روزنامه قانون ـ حیدر عبداللهی ـ روسها در حالی اعلام کردهاند که باید نیروهای خارجی ازجمله ایران تا فاصله ۷۰-۸۰ کیلومتری جنوب سوریه خارج شوند که در ماههای گذشته روابط سفت و سختی با ایران و ترکیه آغاز کرده بودند و این مساله کارشناسان حوزه بینالملل را به این نتیجه رسانده بود که این روابط حداقل به صورت میانمدت پایدار خواهد ماند؛ اما مدت اندکی بعد از آن، دیدیم که روسیه سر قول و قرارهایش ماندگار نیست.
این تصمیم روسها به نوع نگاه آنها برای حضور در سوریه برمیگردد که با نوع نگاه ایرانیها برای حضور در این کشور متفاوت است و بعد از دوران پساداعش، خودش را بیشتر نمایان کرد. درحقیقت ایرانیها چند سال قبل برای مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از گروههای تحت حمایتشان برای تشکیل هلال شیعی وارد سوریه شدند؛ درحالی که نوع نگاه روسها، استراتژیک و کسب منافع ژئوپلیتیکی بود. روسیه منافع مشترکی با ایران دارد که در قیاس با اسراییل بسیار ناچیز است؛ به گونهای که بیشتر قراردادهای نظامی، تجاری و سیاسی اسراییل با روسیه بسته میشود. در حالی ایران به اسراییل به عنوان یک تهدید جدی منطقهای نگاه میکند و قصد نابودی آن را دارد که روسیه با نگاه استراتژیک به آن مینگرد و قصد دارد روابط اقتصادی، نظامی و سیاسیاش را با آن نسبت به قبل گسترش دهد. اتحاد شوروی سابق از نخستین کشورهایی بود که اسراییل را به رسمیت شناخت. روسها بزرگترین گروه مهاجرتی اسراییل هستند و در حال حاضر بیشترین آمار گردشگران خارجی در اسراییل، مربوط به روسهاست. این تصمیم روسیه به این مورد برمیگردد که اسراییل حضور نیروهای ایرانی در مرزهای سوریه و اراضی اشغالی را تهدیدی علیه امنیت خود میداند و روسیه به خوبی میداند که رژیم صهیونیستی در این زمینه به هیچ عنوانی کوتاه نخواهد آمد. پیشتر رسانههای اسراییل گزارشهایی منتشر کرده بودند مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی در صورتی که نیروهای ایرانی از سوریه عقب نشینی کنند، با مستقر شدن نیروهای سوری در مرزهای جنوبی این کشور موافقت خواهد کرد که به دنبال انتشار این اخبار، آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به روسیه سفر کرد و در این سفر دیدارهایی با همتای روسی خود، سرگئی شویگو داشت که احتمال شکلگیری این مورد نیز بالاست. اگر ما نگاهی به صفحات تاریخ بیندازیم، همیشه روسیه روابطش با ایران منفعتجویانه و یکجانبهگرایانه بوده است؛ به گونهای که هرگاه منافعش با طرف دیگری بیشتر بوده، پشت ایران را خالی کرده است؛ نمونهاش نیز در شهریور سال ۱۳۲۰ بود که روسیه طرف آمریکا و انگلیس را گرفت و شمال ایران را تصرف کرد. در حال حاضر نیز روسیه به خاطر منافع بیشتری که با اسراییل دارد، دوباره همان داستان تکرار میشود و زیر قول و قرارهایش میزند.
با توجه به این موارد، اگر مقامات کشوری و دولتی فکر و راهحلی برای این دورویی و زیر قولزدنهای روسیه نکنند، بیشک ایران با توجه به سرمایهگذاریهای بسیار اقتصادی و نظامی در سوریه، بازنده اصلی جنگ در این کشور خواهد بود. حال با توجه به این شرایط، اگر راهحلی اصولی برای این مشکل اندیشیده نشود، احتمال دارد پوتین در آینده با ترامپ نیز هم پیمان شود که خروج قطعی نیروهای ایرانی را به دنبال خواهد داشت.