سعید قاسمی نژاد - ایران وایر
حدود دو هفته قبل، هشتم ماه می، دانلد ترامپ خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. دوشنبه این هفته وزیر خارجه مایک پمپئو با برشمردن خواست های دوازدهگانه، وعده سختترین بسته تحریم های اقتصادی علیه روحانیون حاکم بر تهران را داد. یکی از مهم ترین بحثهایی که در ماه های اخیر و خصوصا طی چند روز اخیر در گرفته است این است که آیا اروپا در مقابل بازگشت تحریم های ایالات متحده مقاومت خواهد کرد یا خیر. پاسخ کمابیش روشن است: در حرف آری، در عمل خیر.
بلافاصله پس از بازگشت تحریم ها ما شاهد چهار نوع پاسخ کلی از جانب اروپایی ها به این مسئله بودیم: پاسخ سیاستمداران بروکسل، پاسخ رهبران دولت های اروپایی، پاسخ شرکت های بزرگ اروپایی و پاسخ شرکت های کوچک و متوسط. پیش از پرداختن به این پاسخ های چهار گانه باید یادآوری کرد که میزان تجارت اروپا و ایالات متحده حدود 65 برابر تجارت ایران و اروپاست. به عنوان مثال در سال 2016، کشورهای عضو اتحادیه اروپا 581 میلیارد یورو کالا و خدمات به ایالات متحده صادر و 470 میلیارد یورو کالا و خدمات از این کشور وارد کردند. به عبارت دیگر حجم تجارت بین این دو بیش از یک تریلیون یورو است. در مقابل در همان سال صادرات کالا و خدمات اتحادیه اروپا به ایران 9.4 میلیارد یورو و وارداتش از ایران 6.5 میلیارد یورو بوده است. به خطر انداختن تجارت یک تریلیون یورویی با ایالات متحده، متحد سنتی اروپا و قدرتمندترین کشور جهان، برای حفظ تجارت 16 میلیارد یورویی با یک کشور حامی تروریسم و اسلامگرایی افراطی، فاقد منطق اقتصادی و استراتژیک است.
آیا اروپا در مقابل بازگشت تحریم های ایالات متحده مقاومت خواهد کرد؟ پاسخ کمابیش روشن است: در حرف آری، در عمل خیر.
بلافاصله پس از اعلام خروج آمریکا از برجام بسیاری از شرکت های بزرگ اروپایی مثل توتال، بریتیش پترولیوم، انی، زیمنس و ... خروج خود از بازار ایران را اعلام کردند. انتظار این است که تعداد بیشتری از این شرکت ها تا پیش از پایان مهلت شش ماهه خروج خود از ایران را اعلام کنند. شرکت های کوچک و متوسط اروپایی اما داستان دیگری دارند. احتمال اینکه این شرکت ها از بازار ایران خارج بشوند، کمتر است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نوع واکنش شرکت ها به مسئله تحریم ها تابع عوامل مختلفی است. مهم ترین آنها از این قرار هستند: عامل اول حضور این شرکت ها در بازار آمریکاست. شرکت های بزرگ چند ملیتی نه تنها به آمریکا کالا و خدمات صادر می کنند، بلکه نماد بسیاری از آنها در بورس های آمریکایی حضور دارد که به کمیته ناظر بر بازارهای بورس در آمریکا (SEC) اجازه نظارت دقیق بر عملکرد آنها را میدهد. این شرکت ها نه میخواهند که این بازار بزرگ را به خاطر ایران از دست بدهند و نه مایل هستند با نهادهای ناظر و قضایی ایالات متحده درگیر بشوند، چرا که برخی از آنها پیشتر جریمههای سنگینی برای نقض این تحریم ها پرداختهاند.
ایالات متحده با استفاده از تحریم های ثانویه ایالات متحده میتواند دسترسی متخلفین اروپایی به بازار آمریکا، دلار، و بازارهای مالی و سیستم بانکی ایالات متحده را قطع کند.
عامل دیگر میزان استفاده از شبکه بانکی و مالی ایالات متحده است. ایالات متحده همچنان قلب تپنده بازارهای مالی جهان است، تقریبا تمامی نوآوری های مالی در ایالات متحده رخ داده و از آنجا به باقی جهان گسترش مییابند و سیستم مالی ایالات متحده نقش مهمی در فرایند تامین مالی بینالمللی ایفا میکند. عامل سوم بحث میزان استفاده از دلار است. شرکت های بزرگ بینالمللی نیاز وسیعی به استفاده از دلار دارند، چرا که دلار همچنان مهمترین ارز مرجع بینالمللی است ولی شرکت های کوچکتر با بازارهای هدف محدود، ممکن است بتوانند قید استفاده از دلار را بزنند. عامل چهارم این است که حتی اگر اروپا به دلایل سیاسی تصمیم بگیرد زیان مالی ناشی از نقض تحریم های شرکتهای اروپایی را پوشش بدهد، امکان پوشش چنان جریمههایی برای شرکت های بزرگ را ندارد اما برای شرکت های کوچک این اتفاق ممکن است که بیفتد. عامل پنجم این است که خزانه داری و دادگستری آمریکا تا به حال همواره در پی مجازات شرکت های بزرگ اروپایی بودهاند و شرکت های کوچک و متوسط اروپایی حتی علیرغم نقض تحریم ها مورد توجه ویژه این نهادها نبودهاند، به جز موارد شرکت های پوششی.
در مورد واکنش نهادهای سیاسی اروپایی به مسئله برجام و تحریم ها، اگر چه این نهادها حامی برجام و مخالف تحریم ها بودهاند، ما به طور کلی شاهد دو رویه بودهایم. نهادهای قارهای، یعنی کمیسیون و پارلمان اروپا عمدتا مواضع تندی گرفتهاند و طرح هایی را در دست تهیه دارند که بیشتر به نوعی بلوف سیاسی شبیه است. مقامات نهادهای ملی مثل مقامات دولتی آلمان، فرانسه و ... اما علیرغم اعلام مخالفت شان با تصمیم آمریکا، درباره ابزارهای دولت های اروپایی جهت مقابله با تحریم های آمریکا، واکنش های واقعگرایانهتری داشتهاند. به عبارتی در حالیکه نهادهای نامحبوب قارهای برای جنگ علیه ایالات متحده شیپور میزنند، دولت های ملی به آنها تذکر میدهند که اگر آن نعرهها قرار باشد از مرحله حرف به مرحله عمل دربیاید، هزینههای مالی و سیاسی اش از منافعش احتمالا بسیار بیشتر خواهد بود.
کشورهای اروپایی سعی خواهند کرد با غرولند کردن درباره تجارت شان با ایران و سرنوشت برجام، امتیازاتی از ایالات متحده بگیرند اما در نهایت چارهای جز کنار آمدن با واشنگتن نخواهند داشت.
چنانکه اشاره شد ایالات متحده ابزارهای بیشماری برای مقابله با واکنش خصمانه کشورهای اروپایی خواهد داشت. با استفاده از تحریم های ثانویه ایالات متحده میتواند دسترسی متخلفین اروپایی به بازار آمریکا، دلار، و بازارهای مالی و سیستم بانکی ایالات متحده را قطع کند. ایالات متحده میتواند تحریم های کمرشکن مستقیم علیه افراد و شرکت های اروپایی مختلف اعلام کند. ایالات متحده قادر خواهد بود با تمرکز بر شرکت های کوچک و متوسط متخلف و فرو ریختن آوار تحریم ها بر چند شرکت، پیام قدرتمندی به باقی شرکت های کوچک و متوسط و مدیران شان بفرستند. واقعیت این است که خزانهداری در دوره ترامپ در اعمال تحریم های فلجکننده فعال نبوده است و افراد و شرکت های مورد تحریم بیشتر شرکت های پوششی و افراد عمدتا وابسته به سپاه قدس بودهاند. با اعلام استراتژی کاخ سفید انتظار میرود سیاست خزانهداری نیز تغییر کرده و شاهد تحریم های فلجکنندهای باشیم که علاوه بر فشار بر جمهوری اسلامی، میدان مین وسیعی را پیش پای شرکت ها پهن میکند که نقشه گذار از آن را هم کسی ندارد.
در نهایت کشورهای اروپایی سعی خواهند کرد با غرولند کردن درباره تجارت شان با ایران و سرنوشت برجام، امتیازاتی از ایالات متحده بگیرند اما در نهایت چارهای جز کنار آمدن با واشنگتن نخواهند داشت. در چند ماه پیش رو، دولت های اروپایی تلاش خواهند کرد تا میتوانند از ایران، ایالات متحده و پادشاهی های حاشیه خلیج فارس امتیاز بگیرند اما تجارت ایران و اروپا به خواب زمستانی دیگری خواهد رفت.