نویسنده: ام. کی. بهاداکومار
منبع: آسیا تایمز/ مترجم: روزبه آرش - دیپلماسی ایرانی
ملاقات بنیامین نتانیاهو از مسکو در تاریخ 9 مه و ملاقات با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه اخطاری بود درباره احتمال معامله ای پشت پرده. شایعاتی درباره این شنیده می شود که مسکو دست تلاویو را آزاد گذاشته تا به نیروی سپاه قدس ایران در سوریه حمله کنند و حملات انجام شده نیز با اجازه مسکو بوده است.
چنین حدس و گمان هایی به دو دلیل انجام می شود. یک، بلافاصله پس از بازگشت نتانیاهو به تلاویو، اسرائیل بزرگ ترین حمله هوایی خود را پس از سال 1973 به سوریه ترتیب داد. درست مطابق آنچه از داستان شرلوک هولمز آموخته ایم، جایی که سگ پارس نمی کند، مسکو نیز از واکنش خودداری کرده است. دو، رسانه های روسی بلافاصله پس از حملات صورت گرفته اعلام کردند که مسکو به هیچ وجه سامانه موشکی اس 300 را به سوریه تحویل نخواهد داد. آیا اینها به این معنی نیست که پوتین پس از صحبت با نتانیاهو در تاریخ 9 مه در افکارش تجدید نظر کرده است؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما این را در نظر داشته باشید که مسکو آگاه بود که حمله موشکی اسرائیل در تاریخ 10 مه در پاسخ به حملات صورت گرفته به بلندی های جولان از سوریه بود. حمله اسرائیل به سوریه موجب کشته شدن هفت نیروی ایرانی شد. مسکو در قبال این حملات متقابل انفعالی عمل کرد و برای آنها دلیلی برای حمایت از یکی از دو طرف وجود نداشت. آیا این سکوت نوعی بی پروایی بود؟
سیستم دفاع موشکی سوریه
از نظر روسیه موضع آنها عاقلانه است. آنها نمی خواهند در نزاغ سوریه ـ ایران با اسرائیل حضور داشته باشند. تمام. اما از سوی دیگر، وزیر دفاع روسیه به دقت اوضاع را رصد می کند. نزدیک به 60 موشک از سوی جت های اسرائیلی در تاریخ 10 مه شلیک شد که حمله ای بسیار شدید است و این امر دو مورد را به دنبال دارد:
اول اینکه سیستم دفاع هوایی روسیه بار دیگر توانایی خود را نشان داد. همانطور که وزیردفاع روسیه در جریان حمله مشترک آمریکا، بریتانیا و ایالات متحده در تاریخ 14 آوریل مدعی شد که بیش از 70 موشک از 130 موشک شلیک شده را ساقط کرده است.
دوم، با توجه به شرایط بالا مسکو می تواند اعلام کند که اضطراری برای بهبود سیستم دفاع موشکی سوریه وجود ندارد و هر گونه تلاش برای این کار در حال حاضر متوقف شده است.
مسکو می خواهد القا کند تنها اگر شرایط اضطراری شود و موقعیت ایجاب کند آنها موشک های اس 300 را به سوریه منتقل خواهند کرد و می توانند این کار را در مدتی کوتاه به انجام برسانند. چنین وضعیتی در صورتی رخ خواهد داد که سوریه بار دیگر با تهدید حمله غرب مواجه شود هرچند هیچ نشانه ای از این کار در آینده ای نزدیک وجود ندارد.
شگفت انگیز نیست که نتانیاهو پشت تصمیم پوتین برای عدم انتقال موشک های اس 300 به سوریه باشد. سخنگوی رئیس جمهور، دمیتری پسکوف به ملاقات پوتین و نتانیاهو اشاره کرد هرچند اعلام کرد که هنوز تصمیم خاصی در مورد موشک ها گرفته نشده و بنابراین این سوالی است که بتوان به سادگی پاسخ داد و تصمیمی نیست که بتوان به سادگی گرفت. ممکن است رسانه های تندرو بخواهند اینطور نتیجه گیری کنند که پوتین فردی طرفدار اسرائیل است اما در واقعیت روس ها هیچ گاه مردانی تک بعدی نبوده اند.
دیپلماسی روسیه سنتی قدیمی و همیشگی از تغییر بوده و همواره توپ های زیادی در زمین بازی دارد. روسیه توانسته روابط دوستانه همزمان خود را با چین و ویتنام، ترکیه و یونان (و قبرس)، ایران و عربستان سعودی، قطر و عربستان سعودی، ترکیه و مصر، ایران و اردن و مانند اینها حفظ کند . در آینده نیز قابل تصور است که بتواند روابط خود را هند و پاکستان مدیریت کند.
به راحتی می توان گفت که آن چیزی که ایران به روسیه می دهد اسرائیل نمی تواند تامین کند و عکس این قضیه نیز صادق است. مسکو می خواهد روابط خوب خود را با ایران و اسرائیل حفظ کند به این دلیل که آنها در سیاست خارجی خود اهداف متفاوتی را دنبال می کنند. روسیه با آنچه «جبهه مقاومت» در سوریه خوانده می شود، موافق نیست. اما در مقابل از حضور ایران و حزب الله در سوریه استقبال کرده و از آنها قدردانی می کند و آنها را همراهانی در دمشق برای مبارزه با گروه های افراطی می داند. کاملا واضح است که روسیه از ابراز عقاید یکسان با اسرائیل در رابطه با حزب الله و تروریستی بودن این گروه اجتناب می کند. اگر دقت کنیم نتایج انتخابات 6 ماه مه در لبنان تنها اعتقاد روسیه به حزب الله را به عنوان یک نیروی قانونی سیاسی و قابل اتکا، تقویت کرد.
واضح است که در این شرایط پیچیده، انتظار از روسیه برای اینکه بخشی از برنامه اسرائیل در جهت غلبه بر حضور ایران و حزب الله در خاک روسیه باشد، غیرواقعی است. از سوی دیگر روسیه مخالفتی با نیازهای امنیتی اسرائیل در سوریه و یا اقدام برای دفاع از خود ندارد. بنابراین درحالی که اسرائیل به طور ضمنی از واکنش اسرائیل انتقاد می کند اما در حقیقت کاری انجام نمی دهد. روسیه اقدامات اسرائیل را خطرناک ارزیابی می کند اما برای سوریه نیز کاری انجام نمی دهد.
اما تضاد فراتر از این است. نکته اینجاست که روسیه دارای منافع مشترکی با دمشق و تهران در حفظ وحدت سوریه و تقویت حاکمیت ملی است. بنابراین روسیه در موقعیتی است که نمی تواند حامی طرف هایی باشد که قصد تجزیه سوریه را دارند و در عین حال نمی توند اجازه دهد که دمشق به طور کامل به کنترل کشور دست یابد. بنابراین بسیار منطقی است که روسیه به نیروهای مسلح روسی برای ایجاد ثبات در کشور کمک کند همانطور که باید توان بازدارندگی را در سوریه گسترش دهد تا منطقه ای برای درگیری میان لبنان و اسرائیل فراهم نشود. درحال حاضر این سیاست های دوگانه بهترین انتخاب برای روسیه در زمان کنونی است.