Thursday, May 24, 2018

صفحه نخست » یزید تام بود و امام حسین جری!؛ ف. م. سخن

E44EAC90-E9D0-41B4-9F78-AE645C2609EB.jpegامروز، حضرت امام خامنه ای، الگوهای جدیدی را به جهان اسلام معرفی فرمودند. این الگوها عبارت اند از تام، در نقش امریکای موشخوار، و جری در نقش جمهوری اسلامیِ کِرمَکی و مردم آزار.


البته وقتی حضرت امام خامنه ای الگوی جدیدی مطرح می کنند، دیگران سگ کی باشند که بخواهند حرفی بزنند یا نظری بدهند! ما سال ها با غور و تفحص در کتب اسلامی، به دنبال الگویابی و الگوسازی برای قهرمانان صدر اسلام بودیم.

در این زمینه، مرحوم شریعتی، الگوهای خوبی برایمان ساخت، طوری که نفهمیدیم این الگوها چه جوری ما را با کله، توی دیگ جوشان اسلام عزیز انداختند، به گونه ای که به مدت چهل سال، حسابی مغز پخت شدیم!

الگوها در سال ۵۷ و در زمان حسینیه ارشاد عبارت بودند از کسانی مانند فاطمه، که فاطمه بود، ابوذر غفاری که مسلمان سوسیالیست بود، پدر و مادر، که متهم بودند، کویر، که محل هبوط بود، حسین که وارث آدم بود، آدم، که شوهر حوا بود، تشیع علوی، که دشمن تشیع صفوی بود، انتظار که مذهب اعتراض بود و همین جور بگیر برو تا آخر...

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

قبل از آن هم، آخوندها، الگوهایی داشتند مثل حضرت کلینی، صاحب کتاب کافی، و شیخ صدوق و شیخ طوسی و هر کدام از مشایخی که نام یک روستا و ده به دنبال خود یدک می کشیدند.

انقلاب که به وقوع پیوست، الگوها تبدیل شدند به مثلا آن پسر بچه ی نادانی که نارنجک به خود بست و زیر تانک پرید و طفلک خبر نداشت که نارنجک، روی تانک و زیر تانک خط هم نمی اندازد چه برسد به منفجر کردن آن و فوق فوق اش شنی تانک را پاره کند که آن را هم نمی کند. یا الگوی ما شد مجید سوزوکی و بایرام، که خالصانه و مخلصانه می جنگیدند و روی مین می رفتند و گاز باقالی از خود صادر می کردند.

بحمدلله، در اثر پیشرفت های چشمگیر اسلام، امروز به مرحله الگو برداری از آفریده های آقایان هانا و باربارا و تولید کمپانی معظم متروگلدوین مایر رسیدیم و الگوی مظلومیت ما شد موشی به نام جری، رحمت الله، و الگوی دشمن ما شد گربه ای به نام تام، لعنت الله.

البته حضرت امام چهاردهم چند نکته را در نظر نداشتند و بدون آگاهی کافی وارد عرصه پویانمایی امریکایی ها شدند. نکاتی که در نزد حضرت آقا مغفول ماند عبارت بودند از:
-تام، یا همان گربه ی خبیث، یا همان امریکای جنایتکار، درست است که خیلی جری را دنبال می کرد و سر به سر او می گذاشت، ولی او را دوست هم می داشت و نمی خواست او را لقمه ی چپ کند و به عبارتی جری، همبازی اش بود نه دشمن اش.

-تام، حیوونکی خبیث نبود و وقتی مشکلی جدی برای جری پیش می آمد دچار افسردگی و غم می شد و در آرزوی بازگشت یا سلامت جری بود و وقتی جری سر حال می شد، تام هم بسیار خوشحال می شد.

-تام و جری درست است که سر به سر هم می گذاشتند و گاه شوخی های خرکی با هم می کردند، اما اصلا نسبت به هم بد دل نبودند و فقط با هم بازی می کردند و اسباب مشغولیت و خنده ی مردم بودند.

-اما جری نازنین، یا همون موش کوچولو، درست است که پدرسوخته، خودش را به موش مردگی و ضعف می زد، اما در کل مجموعه، خصلتی بد جنس و بد ذات داشت، و بیننده ی حرفه ای مثل من، متوجه خباثت ذاتی او می شد.

-جری کوچولو، گاه دست به کارهای خبیثانه ای می زد که انسان دل اش به حال تام بیچاره می سوخت.

-جری با آن قد و هیکل کوچک، به خاطر ساده لوحی تام، او را بازی می داد، و اگر تام واقعا می خواست قدرت خود را نشان دهد، می توانست در همان اولین کارتون، جری را به قتل برساند و کارتون، نیامده بساط اش جمع شود.

حال این ها زیاد مهم نیست. من تصور می کنم که در سالگرد تسخیر لانه ی جاسوسی، شعار حزب اللهی ها این خواهد بود که مرگ بر تام، زنده باد جری!

و در مراسم عاشورا، غیر از شمر و امام حسین و حضرت علی اصغر و این ها، از عروسک های بزرگ تام و جری که در مقابل ساندویچ فروشی ها مردم را دعوت به ساندویچ خوردن می کنند دعوت به عمل خواهد آمد که بخشی از سوز و گداز جری را در مقابله با تام خبیث به مردم عزادار منتقل کنند تا این الگوهای جدید، ان شاءالله تعالی جا بیفتد و بچه های ما، بهتر موضوع ظلم تام به جری یا یزید به امام حسین یا امریکا به جمهوری اسلامی را بفهمند!

در پایان پیشنهاد می کنم برای درک بهتر ظلم ظالم به مظلوم، از الگوهای دیگری مثل لورل و هاردی هم استفاده شود که ملت حظ بیشتری از این الگو پردازی ها ببرند. به امید خدا!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy