بیش از هفت سال از آغاز جنگ داخلی سوریه میگذرد. جنگی که آتش آن را دیکتاتور شنیع سوریه بشار اسد فرزند سرهنگ حافظ اسد پس از ورود پرشور مردم سوریه به موج بهار عربی با سرکوب خشونت بار معترضان روشن کردند.. حافظ اسد دیکتاتور پییشین سوریه در سال ۱۳۴۹طی کودتای نظامی به قدرت رسید و تا سال ۱۳۷۹ رئیس جمهور مادامالعمر بود و در طی این دوران دو کشتار وسیع انجام داد یکی در استان حما و دیگری در زندان تدمر. کشتار حما یک عملیات نظامی در فوریه ۱۹۸۲ بود که با یورش همهجانبه نیروهای مسلح بعثی سوریه به این شهر به منظور سرکوب شورش مخالفان حکومت حزب بعث سوریه و دولت حافظ اسد صورت گرفت. رفعت اسد که فرماندهی این عملیات را برعهده داشت. برای آن که حکومت برادرش را مستحکم تر سازد، بنابر تخمین عفو بینالملل بین۱۷۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ تن از مردم غیرنظامی سوریه را به قتل رساند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
چندی بعد و پس از ترور ناموفق حافظ اسد حزب بعث تصمیم به انتقام گرفت و کشتار زندان تدمر رخ داد. به صورتی که قوای نظامی حزب بعث و نیروهای گروهان دفاعی سوریه تحت فرماندهی رفعت اسد، به داخل زندان ریختند و تقریباً ۱۰۰۰ نفر از زندانیانی را که در حال گذراندن محکومیت خود بودند، به قتل رساندند. پس از مرگ حافظ اسد، حزب بعث جلسهای تشکیل داد و فرزند او بشار اسد را به عنوان رئیسجمهوریِ بعدی انتخاب کرد.
شاید در شکل و ایدئو لوژی سوریه و جمهوری اسلامی شباهتی به هم نداشته باشند اما در محتوای دیکتاتوری خیلی به هم شبیهاند. استعفای بازرگان و بر کناری بنی صدر و حوادث خرداد ۶۰ و کشتار تابستان ۶۷، تقریبا شبیه به همان اتفاقاتی بود که در کشور دوست و برادر ما سوریه اتفاق افتاد با این تفاوت که در اینجا بعد از آیت ا.. خمینی به جای فرزندش احمد، خامنهای به قدرت رسید اما درسوریه بعد از حافط اسد فرزندش بشار اسد به قدرت دست یافت. بعید نیست کمال همنشینیها با خاندان اسد نیز آقازاده را آقا کند... باید منتظر ماند و دید.
اما دو ستی جموری اسلامی و سوریه از کجا شروع شد؟ حزب بعث یک حزب فراملیتی بود و جناحهای سوریه و عراق، زیرمجموعههای آن بودند. رئیسجمهور دولت بعث عراق احمد حسن البکر در سال ۱۳۵۸ شروع به امضای معاهداتی با دولت بعث سوریه کرد که طبق آنها هر دو کشور با هم متحد میشدند.
بنابر مفاد معاهدهها، حافظ اسد قائممقام اتحادیه میشد و با این وضع مقام صدام حسین در خطر میافتاد؛ به همین جهت قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، صدام طی کودتایی نرم البکررا وادار به استعفا کرد و بهطور رسمی رئیسجمهور عراق گردید. پس از آن هم، حافظ اسد و صدام حسین هرروز بیش از پیش اختلاف پیدا کردند و به نوعی تجزیه حزب بعث تکمیل شد. اختلافات حافظ اسد و صدام حسین آن قدر زیاد شد که این دو به مخالفان سرسخت سیاسی تبدیل شدند و تبعید شدگان یکدیگر را پناه دادند و کمی بعد رسماً قطع رابطه کردند. حافظ اسد در زمان جنگ ایران و عراق، به دلیل اختلاف با صدام رسماً جانب جمهوری اسلامی را گرفته بود و تا هنگام مرگ نیز با تهران رفتوآمد منظم و با دولت ایران ارتباط نزدیک داشت. بسیاری از کارشناسان، به درستی دولت حافظ اسد و صدام را برسهپایه یعنی دیکتاتوری نظامی، حکومت تکحزبی و کیش شخصیت میدانند.
دولت اسد در زمان جنگ ایران و عراق، به دلیل اختلاف نظرهای شدیدی که با دولت صدام داشت، همواره از حکومت ایران حمایت میکرد و ایران نیز در عوض امتیازهای تجاری و اقتصادی قابل توجهی به حکومت بعث سوریه اعطا میکرد که از آن جمله میتوان به صادرات یک میلیارد دلار نفت خام رایگان به سوریه (در مقابل مسدود کردن مسیر صادرات نفت عراق از خاک سوریه) اشاره کرد. سوریه نیز در عوض اجازه استقرار سپاه را در خاک خود و نزدیکی مرز لبنان را صادر کرد تا از این طریق به شکل دهی و حمایت ازحزبالله لبنان بپردازد. سوریه، حمایت از جمهوری اسلامی را باعث تقویت بنیه روحی و نظامی خود در برابر اسرائیل و مسائل داخلی لبنان و مبارزه علیه حضور به اصطلاح بیگانه در این کشور میدانست.
مهمترین کمک سوریه در جنگ، حمایتهای سیاسی آنها از ایران بود، چرا که موضعگیریهای سوریه در کنفرانس کشورهای عربی مانع از شکلگیری جبهه متحد کشورهای عرب علیه جمهوری اسلامی شد. در همین سالها سوریه هیئتی از افسران خود را به کشورهای بلوک شرق فرستاد تا تسلیحاتی را از این کشورها خریداری کند. این تسلیحات مستقیماً در اختیار ایران قرار گرفت تا تحریمهای تسلیحاتی ایران دور زده شود. این کشور بخشی از فرودگاه بینالمللی دمشق را به جمهوری اسلامی ایران اختصاص داد.
دمشق حتی به حسن تهرانی مقدم و تیم ۵۰ نفره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موشک داد. این موشکها اولین جرقههای دانش موشک بومی در ایران بود. دانشی که تهرانی مقدم جانش را سر آن از دست داد. از آن جایی که تیم ایرانی به دستور مستقیم حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه در مهمترین پادگان موشکی این کشور استقرار یافته بود، تیم ایرانی از هر فرصتی برای آموزش بهره میبرد به نحوی که اعضا بدون اینکه کسی مانع آنها شود، به زاغههای مهمات، انبارهای موشکی و... سرکشی میکردند تا از نحوه نگهداری موشکها هم آگاه شوند.
پیش از آنکه سوریه نقش کانال ارتباطی ایران با حزب ا.. لبنان را ایفا کند جمهوری اسلامی بر اساس منطق دشمن دشمن ما دوست ماست با رژیم سوریه روابط خوبی ایجاد کرد. چه بسا اگر جنگی با صدام آغاز نمیشد و یا طولانی نمیشد ضرورت دوستی استراتژیک با سوریه نیز محلی از اعراب نمیداشت.
شاید بعدها و بعد از فرو پاشی رژیم اسد در سوریه یا جمهوری اسلامی در ایران یا هرد و، فاش شود که رژیم اسد نیز در طولانی کردن جنگ ایران با عراق به منظور تضعیف صدام نقش مهمی داشته ودر تهیج و تشویق جمهوری اسلامی به ادامه جنگ و گذاشتن خسارت مادی و معنوی بسیار بر روی دست ما اثر گذار بوده است و مارا قربانی دشمنی با صدام کرده است.
اما پس از جنگ نیز دوستی استراتژیک رژیمهای ایران و سوریه برای پیش برد منافع ملی و توسعه روابط اقتصادی برای رفاه حال ملتهایشان نبوده و تنها برای تقویت و تحکیم دو نظام دیکتاتوری ادامه یافته است. برای همین همه دولتهای جمهوری اسلامی اعم از اصول گرا و اصلاح طلب با رژیم دیکتاتور سوریه ارتباط محکمی داشتهاند. به همین خاطر است که جدای جعل معنای بهار عربی به بیداری اسلامی توسط آیت ا.. خامنهای بهار عربی در مصر و تونس میشود بیداری اسلامی، در سوریه میشود فتنه...
در سوریه نه بهار عربی آمده بود نه بیداری اسلامی شکل گرفته بود آنجا هم مثل اینجا فتنهای شکل گرفته بود که باید سر کوب میشد. حالا اگر زور دولت اسد به سرکوب مردم سوریه نرسید نظامیان ما هم به کمک اسد میروند برای سرکوب مردم سوریه... این رو زها که خوب فکر میکنم بیشتر میفهمم که منظور اصلاح طلبان از سوریهای شدن ایران چیست؟ آنها میگویند اگر اعتراضات در ایران جدی و فراگیر شود نظامیان سوری و ملیشیای حزب ا.. لبنان در کنار سپاه پاسدران خدمت مردم خواهند رسید. اگر حضور جمهوری اسلامی در عراق را بر حسب مرزهای گسترده با این کشور و حضور عراق در مدار نخست امنیتی بتوان توجیه کرد گرفتاری در باتلاق سوریه جز کمک به بقای دیکتاتوری اسد توجیه دیگری ندارد. مدافعان حرم و سرش رفت تا رو سری نرود دروغهای بزرگی برای مردمان ساده لوح هستند....
جمهوری اسلامی علی رغم تلفات سنگین نظامی طی هفت سال گذشته بر اساس برآوردهای تقریبی ۴۲ میلیارد دلار (سالانه ۶ میلیاد دلار معادل ۱۵۴ هزار میلیارد تومان) در سوریه هزینه کرده است. این رقم تقربیا معادل چهار ونیم برابر بودجه آموزش و پرورش کشور است. رقمی که اگر در مسیر آموزش و پرورش ما صرف میشد آینده ایران تضمین شده بود نه مثل حالا که ورشکستگی ما تضمین شده است.