ایران وایر ـ آیدا قجر ـ سریال «پایتخت» بار دیگر حضور ایران در جنگ سوریه را به بحث روز شبکههای اجتماعی تبدیل کرده است. سریالی که قرار بود طنز خانوادگی باشد، اکنون جولانگاه ایدئولوژی جمهوری اسلامی شده و نقطه تقابل دیدگاههای چندساله درباره سیاست خارجی ایران.
در قسمت هفدهم این سریال، خانوادهای سوریهای به همراه خانواده «نقی معمولی» در خرابهای پناه گرفتهاند و نیروهای داعش قدم به آنجا گذاشتهاند. لرزیدن و سکوت، نگرانی کودکان برای پدرشان که دورتر از آنها پناه گرفته، صدای قدمهای مردان نقاب به چهره، خطری را که نزدیک میشود به ترس تبدیل میکند. ترسی که سال هاست جمهوری اسلامی از تریبونهای رسمی دربارهاش حرف میزند و درباره سوریهای شدن ایران هشدار میدهد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در این قسمت از سریال، پیرمرد سوری در ابتدای این قسمت، پیش از حضور نیروهای داعش شعری به زبان عربی در وصف وطن میخواند که «حتی آتشش هم بهشت است، زینتی که با دستهایمان از آن نگهداری میکنیم.» صورتش را به سمت «محسن تنابنده» نقش اول سریال میچرخاند، از او تشکر میکند که خانوادهاش را پناه و نجات داده است و میگوید: «خدا ایران را حفظ کند. امنترین کشور است.» در قسمت شانزدهم سریال هم تنابنده به مرد سوری میگوید به «مازندران» بیایید که در کنار همه خوبیها، «امنیت» دارد: «بین همه کشورها فقط ما امنیت داریم.» در دقایق پایانی بخش هفدهم سریال، زنان و کودکان به صف شدهاند و مرد داعشی که قرار است در عملیاتی انتحاری، خود را بکشد، پای تلفن با دیگر نیروی داعشی حرف میزند. او پوتینهایش را زیر صورت یکی از دختران میگذارد و بالا میآورد و همزمان در تلفن میگوید: «اینجا بهشت است. زودتر به اینجا بیایید. دو تا زن و دو حوری داریم.» مادر دختربچه «هما» که اعتراض میکند، سهماش لگدی در صورت است.
این تصویرسازیها تازگی ندارد، امنیت و داعش، دو واژه مهمی است که در پنج سال اخیر سرمشق تبلیغات حکومتی در دفاع از حضور و دخالت نظامی ایران در سوریه بوده است و ترجمه این گفته آیت الله خامنهای که اگر جلوی داعش را در سوریه نمیگرفتیم، باید در استانهای ایران با آنها میجنگیدیم.
دیشب و امروز، پس از پایان این قسمت از سریال کاربران به دو گروه عمده تقسیم شدهاند. آنهایی که به سریال پایتخت، حضور سپاه در تامین مالی و تعیین خط مشی برآن اعتراض دارند و گروهی دیگر که به مدافعان حرم میبالند و از ساخت این قسمت و روندی که در این سریال طی میشود، دفاع میکنند. معترضان به سیاستهای جمهوری اسلامی، این نظام را شبیه داعش میدانند و مدافعان، از ایدئولوژی خود دفاع میکنند. در این میان بسیاری هم به «محسن تنابنده» تاختهاند که از یک هنرمند محبوب به بازیگری برای ایدئولوژی حاکمیت تنزل پیدا کرده است.
عمار ملکی در توییتر خود به این قسمت از سریال پایتخت واکنش نشان داده: «همان شب که در یک نمایش طنز مدافعان حرم به جنگ با داعش رفته بودند، در یک صحنه واقعی مدافعان اسد در شهر دوما بمب شیمیایی بر سر زنان و کودکان سوری میریختند. پروپاگاندای سریال پایتخت ۵ از جنگ جاعش و داعش زود فراموش میشود اما تصاویر نسلکشی سوریها توسط اسد، جاعش و روسیه در تاریخ ثبت میماند.» اشاره او به حمله شیمیایی است که در همان شب پخش این قسمت از سریال پایتخت توسط بشار اسد بر سر مردم سوریه هوار شد.
یکی از کاربران در همین خصوص نوشته: «بعید بود از محسن تنابنده که با خواندن این فیلمنامه بازی در سری پنجم را قبول کنه! به خصوص که کار به اینجا رسیده! بزرگ کردن داعش برای ملت ایران مفهومی جز ترس، دلهره، وحشت و سرخوردگی نداره!» یکی دیگر از کاربران با انتشار عکس بسیجیان زمان حمله به اعتراضات خیابانی سال ۸۸ نوشته است: «ما رو از داعش میترسونین؟ ما خودمون عرزشی داریم، داعش رو درس میده.» و کاربران دیگری هم هستند که به وضعیت داخلی ایران اشاره دارند: «از سریال پایتخت ۵ برای توجیه دروغها خودتان و به باد دادن میلیونها دلار سرمایه مردم ایران در سوریه استفاده کردید اگر فقطه ذرهای شرافت دارید بگذارید یک خبرنگار مستقل در پیشگاه مردم در همین مورد از شما سوالل کند!»
اما واکنشهای دیگری هم در جریان است. مدافعان فصل پنجم سریال پایتخت. علیاکبر رائفیپور با انتشار عکس «محسن حججی» که در سوریه توسط داعش سر بریده شد نوشت: «اون سکانسی که داعش با نقی و بقیه پایتخت ۵ روبهرو میشه با این که سریال طنزه از پشت تللویزیون تنمون لرزید گلومون خشک شد. نمیدونم چی تو دلت بود چقدر وجود داشتی که یه ذره ترس تو چشات نبود. معنی مردونگی.» تکیه مدافعان این سریال بر «مدافعان حرم» است و حفظ «امنیت» برای ایرانیان داخل مرزهای کشور.
تا به آنجا که برخی از کاربران مدافع سریال حتی از واگذاری مدیریت تلویزیون به سپاه پاسداران حرف به میان آوردهاند. این کاربران نوشتهاند: «مردهایی از جنس مدافعان حرم رفتند که امروز سارا و نیکاهای ما حوری داعشیها نشدند!» یا در نمونهای دیگر: «پایتخت ۵ با همه کاستیها توانست در اذهان مردم صحنههایی را تداعی کند از برخورد تکفیریها با ناموس مردم در صورت عدم وجود مدافعان حرم.» برخی هم فصل پنجم سریال پایتخت را «ادای احترام» به تمام خانوادههای مدافعان حرم خواندهاند. به باور برخی از این کابران مدافعان حرف جانشان را از دست میدهند تا «پایی روی سر نرود و ناموسمان را حوری خطاب نکنند.»
در این میان همسر «محمد بلباسی»، یکی از نظامیان ایرانی که در سوریه کشته شد، هم در اینستاگرام با گذاشتن عکسی از عوامل تهیه سریال پایتخت نوشته: «بچههام جواب سوالهاشون رو گرفتند. خیلی دمتون گرم.» در این میان، مادران دیگری هم اعتراض داشتهاند که چرا برای پخش یک سریال طنز خانوادگی که قرار است چنین هولناک خشونت را تصویر کند، محدودیت سنی نگذاشتهاند: «شب خواستیم به بهونهدیدن یه چیز سرگرمکننده دور هم جمع بشیم که این شد. پایتخت ۵ امشب پخش شد بدون اینکه هیچ هشداری درباره ردهبندی سنی مخاطبانش بده. شانس آوردیم بچههامون کوچیکن و نمیپرسن حوری که به سارا و نیکا گفتند یعنی چی. مثلا سریال طنز خانوادگیه.»
الهه خسروی، روزنامهنگار هم در همینخصوص نوشته است: «خیلی توییت درباره هراس و استرس بچهها بعد از دیدن پایتخت به خصوص امشب دیدم. اگر بچه خودم الان به خاطر حال بد توی بغلم نخوابیده بود شاید باور نمیکردم. تاسفآوره.»
پایان سریال طنز پایتخت که اکنون یک بیانیه سیاسی شده، پایان بحثها و اختلاف نظرها درباره سیاست ایران در سوریه نیست. در واقع، متاثر از همین اختلاف نظرهاست که موسسه اوج و پشتیبانان اصلیاش یعنی سپاه تلاش کردهاند با استفاده از محبوبیت سریالی چون پایتخت، فرایند اقناع افکار عمومی را پیش ببرند، تلاشی که اگرچه پرهزینه است ولی چندان ناموفق هم نبوده است.