Wednesday, Jun 13, 2018

صفحه نخست » ردّ پای ملی‌- مذهبی‌ها و «نهضت آزادی» در نامه‏‎ «اصلاح اصلاحات» به محمد خاتمی

reform_061318.jpg- امضاکنندگان توضیح نمی‌دهند دلیل شکست اصلاحات در دوران هشت ساله‌ای که خود خاتمی رییس قوه مجریه بود و اکثریت مجلس شورای اسلامی در دست اصلاح‌طلبان بود، چه بوده است که حالا خاتمی در حالی که مردم معترض ماجرای اصلاح‌طلبان را نیز مانند اصولگرایان «تمام» اعلام کرده‌اند، باید به میدان بیاید و اصلاحات را اصلاح کند!

- به نظر می‌رسد با توجه به جنبش سراسری دی‌ماه و اعتراضات و نارضایتی‌ها به دلیل شرایط اقتصادی که با افزایش تحریم‌ها بیش از پیش گسترش خواهد یافت، برخی از اصلاح‌طلبان به تکاپو افتاده‌اند تا خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۹۸ و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده کنند و تنها چیزی که به فکرشان رسیده، «اصلاح اصلاحات» و اصلاح ناکامی و شکست است!

- امضاکنندگان این نامه اگر واقعا به «اصلاح» در معنی اصیل آن، و به «ملت» و نه «امت» باور دارند می‌بایست نه به حجت‌الاسلام محمد خاتمی بلکه به مردم نامه بنویسند و تلاش کنند تا دریچه‌های هوای تازه به فضای راکد و گندیده‌ی سیاست تباهکارانه‌ی حذف و سرکوب و رانت و غارت در جمهوری اسلامی گشوده شود.

کیهان لندن

جمعی از فعالان سیاسی و روزنامه‎نگاران اصلاح‎طلب در نامه‌ای به محمد خاتمی از عدم آنچه «سامان سیاسی متناسب» پس از ۲۱ سال فعالیت خوانده‌اند انتقاد کرده و خواستار «اصلاح اصلاحات» شدند.

در مقدمه این نامه آمده «همزمان با بیست و یکمین سالگرد دوم خرداد، جریان اصلاحات از هر سو در تنگنا و فشار قرار گرفته است. شدت این فشارها از یک سو و برخی ناکارآمدی‌های درونی جریان اصلاحات از سوی دیگر منجر به آن شده است که در میان بخش‌هایی از مردم این تصور ایجاد شود که اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی ایشان را نداشته و باید در جستجوی راه‌های دیگری برای تغییر بود. راه‌هایی که به زعم ما در این شرایط پرمخاطره داخلی و خارجی احتمالا هزینه‌های فراوانی را به ملک و ملت تحمیل خواهد کرد.»

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

در این نامه که حدود ۱۰۰ نفر آن را امضا کرده‌اند در دو بخش به ضعف‎هایی از جریان اصلاح‎طلبی اشاره شده است؛ در بخش اول:

- برخوردار نبودن از سامان سیاسی متناسب

- فقدان سازمانی پویا برای هدایت جریان اصلاحات

- عدم شفافیت کافی

- بی‎اطلاعی برخی اعضا از فرآیند امور

- بروز اختلافات و مشکلات جدی در شیوه تهیه فهرست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر

در ادامه به نقایص و ضعف‎هایی در ترکیب «شورای مشورتی اصلاحات» و «شورای‌ عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان» که ریاست آن با محمدرضا عارف است به دو تشکیلات سیاسی فعال در جریان اصلاح‎طلبی اشاره شده که به گفته امضاکنندگان «در صورت بی‌توجهی به آنها بیم آن می‌رود که حتی نام و اعتبار جنابعالی [خاتمی] نیز دیگر برای جذب آرای مردم موثر نیافتد، بنابراین انتظار می‎رفت که در فرصت کافی باقیمانده تا انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، این نقایص با هدف افزایش فراگیری، کارایی و دموکراتیک‌تر کردن این نهاد و تقویت رویکرد جبهه‌ای آن مرتفع شود، اما شوربختانه اخباری که شنیده می‌شود حاکی از حکایت دیگری است.»

مطالب بیشتر در کیهان لندن

در بخش دوم، این انتقادات به جریان اصلاحات جدی‎تر شده و امضاکنندگان به مواردی از ضعف‎های بنیادین جریان اصلاح‏‌طلبی اشاره می‌کنند که به نوعی اصل نظام هم گرفتار همان مسائل است:

- محافظه‌کاران دست بالا را در مناسبات درونی اصلاحات پیدا کردند.
- رشد گونه‌ای از اصلاح‎طلبی که «بی‌‌‌‌‌برنامه» و «تهی از آرمان» هستند و شامل «حلقه‎های محدود» از مدیران سیاسی می‎شود که شوربختانه نشانه‎هایی از «فساد» و «خویشاوندسالاری» در میان آنها دیده می‎شود.
- متاسفانه بسیاری از بوروکرات‌ها و اصلاح‌طلبان محافظه‌کار بیش‌ از آنکه مطالبه تغییر داشته باشند در پی حفظ وضع موجود و موقعیت خود هستند.
- شورای‎ عالی اصلاح‌‌‌طلبان که باید محلی برای کنشگران سیاسی دموکراسی‌خواه باشد در خطر تبدیل شدن به موضع استقرار دائمی بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های محافظه‌کار دولتی قرار دارد.
- حس عدم اعتماد عمومی به کارآیی شورای‌ عالی اصلاح‎طلبان و نگرانی از «مقبولیت» این تشکل.

در بخش دیگری از این نامه به محمد خاتمی توصیه شده که توسعه سیاسی باید از «فردمحوری» به سوی «نهادمحوری» حرکت کند چرا که «معلوم نیست همواره بتوان از سرمایه اجتماعی گرانقدر شما بهره برد.»

همچنین امضاکنندگان دو درخواست مطرح کرده‌اند:

«لذا از جنابعالی انتظار می‌رود که نسبت به شکل‌گیری اصولی سامان و سازمان سیاسی اصلاح‌طلبان، به نحوی که در نهاد عالی سیاستگذاری آن ۱- اصل انتخابی بودن و شکل‌گیری از پایین به بالا در راس امور باشد، ۲- این نهاد مشروعیت خود را از مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقه‌ای واقعا اصلاح‌طلب کسب کند تا در شرایط خطیر از امکان ایستادگی‎های لازم برخوردار باشد.»

در پایان نامه، این کنشگران اصلاح‎طلب از خاتمی خواسته‎اند «نخست از گسترش احساس تقلیل اصلاح‌طلبی به محافظه‌کاری پیشگیری شود» و در مرحله بعد به شورای‎ عالی اصلاح‎طلبان به مثابه شورایی موقت ماموریت داده شود تا زمینه را برای شکل‌گیری نهاد ملی اصلاحات به عنوان یک سامانه سیاسی وحدت‌بخش میان اصلاح‌طلبان به نحوی که بیش از پیش دموکراتیک و برآمده از روندهای انتخابی، شفاف و منطقی باشد اقدام نماید». همچنین گفته شده که چنین اقدامی «نخستین گام در مسیر مبارک اصلاح اصلاحات» خواهد بود.

بسیاری از امضاکنندگان این نامه همان فعالین سیاسی هستند که پس از تظاهرات دی‎ماه ۱۳۹۶ نه تنها از اعتراضات مردم حمایت نکردند بلکه با راه‌انداختن هشتگ (# اصلاح‌طلبم) از محمد خاتمی و لزوم ادامه جریان اصلاح‎طلبی به عنوان تنها راه رسیدن به «دموکراسی» در ایران نام بردند و چنان از اصلاح‎طلبی و موثر بودن آن حمایت می‎کردند که گویی نسخه نهایی است و جز آن هرچه هست محکوم به عدم است!

فارغ از این پرسش که چه شد طی کمتر از ۳ ماه این افراد به این نتیجه رسیدند که اصلاحات نیاز به اصلاح دارد و ممکن است دیگر نتوان از «سرمایه اجتماعی گرانقدر» خاتمی بهره برد، ترکیب اسامی امضاکنندگان نشان می‎دهد اینان مجموعه‎ای هستند که کمترین سهم در تصمیم‎سازی‎های جریان اصلاح‎طلبی را دارند و بیشتر «کنشگران طرفدار اصلاحات» هستند. در میان امضاکنندگان چهره‎های شاخص این جریان مثل مصطفی تاجزاده، علی‎ شکوری‎راد، محمدرضا خاتمی، محمد کیانوش‌راد، آذر منصوری یا دیگران به عنوان اعضای شورای مرکزی احزاب اصلاح‎طلب و یا کادرهای رده‏ بالای شورای‎ عالی اصلاح‎طلبان دیده نمی‌شوند.

در این نامه بخشی از ضعف‎های جریان اصلاح‌‏طلبی به پای آنها که در سطوح بالای جریان قرار دارند نوشته شده شده از جمله فساد و خویشاوندسالاری و همین نکته شاید توضیح دهد که چرا زیر این نامه از امضای آن دسته چهره‎های اصلاح‎طلب که با رانت خانوادگی در این جریان مشهور شدند خبری نیست.

همچنین در بین امضاکنندگان نامه چهره‎هایی قرار دارند که دچار بلاتکلیفی ذهنی هستند از جمله عماد بهاور مسئول شاخه جوانان «نهضت آزادی» که چندی پیش در حمایت از روحانی و اصلاح‎طلبان هشتگ (#نرمالیزاسیون) به راه انداخت و حالا زیر این نامه را امضا کرده و به نظر می‏‌رسد از مبتکران نوشتن این نامه به خاتمی نیز بوده چون چند هفته پیش از این توییت‎هایی کرده بود که حالا سر از متن نامه درآورده است.

همزمان با انتشار این توییت وبسایت تازه‌تاسیس «جامعه ایرانی» مصاحبه‏‎ای از محمد توسلی دبیرکل جریان ملی- مذهبی «نهضت آزادی» منتشر کرد که وی نیز در بخشی از آن عینا می‎گوید: «باید در اصلاحات هم اصلاحات کرد»، «اصلاح‌طلبان به سمت اصلاح‌طلبی جامعه‌محور بروند»، «اصلاح‌طلبان در این دو دهه عمدتاً با نگاه «قدرت‌محور وارد جنبش اصلاح‌طلبی شدند». اینها کلیدواژه‎هایی که در نامه فعالان سیاسی به خاتمی خودنمایی می‎کند.

در این میان هشتگی با عنوان (#اصلاح_اصلاحات) نیز به راه افتاده و موافقان و منتقدان در آن دیدگاه‎های خود را در این مورد در توییتر به اشتراک می‎گذارند. امضاکنندگان امیدوارند این نامه اثر کند و آنچه گمان می‎کنند باید اصلاح شود محقق گردد تا اصلاحات در مسیر موفقیت و اثربخشی قرار گیرد. البته اینان توضیح نمی‌دهند دلیل شکست اصلاحات در دوران هشت ساله‌ای که خود خاتمی رییس قوه مجریه بود و اکثریت مجلس شورای اسلامی در دست اصلاح‌طلبان بود، چه بوده است که حالا خاتمی در حالی که مردم معترض ماجرای اصلاح‌طلبان را نیز مانند اصولگرایان «تمام» اعلام کرده‌اند، باید به میدان بیاید و اصلاحات را اصلاح کند!

گروهی نیز مطرح می‎کنند این نامه بیش از آنکه توصیه‎هایی برای «اصلاح اصلاحات» باشد بیشتر مسیر عبور از خاتمی را هموار می‌کند.

در هر حال به نظر می‌رسد با توجه به جنبش سراسری دی‌ماه و اعتراضات و نارضایتی‌ها به دلیل شرایط اقتصادی که با افزایش تحریم‌ها بیش از پیش گسترش خواهد یافت و این نکته‌ی بسیار مهم که معترضان با صدای بلند اعلام کرده‌اند که «ماجرای اصلاحات» نیز مانند اصولگرایان «تمام است»، برخی از اصلاح‌طلبان به تکاپو افتاده‌اند تا خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۹۸ و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده کنند! و تنها چیزی که به فکرشان رسیده، «اصلاح اصلاحات» است! ظاهرا انتقاد به شورای‎ عالی اصلاح‎طلبان به عنوان گام نخست در دستور کار قرار گرفته است.

عبدالله مومنی فعال سیاسی و سخنگوی پیشین سازمان ادوار تحکیم وحدت و از امضاکنندگان نامه به خاتمی روز چهارشنبه، ۲۳ خرداد، در روزنامه شرق یادداشتی با عنوان «گذار به سیاست‌گذاری دموکراتیک و اصلاح‌طلبانه» نوشته و به شورای سیاست‌گذاری اصلاح‎طلبان انتقاد کرده و پرسیده چرا فردی مثل مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل تسنن زاهدان عضو آن نیست.

او در این یادداشت تاکید کرده «بعد از دی‌ماه ۹۶، استراتژی اصلاح‌طلبی در معرض پرسش‌های بنیادینی مانند امکان یا امتناع اصلاحات قرار گرفته است.»

همزمان موجی از انتقادات درون‌جناحی و طرح مسئله در روزنامه‎های اصلاح‎طلب از جمله شرق و قانون نیز به راه افتاده است. از جمله طرح موضوع «جریان اصلاحات در ترازوی قضاوت» و «اصلاح‎طلبی و سکولاریسم» که در آن به نوعی خاتمی و به گفته برخی دیگر محمدرضا عارف به پرسش کشیده می‌شوند. این روزها مطرح شده که محمدرضا عارف قصد دارد یک حزب جدید تأسیس کند.

این صد نفر اول خود باید اصلاح شوند

وبسایت «دیده‎بان ایران» که خط مشی آن اصلاح‎‏طلبی است نیز در گزارشی به بررسی نامه اخیر فعالان سیاسی به خاتمی پرداخته و نوشته «مشکل اصلاحات فقط عارف نیست، دقیقا شما صد نفر هستید!» این وبسایت در مورد امضاکنندگان این نامه نوشته «جالب است که همان افراد با استخدام واژه‎ها می‎خواهند صورت مسئله نارضایتی اجتماعی از عملکرد خودشان را پاک کرده و با تعویض ماشین امضا و توجیه می‎خواهند روال سابق را ادامه دهند.»

در بخشی از این یادداشت آمده «در عملکرد ضعیف محمدرضا عارف در نقش مدیریت یکی از مجامع اصلاح‌طلبان هیچ شکی وجود ندارد» و بدنه جریان اصلاحات به خوبی می‎داند که عارف نتوانست در مقابل سهم خواهی طیفی از نقش‌آفرینان سیاسی اصلاحات بایستد اما اکنون همان طیف و همان افراد وقتی موج نارضایتی اجتماعی از عملکردهای اصلاح‌طلبان را دیدند دست به دامان واژه‎ها شده و با استخدام واژه‎ها می‎خواهند «چند نفر را به اعضای شورای‎عالی سیاست‌گذاری اضافه یا کم کنند تا هم از پاسخگویی فرار کنند و هم گناه نا کارآمدی را گردن کسی بگذارند که عملا ماشین امضا و توجیه لابیگری و سوء استفاده آنها از نام و یاد اصلاحات بود. فعالان سیاسی به درستی می‎دانند که مشکل اصلاحات فقط عارف نیست، دقیقا همان افرادی باید اصلاح شوند که این صد نفر نویسندگان نامه در بدنه و رأس آن قرار دارند.»

با این اوضاع معلوم نیست جریان اصلاح‌طلبی که خود نیز از جمله به استناد همین نامه هنوز نمی‌داند چه بوده و چه هست، چگونه می‌خواهد از یک سو از ضربات رقیب خودی جان سالم به در ببرد و از سوی دیگر در برابر مردم معترضی خود را حفظ کند که جانشان از کلیت این نظام واپسمانده به لب رسیده و به تجربه‌ای تلخ دریافته‌اند که ماجرای جناحین جمهوری اسلامی اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب هیچ ربطی به زندگی و معیشت و حال و آینده‌ی آنها ندارد. اینها از هر قماشی که باشند از گذشته آمده‌اند و می‌خواهند جامعه را با هزار بند در گذشته‌ نگاه دارند. از همین رو پس از شکست و ناکامی تنها چیزی که به فکرشان می‌رسد، اصلاح آن ناکامی است!

در حالی که امضاکنندگان این نامه اگر فقط به فکر سهم خود از «سفره انقلاب» در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ نیستند (اگر اساسا چنین فرصتی را بیابند) و اگر واقعا به «اصلاح» در معنی اصیل سیاسی آن، و به «ملت» و نه «امت» باور دارند می‌بایست نه به حجت‌الاسلام محمد خاتمی بلکه به مردم نامه بنویسند و تلاش کنند تا دریچه‌های هوای تازه به فضای راکد و گندیده‌ی سیاست تباهکارانه‌ی حذف و سرکوب و رانت و غارت در جمهوری اسلامی گشوده شود.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy