- روحانیت سنتی برخی از طلاب را مرتد میداند و معتقد است در ظاهر مسلمان هستند ولی در باطن اسلام را قبول ندارند و حتی آتئیست هستند.
- دلواپسان حوزوی معتقدند «مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی دامن حوزههای علمیه را نیز گرفته و این سهگانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبهها را با تشکیکهای جدی روبرو کرده است.»
- رابطه طلاب جوان با بطن جامعه و حضور آنها در شبکههای اجتماعی، دلیل اصلی تغییر نگرش آنها به اسلام است.
- طلبه جوانی در قم به کیهان لندن میگوید «دینی که ضمانت حیات خود را در لچکی بر سر یک زن ببیند، در مسیری گام میزند که انتهای آن خودکشی است.»
احمد رأفت - کیهان لندن
حوزه علمیه قم بدون شک در زمینه استفاده از اینترنت در ایران پیشگام بوده است. مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی در قم در سال ۱۳۶۸ تاسیس شد. جمهوری اسلامی اینترنت را ابزاری میدانست که با آن میتوانست دروازههای جهان را بگشاید و نظرات خود را در سطح وسیع گسترش دهد. پس از سه دهه ولی اینترنت به تهدیدی جدی علیه نظام اسلامی تبدیل شده است. فروپاشی مرزها در جهان مجازی به حوزههای علمیه نیز رسیده و زنگ خطر را برای نظام اسلامی به صدا درآورده است.
انتشار فیلم طلبه جوانی در حال نواختن پیانو در فضای مجازی به بحثی میان روحانیون دامن زد و برخی صحبت «ارتداد خفی» را به میان کشیدند. «ارتداد خفی» چیست؟
کیهان لندن نظر آیتالله عبدالحمید معصومی تهرانی را در این رابطه جویا شده است. آیتالله معصومی میگوید «این واژه ریشه و سابقه ندارد و اخیرا در مقالهای به قلم جواد شریفی مطرح شده است. ایشان معتقد است که برخی آخوندها مرتد هستند ولی این ارتداد را بروز نمیدهند و مخفی میکنند. به زبان دیگر کسانی را در بر میگیرد که در ظاهر مسلمان ولی در باطن اسلام را زیر سوال بردهاند.»
ارتداد خفی
جواد شریفی که سابقه ده سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد را دارد، در مقالهای نسبت به رشد «ارتداد خفی» بین طلبههای جوان هشدار میدهد و مینویسد: «مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی دامن حوزههای علمیه را نیز گرفته و این سهگانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبهها را با تشکیکهای جدی روبرو کرده است.»
جواد شریفی در ادامه به طلبههایی اشاره میکند که در حوزه تحصیل میکنند ولی خداناباور شدهاند. او«ارتداد خفی» را چنان گسترده میبیند که مینویسد «در میان طلبهها در مورد مسئله خدا، برخی خودشان را آتئیست و برخی ندانمگرا مینامند، و در مورد نبوت نیز برخی پیامبر را یک عارف معمولی و دین وی را حاصل تجارب عارفانه ایشان میدانند و در مورد مناسک، به نماز و روزه هم التزامی ندارند.»
آیت الله معصومی تهرانی در همین زمینه به کیهان لندن میگوید: «این جوانان خیلی بیش از مراجع و مدرسین با جامعه در رابطه هستند و تاثیرپذیرند. البته شبکههای اجتماعی هم بیتاثیر نیستند. طلبهها تلاش دارند خودشان را با جامعهای که در آن زندگی میکنند تطببیق دهند و این مسئله برای روحانیت قدیمی و سنتی قابل قبول نیست.» این روحانی که مدتی نیز به دلیل مخالفت با نظام جمهوری اسلامی در زندان بوده است، در ادامه میافزاید: «البته نباید نقش حکومت را نیز در این پدیده نادیده گرفت. بخشی از حاکمیت که تحولات جامعه را رصد میکند، معتقد است که باید برای محکم کردن جایگاه روحانیت بین مردم، در ساختار روحانیت تغییراتی ایجاد کرد.»
طلبه شهری
آیتالله عبدالحمید معصومی تهرانی به مسئله دیگری نیز در این رابطه اشاره میکند: «در گذشته کسانی که برای تحصیل به حوزه میرفتند، یا آخوندزاده بودند و یا از خانوادههای روستایی. امروز شرایط تغییر کرده و بسیاری از این جوانان از جوامع شهری هستند و در خانوادههایی بزرگ شدهاند که تعلق آنچنانی به مذهب ندارند. همین مسئله نگرانی بسیاری از روحانیون سنتی را برانگیخته است و صحبت از ارتداد خفی میکنند.»
یکی از این طلبهها که متولد تهران است و چنانکه از نامی که در شناسنامهاش به ثبت رسیده است بر میآید در خانوادهای نه چندان مذهبی بزرگ شده، پذیرفت با کیهان لندن، به شرط اینکه نامش محفوظ بماند، صحبت کند. نام او در شناسنامه کوروش است، ولی هنگام ورود به حوزه علمیه قم، نام علی را برای خود انتخاب کرده است. کوروش- علی در ابتدا به تاثیر اینترنت بر طلبههای جوان اشاره میکند و میگوید: «در برخی از حوزهها بخشی از علوم انسانی تدریس میشود، ولی فقط مقولاتی که روحانی مدرس برای رد آن نظریات پاسخی آماده کرده است. آنچه این مدرسین توان رد آن را در حوزه ندارند، اصولا تدریس نمیشود. این مسئله تا زمانی که طلبهها دسترسی به اینترنت نداشتند، مشکل زیادی ایجاد نمیکرد، ولی امروز شرایط کاملا تغییر کرده است. به هر آنچه در حوزه تدریس نشود میتوان از طریق اینترنت دسترسی پیدا کرد و این مسئله دو مشکل برای مدرسین ایجاد کرده است. اول اینکه ناتوانی آنها در رد نظریات غیرفقهی در عمل از تاثیرگذاری آنها بر طلبههای جوان میکاهد، و دوم اینکه شاگردان حوزوی با دنیایی ارتباط پیدا کردهاند که خارج از مدار اسلام و مذهب قرار دارد.»
طلبههای «ناطلبه»
حجتالسلام محسن کدیور، پژوهشگر ساکن آمریکا، نیز با این طلبه جوان که در قم زندگی میکند همنظر است و میگوید: «طلاب جوان در شبکههای اجتماعی فعال هستند و اطلاع اجمالی از علوم انسانی پیدا کردهاند. آنها به میزان حضور در شبکههای اجتماعی و به میزان اطلاع از علوم انسانی، از هر دو، یعنی مدرنیته و جهانی شدن متاثر شدهاند و نگاهشان تغییر پیدا کرده است، در حالی که مدرسین حوزه، به ویژه آنهایی که سنتی هستند، نه با علوم انسانی آشنایی و نه در شبکههای اجتماعی حضور دارند، و بنابراین ما شاهد شکافی بین طلاب و مدرسین هستیم.»
جواد شریفی اما این طلبهها را «ناطلبه» می خواند. کوروش- علی با این نظر موافق نیست. این طلبه جوان به کیهان لندن میگوید: «قرائت حکومتی از اسلام، اسلامی که با زور به مردم تحمیل شده و میشود محکوم به شکست است. هر دینی که بخواهد برای هر لحظه از زندگی مردم تعیین تکلیف کند و بخواهد به زور قانون و سرکوب این تکالیف را بر مردم تحمیل کند، محکوم به شکست است. مذهب کاتولیک اگر در دهه ۶۰ میلادی تغییراتی را نمیپذیرفت و خودش را با واقعیتهای امروزی تطبیق نمیداد، بسیاری از هوادارانش را از دست میداد، چنانکه امروز ما در ایران شاهد هستیم شمار کسانی که دین را ترک میکنند روز به روز افزایش پیدا میکند.»
«خودکشیِ» دین
علی- کوروش در ادامه میافزاید «من و بسیاری دیگر از طلبهها با حضور دین در حکومت و اجباری بودن فرایض دینی و آن هم بهسبک چهارده قرن پیش مشکل داریم. متاسفانه امروز هر گونه تلاش برای بازگرداندن مذهب به داخل مساجد و دینزدایی حکومت را ارتداد میخوانند.» این طلبه جوان میافزاید «مقاومت زنان در مقابل اجباری بودن حجاب یا روستاییانی که پشت به نماز جماعت میکنند، واضح و روشن قرائت حکومتی از اسلام را نشانه رفته است. مردم دین و مذهبی میخواهند که در کنار آنها و نه در مقابلشان باشد، دین و مذهبی را میخواهند که به آنها امید دهد و از غمهایشان بکاهد، نه دینی که شادی و خنده را ممنوع اعلام کند، با موسیقی و آواز مقابله کند، و احتیاجات آنها را نادیده بگیرد.»
علی - کوروش در پایان این گفتگو به کیهان لندن میگوید: «دینی که یک طلبه پیانیست، یک روحانی بیلیاردباز یا یک آخوند ورزشکار را خطری برای خود بداند و ضمانت حیات خود را در لچکی بر سر یک زن ببیند، در مسیری گام میزند که انتهای آن خودکشی است.»