Wednesday, Jun 6, 2018

صفحه نخست » توطئه روسیه­‌ای کردن ایران

roosieh_060518.jpgفرنام شکیبافر - سایت دماوند

«نرمالیزاسیون» را اولین بار سعید حجاریان، از ماموران امنیتی دهه شصت که بعدها به عنوان یکی از تئوریسین­‌های جریان موسوم به اصلاحات در ایران شناخته شد، مطرح کرد. مدعای اصلاح­‌طلبان در طرح این مفهوم آن است که در وضعیت شبه­ بناپارتی پسا ۸۸ ایران که هیچ یک از دو جریان اصلی درون رژیم قادر به کنترل کامل بر همه ارکان قدرت نبودند، طیف موسوم به «میانه­‌روها» وضعیت بحرانی حاصل از سوءمدیریت حاد دوره ریاست­ جمهوری محمود احمدی­ نژاد را سامان دهد تا فضا برای بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت فراهم شود.

اصلاح­‌طلبان مدعی هستند این نرمالیزاسیون مقدمه­‌ای برای اصلاحات دموکراتیکی خواهد بود که بعدا آن­ها رقمش خواهند زد. اما مقصود واقعی اصلاح­‌طلبان از طرح این مفهوم چیست و چه مقاصدی را از طرح آن پیگیری می­‌کنند؟

نیک می­‌دانیم که به دلیل بهره­‌مندی ایران از منابع هیدروکربوری فراوان و سایر ظرفیت‌های اقتصادی جمهوری اسلامی می­‌توانست به رغم عدم شایستگی الیت سیاسی­ش، به رغم ماجراجویی­‌های بین­ المللی­ش و نیز به رغم مشکلات حاد ساختاری­ش (نظیر فقیه سالاری و حاکمیت دوگانه)، تنها به لطف این منابع مورد اشاره به گونه­‌ای کشور را اداره کند که وضعیت تا به این حد بحرانی نشود.

یعنی در عین حال که در حوزه سیاسی، الیگارشیک باقی‌مانده و درهای قدرت را به روی گروه­‌های رقیب می­‌بست و به رغم اینکه اقتصاد را با الگویی نیمه­‌دولتی و مافیایی (شبیه روسیه) اداره می­‌کرد، با رعایت حداقل­‌هایی ولو بسیار نازل از اصول حکمرانی خوب مانع از قرار گرفتن خود در آستانه فروپاشی شود.

کار ساده­‌ای که هسته سخت مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی به دلیل عدم کفایت فزاینده حتی توان آن را هم نداشت.

این همان نحوه حکمرانی است که اکبر هاشمی رفسنجانی خواهان آن بود و اکثر اصلاح‌طلبان از جمله محمد خاتمی و میرحسین موسوی نیز مدنظر قرارش دادند.

اصلاح­ طلبان به خوبی می‌دانند که در صورت فقدان نظام سیاسی موجود دیگر از رانت انحصار سیاسی (حذف رقبای بالقوه­‌شان از طریق نظارت استصوابی) برخوردار نخواهند بود و در شرایطی که سیل نخبگان تحصیل­ کرده در معتبرترین دانشگاه­‌های جهان از خارج و نخبگان مستعد منزوی شده در داخل، وارد عرصه سیاسی شوند سفره انقلاب را از دست خواهند داد.

آن­ها می­‌دانند که جمع شدن بازی «بد و بدتر» یعنی جمع شدن سفره انقلاب و پیش آمدن شرایطی که دیگر کسی بهای چندانی به آن­ها نخواهد داد (کسانی از جنس مصطفی تاجزاده که اوایل انقلاب چماق­دار بوده­‌اند).

مع­‌الوصف اصلاح­‌طلبان امروز با تاکید بر تز و کلیدواژه نرمالیزاسیون و با تلاشی سازمان­ یافته در پی آن هستند تا با عادی جلوه دادن وضع موجود، کتمان بحران­‌ها و چالش­‌های اساسی کشور، ایجاد امید کاذب نسبت به آینده، هجمه به مخالفین نظام در پوشش صلح­‌طلبی و از همه مهم­تر هراس­‌افکنی کاذب نسبت به آینده­‌ای که نظام موجود بر سر کار نباشد (سوریه­‌ای شدن و بالکانیزاسیون)، سامانه­ سیاسی مستقر را حفاظت کنند.؛ به این امید که پس از درگذشت رهبر کنونی، رهبری منعطف­‌تر بر سر کار آید و با فراهم آوردن مجال تحرک بیشتری برای اصلاح­‌طلبان آنان قادر شوند بحران­‌ها را کنترل و نظام سیاسی را به تعادل برگردانند.

اصلاح‌طلبان هیچ اراده­‌ای برای دموکراتیزاسیون و حذف کامل نظارت استصوابی ندارند و در این خصوص دروغ می‌گویند. الگوی مد نظر آنان برای سیاست داخلی، دیپلماسی و اقتصاد، الگوی روسیه است. یعنی دولتی رانتیر که اندکی فضای اجتماعی را بگشاید (مقداری آزادی­‌های فردی) و اقتصاد را با اتکا به منابع نفت و گاز اندکی با تدابیر بهتر اداره نماید اما ساخت الیگارشیک قدرت، مقادیری کنترل شده از تنش با غرب و ساخت اقتصادی نسبتا دولتی و مافیایی را حفظ نماید. توطئه­‌ای که باید دید در تحقق آن موفق خواهند بود یا با هوشیاری اپوزسیون و مردم ایران ناکام خواهد ماند.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy