سعید مرتضوی دادستان سابق تهران، جلاد مطبوعات و رئیس سابق سازمان تامین اجتماعی و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز از جوانی با چهرههای متنفذ اصول گرایان بر خورد و آنان که در او به اندازه کافی فرمان برداری، بی رحمی و شهوت قدرت و ریاست دیدند مجال بالا رفتن از پلههای ترقی در د ستگاه قضایی را برایش فراهم آوردند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
معمولا یزدیهای معروفی که پای در دنیای سیاست دارند محافظه کار و ملاحظه کار هستند و بیشتر با قدرت بودهاند تا بر قدرت. ظاهرا آخرین یزدی معروفی که بر قدرت شوریده و سری پر شور و دلی درد مند داشته است شاعر و سیاستمدار پر آوازه آزادیخواه عصر مشروطه محمد فرخی یزدی است. بعد از سرنوشت تلخ او که زیر شکنجه از دنیا رفت و مدفنش هم نامعلوم ماند، ظاهرا یزدی هایی که در سیاست رفتند تصمیم گرفتند با" قدرت" دوستی کنند تا "جانشان " در امان باشد. محمد خاتمی، و محمدرضا عارف نمونههای اصلاح طلب و مرتضوی ورژن اصول گرای آنهاست.
میزان دوستی با قدرت اما بنا به خصلت و منش آنها متفاوت بوده است. مرتضوی چون به دستگاه قضا رفت در قامت دادستان تهران تبدیل به بازوی عریان و خشن جمهوری اسلامی شد که جان مطبوعات بسیاری را در عصر ریاست جمهوری همشهریاش محمد خاتمی گرفت و بسیاری از روزنامه نگاران را به زندان انداخت و خاتمی و عارف هم نمونه اصلاح طلبانی شدند که با زبان چرب، وعدههای سرخرمن و سر گرم کردن مردم برای انجام اصلاحات "استمرار" جمهوری اسلامی را با وجود بحرانهای مختلف امکان پذیر کردند.
اما سعید مرتضوی چرا کارش به زندان کشید؟ چرا عزیزکرده نظام در سمت دادستان تهران به حبس محکوم شد و نهایتا حکم جلبش صادر، راه فرارش مسدود و زندانی کردش میسر شد. آیا او به خاطر سهو قلم در نگارش مبلغ چک و کمک به اختلاس بانک زنجانی به زندان رفت یا به خاطر نقشی که در قتل زهرا کاظمی داشت؟ به دلیل حیف و میل اموال سازمان تامین اجتماعی یا زندانی کردن ناحق و ناروای فعالان سیاسی و مطبوعاتی؟ پاسخ منفی است او نه تنها به خاطر نقشی که در این رویدادها داشته باز خواست و محاکمه نشده است بلکه بر عکس به ازای تمام رخدادهای فوق از او تمجید به عمل آمده و تشویق هم شده است. او بد شانصی آورده است و مطابق و عده خداوند قربانی نتیجه اعمال خود شده است. دست خداوند اما از آستین شهید"محسن روح الامینی" از هوادران جنبش سبز و فرزند عبدالحسین روح الامینی از فرماندهان سابق سپاه درآمد که در بازداشتگاه کهریزک جان باخت. او که فرزند یکی از بلند پایگان و مهرههای نظام بود دلاورانه جان بر سر پیمان گذاشت و از معرفی خود به منظور رهایی از شرایط جان فرسای کهریزک خود داری کرد تا پیگیرهای پدرش برای خون خواهی فرزند به افشای ابعاد ماجرای کهریزک و محاکمه و زندانی شدن مرتضوی بینجامد. پدر زنده یاد محسن روح الامینی در مصاحبهای گفته بود در جریان رسیدگی به پروندهاش فهمیده است حتی آنهایی که نه از خداوند میترسند و نه وجدان دارند از رسانهها میترسند. همین رسانهها و شبکههای اجتماعی فشار را بر مقامات قضایی آنقدر بالا بردند که اندیشه فراری دادن مرتضوی از میان رفت اما آنچه نباید ناگفته گذاشت این است که زندانی شدن مرتضوی وقتی رویه هایی که او در نظام قضایی ایران در پیش گرفته بود ادامه دار است اجرای عدالت و اصلاح کژیها و کاستیها نیست، یک دلجویی درون حکومتی است.