یا رنگ مویشان یک گوشه کار را بگیرید و با همفکران خود متحد شوید. بجای نیش زدن به دیگران سخن خوبِ خود بگویید، سنگی از راه بردارید، جلوی خانه خود جارو کنید و پلشتیهای خود را دور بریزید.
تحزب یکی از نشانههای مدرنیته است. نشانه حرکت به سوی نظم سیاسی و قانونمند شدن جامعه است. ما در ایران در مرحله پیشاقانونمندی یا چالش سنت با مدرنیته قرار داریم. هنوز زمین بازی ساخته نشده است. همه تیمهای سیاسی در ساخته شدن زمین بازی و قانونمند شدن بازی سیاسی ذینفع هستند. ما حتی از متحد شدن راست ایران نیز باید ابراز خشنودی کنیم. ما هنوز در مرحله نبرد کار و سرمایه نیستیم. علیرغم اختلاف طبقاتی، کارگر و سرمایه دار واقعی در ایران دردهای مشترک هم دارند، در نبود زمین بازی همه تیمها بازندهاند. "حزب چپ ایران" نباید متحدان و همراهان خود در مبارزه پیش رو را با خواندن و تکرار بندهای زیبا و آرمانگرایانه اسناد حزبی خود به فراموشی سپارد. حضور در جامعه و مطالبه محوری و تحول خواهی و تقویت جامعه مدنی البته بسیار مهم است، نبرد مهم سیاسی میان جناح اصلاح طلب و اصولگرا در ایران نیز بازتاب نبرد جامعه در صحنه قدرت است که هیچ تحول خواهی از جمله حزب چپ ایران (فدائیان خلق) با توجه به تناسب قوای موجود در صحنه سیاسی کشور، نمیتواند نسبت به آن بی تفاوت بماند.