سحابی معتقد بود دولت موتور توسعه است. وی باور داشت که نمیشود پول نفت را بدون مدیریت به جامعه تزریق کرد با این رویه پول در جیب خودیها میرود.
سحابی باور داشت که دولت باید به چند شکل در برنامه توسعه وارد شود. دولت به مفهوم حکومت باید جایی نظارت کند در جای هدایت کند در جای هم دخالت کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما آقای روحانی میگوید اقتصاد را به دست مردم بسپاریم. مردم صاحب ثروت هم دراین نظام، فقط خودیها میشوند.
تاسف آن جا است که این لیبرالسیم روحانی میشود لیبرالیسم نفتی که سوژهای منحصربه فرد در این منطقه نفتی خاورمیانه است.
این لیبرالیسم بنیان تئوریک ندارد اگرهم بنیان تئوریک برای آن بسازنند میشود وصله و پینه از نظرات وارداتی غربی، که این وصله پینه هم که سراپا تناقض است.
اگر هم بخواهند بازارش را داغ کنند بازی با کلمات است که کار امثال آقای قوچانی، خوش قلم است که به جای تاریخ رمان مینویسد.
اگر چه امید دارم که روزی راه درستر را در یابد.
البته این اقتصاد روحانی، از اقتصاد سپاه بهتر است اما راه نجات کشور نیست امثال قوچانی باید راه بهتر را بجویند نه این که راه رفته شکست خورده اقتصاد تعدیل را توجیه کنند و بعد از سحابی بگذارنند تا به تائید سیاست اقتصادی روحانی برسند.
اما نگاه اقتصادی سحابی چه بود که در رای دادن به موسوی دخالت داشت؟ مهندس سحابی در سال ۱۳۸۸ه. ش تمایل به موسوی داشت. او این تمایل را به یک دلیل عمده ترمی کرد.
موسوی در دوره نخست وزیری صنایع کوچک را یاری داد از نظر سحابی این صنایع کوچک پایه سرمایه داری تولیدی میتوانست باشد.
در نگاه سحابی این صنایع به توسعه دورن زا یاری میرساند.
با سیاست تعدیل هاشمی که به اشتباه لیبرالیسم خوانده میشود که امروز روحانی و کارگزاران همان راه را میروند که باعث شد این صنایع کوچک مولد دود شد و به هوا رفت.
البته سحابی نقاد بزرگ سیاست تعدیلی شد که برنامههایش را اقتصاد لیبرال جلوه میداد.
سحابی به نسخه تعدیل هاشمی را، لیبرالیسم ازریابی نمیکرد بلکه لبیرال زده اما وارداتی وشکست خورده در جوامع مانند ما ارزیابی میکرد، در عمل هم چنین شد.
حال چگونه میشود سحابی را به نهضت آزادی و نهضت را به کارگزاران سازنندگی نزدیک کرد تا سرمایه داری مسلمان را در قالب کارگزاران سازنندگی احیا کرد.
لازم به توضیح است که قوچانی و کارگزاران نکتهای را فرو میگذارند. اما آن نکته این است که حکومت ایران انحصار است صف بندی عقیدتی احزاب در حکومت ایران فرع است یعنی خودی کارگزارانی برابر با نهضت آزادی بیرون نظام نیست.
اگر هم برنامه عقیدتی یکسان داشته باشند برابر نیستند نهضتی تحت فشارشدید واما کارگزارانی در پست و مقام بالا است.
سحابی و توسعه متوازن و روحانی و هاشمی
سحابی هم به موتلفه یعنی سرمایه دار دلال و هم به سرمایه داری تجاری کارگزارانی نقد داشت. سحابی از سال ۱۳۷۴ به ایده توسعه متوازن رسیده بود.
نقد موتلفه: سحابی در باره ملی کردن بازرگانی خارج میگفت. که به این دلیل از ملی شدن بازرگانی خارجی حمایت و دفاع و پیشتبانی کردم که میخواستم که حاکمیت دولت بر واردات بتواند در پشت صنعتی شدن کشور قرار بگیرد و هرکالائی را وارد نشود.
سحابی تاکید میکرد با وزیر بازرگانی شدن عسگر اولادی مسلمان در دولت موسوی کار وارونه شد. این وزیر ۵ معاون خود را از موتلفه گذاشت. واردات افسار گسیخته کالا را درانصار سرمایه داری دلال در آورد. کار واردات را خراب تر از اول کرد چرا که بازرگانی خارجی هم دلالی تر شد و هم انحصاری تر.
اما سحابی بعد از جنگ منتفد سیاست تعدیل شد. چرا راه هاشمی را دادن باج به اقشاری از مردم درازای ندادن، آزادی سیاسی و اجتماعی به مردم میدانست این باج دادن هم نسخه سیاست تعدیل نام گرفت که در عمل شکست خورد.
سحابی معتقد بود که برنامه توسعه ایران بعد از جنگ میتوانست با درایت انجام گیرد.
موسوی مخالف برنامه تعدیل هاشمی بود اما وی به مصلحت سکوت کرد اما سحابی سکوت نکرد و ایده توسعه متوازن خود را مطرح کرد ایران فردا این ایده را توسعه داد.
درست است که توصیه سحابی که در تیزر تبلیغاتی خاتمی است که میگوید به خاتمی رای دهید اگر من رد صلاحیت شدم.
اما همین سحابی بعد ار پیروزی خاتمی در خرداد ۱۳۷۶ه. ش نامهای ۱۷ صفحهای به خاتمی نوشت و ضرورت توسعه اقتصادی را برابر با توسعه سیاسی عنوان کرد.
توسعه سیاسی به سبک خاتمی به بن بست خورد اما معماران اقتصادی خاتمی در ادامه سیاست تعدیل هاشمی بودند منتها با فساد کمتر.
اما این فساد کمتر باعث نشد که احمدی نژاد نتواند با شعار عدالت، هاشمی و اصلاح طلبان و هم نهضت آزادیم.مها که به اصلاح طلبان رای داده بودند را شکست دهد.
تجربه نشان داد که توجه سحابی به اقتصاد و توسعه همراه با عدالت درست بوده است توجهای که خاتمی هم به اندازه کافی نداشت.
مخالفت سحابی با اقتصاد بنگاه داری موتلفه و هم مخالفت سحابی با اقتصاد تعدیل کارگزارانی غیر قابل انکار است.
اما مغلطهای ۳ لایه از سوی نشریه کارگزاران صورت میگیرد که قابل اعتنا است که سحابی را هم در این مغلطه وارد میکنند.
مغلطه اول آن است که میگویند روحانی و هاشمی سیاست لیبرالی دارند در برابر تباهی جناح سوسیالیسم حکومت.
واقعیت این است که در حکومت ایران ۳ جریان وجود دارد که هیچ کدام لیبرال و سوسیالیسم و به مفهوم واقعی نیستند.
بلکه سیاستهای دارند که گاه به سوسیالیسم یا لیبرالیسم گوشه میزند اما این رویههای اقتصادی در قالب منافع جریانی این ۳ دید اقتصادی قابل فهم است.
چرا که فرق است میان رویکرد لیبرالی با اقتصاد لیبرال. همین فرق در مورد سوسیالیسم هم صادق است.
مغلطه بعدی این است که با مشابه سازی نهضت آزادی با جریان کارگزاران سازنندگی تلاش میکنند که سیاستهای اقتصادی جریان دولت را وجه و اعتبار بخشند در ادامه این روش هم سحابی را توابی معرفی میکنند که از نظر خود برگشته است از سوسیالیسم به لبیرالیسم گذر کرده است.
مغلطه سوم هم آن است که نشریه ایران فردا کنونی را سوسیالیستی میداند که در نتیجه از سحابی متاخر نشانی ندارد.
این روش ژورنالیستی نادرست و غیر مستند در مورد سحابی و حتی نهضت اقدامی نادرست است، که باید نقد و بررسی شود.
در خاتمه جا دارد اشاره شود رای انتخاباتی سحابی به هاشمی در سال ۱۳۸۴ به معنی باور به اقتصاد تعدیل نبود سحابی جریان خطرناکی تری را میدید که برای اسقاط ایران خیز برداشته است. این خطر را هم درست میدید اما این جریان در نتیجه ضعف کارگزاران رشد کرده بود.
ولی در جای که منافع ایران اقتضا میکرد سحابی برای منافع ایران به هاشمی رای داد که احمدی نژاد نیایید، که آمد و بر درد بی درمان اقتصاد ایران، بخش نظامی را هم ایجاد کرد که نامش بخش عمومی است.
اما وجود این بخش عمومی نباید باعث شود که عمل اقتصادی دولت روحانی و کارگزاران سازنندگی تائید شود.
چرا این اقتصاد رانتی و خودی پروری کارگزارانی است که رانت اقتصاد نظامی را که بخش عمومی نام گرفت، را هم توجیه میکند.
پس تفاوت میان موضع تاکتیکی - سیاسی سحابی را نگاه راهبردی -هدفی اقتصادیش را، باید درک کرد.
در خاتمه باید توجه داشت که سحابی کلیشه شکن بود. نظریه توسعه متوازن در غالب عدالت ایرانی قابل بحث است نقش عوامل در هر نظریهها یکسان نیست پس سرمایه داری مولد در نظریه توسعه همین نقش در نظام سرمایه داری مولد یا مخربی در نظام سوسیالیستی را ندارد.
پ-ن درویژه نامه سازنندگی ادینه اخیر به مناسبت سالگرد مهندس سحابی مقاله مفصل در مورد سحابی نوشته است که این مقاله با توجه به برخی از ادعایهای نادرست آن مقاله نوشته شده است. اگر چه پاسخی به همه ادعاهای آن مقاله نیست.
بی گمان افراد زیادی به نظرات سحابی اشراف دارند که در صورت ضرورت موضوع را بازتر خواهند کرد.
چرا مقاله آقای قوچانی تحریفی از آرا و حتی برخی از وقایع در باره مهندس سحابی است.