شرق ـ وزارت خارجه ایران درخواست صدور مجوز فروش ملک متعلق به دولت ایران - موسوم به کاخ والری- در منطقه «موکا» جزیره موریس را به هیئت دولت ارائه کرده است. این همان کاخی است که رضاشاه شش ماه نخست تبعید خود را در آن سپری کرد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، قرار است درآمدهای ناشی از فروش این ملک پس از واریز به حساب خزانه عمومی کشور، صرف تکمیل برخی پروژههای مدنظر وزارت خارجه شود. این خبر در روزهایی مطرح شد که پیدانشدن مومیایی منسوب به رضاشاه، به یکی از سوژههای جذاب فضای مجازی تبدیل شد. اگرچه مراجع رسمی موضع مشخصی درباره مومیایی کشفشده اتخاذ نکردند؛ اما همین موضوع بار دیگر به بحثهای مرتبط به رضاشاه نزد افکار عمومی دامن زد. در بحبوحه بازخوانی تحلیلها درباره عملکرد رضاشاه، خبر رسید که وزارت خارجه بنا دارد اقامتگاه رضاخان در جزیره موریس را بفروشد. کاخ والری، شاهد روزهای عزلت پادشاهی بود که گمان نمیکرد از تخت سلطنت و یکهتازیاش چنین به زیر کشیده شود و با رفتاری حقارتآمیز از جانب دولتی مواجه میشود که روزی او را آشکارا و نهان در پیروزی کودتای اسفند ۱۲۹۹ یاری کرده بود.
اشغال ایران توسط متفقین
شهریور ۲۰، با ورود قوای متفقین به خاک ایران و اشغال کشور، ساز رفتن اجباری رضاشاه کوک میشود و از همینجا است که قصه تبعید به موریس و کاخ والری کلید میخورد. رضاشاه بعد از اطلاع از نیت دولت انگلیس برای برکناری و تبعید، استعفای خود را علنی کرده و قدرتش را به محمدرضا منتقل کرد. همچنین در راستای اجرای دستور تبعید، با سایر اعضای خانوادهاش راهی اصفهان و بعد بندرعباس شد تا ایران را به مقصد بمبئی ترک کند. رضاخان تصور میکرد که انتخاب محل اقامت با او خواهد بود. در روایات و خاطرات مختلفی آمده که رضاشاه تصور میکرده، میتواند شیلی یا حتی آرژانتین را بهعنوان محل اقامت خود انتخاب کند؛ اما بریتانیا دستور داد تا او به «موریس» برود، جزیرهای در جنوب غربی اقیانوس هند.
تبعید از نگاه شمس
مرکز اسناد انقلاب اسلامی روایت شمس پهلوی از روزهای خروج از ایران را اینگونه بازتاب داده است: «... پس از چهار روز ساحل بمبئی از دور نمایان شد و مسرت خاطری به ما دست داد... در همین موقع ملاحظه کردیم که از طرف ساحل یک قایق موتوری که در آن جمعی سرباز مسلح هندی دیده میشدند، به طرف کشتی ما پیش میآید. ابتدا خشنود شدیم و تصور کردیم طبق معمول این قایق برای هدایت کشتی به ساحل پیش میآید... قایق به کشتی نزدیک شد. سربازان از قایق بیرون آمده، مشغول حمل بار و بنه خود شدند و سه نفر انگلیسی که یکی از آنها بعدا با ایشان آشنایی پیدا کردم، آقای اسکرین بود. وارد کشتی شدند و به حضور شاه رفتند. آقای اسکرین خود را نماینده لرد لین لیتگو نایبالسلطنه آن روز هند معرفی کرد و اختیارنامه خود را به اعلیحضرت ارائه داد و گفت «من در سیملا بودم، نایبالسلطنه هند به من مأموریت میهمانداری جنابعالی (به اعلیحضرت جنابعالی خطاب میکرد) را داده. سپس راجع به مأموریت خود اظهار کرد «شما نمیتوانید در بمبئی پیاده شوید و باید پنج روز در همین کشتی به جزیره موریس که برای اقامت شما در نظر گرفته شده عزیمت نمایید». اعلیحضرت از شنیدن این سخنان سخت برآشفتند و فرمودند: «مگر من زندانیام! من آزادانه از کشور خود مهاجرت کردهام و به من گفته بودند که در خارج از کشورم به هر کجا که میخواهم میتوانم بروم. جزیره موریس کجاست؟ چرا اجازه نمیدهند که من به آمریکای جنوبی بروم؟ چرا مانع میشوید که ما در بمبئی پیاده شویم و تا رسیدن کشتی اقلا در شهر بمانیم؟» آقای اسکرین در پاسخ همه این حرفها فقط یک چیز میگفتند: «من اظهارات شما را تلگراف میکنم و شخصا جز آنچه گفتم کاری نمیتوانم بکنم».
مرگ رضاشاه
رضاشاه به همراه اعضای خانوادهاش ناگزیر به اقامت در موریس شد، برای حدودا پنج یا شش ماه و بعد از آن به ژوهانسبورگ پایتخت آفریقای جنوبی منتقل شد. از زمان خروج از ایران، نشانی بیماری در او بود تا اینکه در نهایت در اول مرداد ۱۳۲۳ به دلیل سکته قلبی در ژوهانسبورگ از دنیا میرود. در این مدت، تقریبا اعضای خانواده سلطنتی که او را همراهی میکردند، پدر را ترک گفتند. بعضی از خاطرات از مراودات رضاشاه و محمدرضا و نگرانی شاه جوان برای پدرش سخن میگویند و قرائتهای رسمی هم از بیتفاوتی محمدرضا نسبت به سرنوشت پدرش. به روایت سایت تاریخ ایرانی، برگرفته از خاطرات محسن صدر در کتاب خاطرات صدرالاشراف، پیکر مومیاییشده رضاشاه را موقتا در مسجد رفاعی مصر به خاک سپردند تا کار ساختن آرامگاهی که مخصوصا برای او طراحی شده بود، به پایان برسد.
ساخت این آرامگاه در فروردین ۱۳۲۹ به پایان رسید و شاه گروهی را به ریاست برادرانش... به مصر اعزام کرد تا پیکر شاه را تا ایران همراهی کنند... تابوت رضا شاه در اهواز به ایران رسید و نهایتا تابوت به تهران آمد و در مراسمی به خاک سپرده شد.
انقلاب و تخریب مقبره
با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، مقبره ساختهشده برای رضاشاه که در نزدیکی حرم شاه عبدالعظیم در شهرری قرار داشت، از سوی صادق خلخالی به سال ۵۹ تخریب شد. و تقریبا ۳۸ سال پس از آن بیلهای مکانیکی که در حال گوبرداری در مخل باغ طوطی در شهرری بودند، جسد مومیایی را کشف کردند که احتمال داده شد جسد رضاخان باشد. بااینحال در نهایت روشن نشد که مومیایی متعلق به رضاشاه بوده یا خیر. در نهایت هم هدایتالله جمالیپور، فرماندار شهرری، به ایلنا گفت که «مردهای بود که پیدا شد و حالا هم دفن شده دیگر. الان یک ماه است که از این مسئله گذشته. تاجاییکه من میدانم، آن را در جای مناسبی دفن کردهاند».