چکیده :در مورد این بادنجان دورقاپ چین ها-جماعتی که حساب کار را داشتند که موقعی که شاه سری به چادر آنها میزد بادنجان ها را دور قاب بچینند و دقت و سلیقه ی مخصرص به کار ببرند تا زیبا و شاه پسند باشد و موجبات مسرت خاطر قبله عالم فراهم آید و سرورشان نسبت به مراتب اخلاص و چاکری آنها اظهار تفقد و عنایت فرمایند- مرحوم عبدالله مستوفی مینویسد : "من خود عکسی از این آشپزان دیده ام که صدر اعظم مشغول پوست کردن بادنجان، و سایرین هریک به کاری مشغول...
فکر می کنید انسان اگر اندک هوش و ذکاوت مقام پرستانه و منفعت جویانه ای داشته و بفهمی نفهمی قدرت طلب و بلندپرواز هم باشد، در حالی که حس می کند نظامیان دارند کم کم جلو می آیند و در انتخابات ریاست جمهوری آینده جای چندانی برایش باقی نمی گذارند، چه ترفند نابی بکار می گیرد و چه شعبده ی خاصی می زند تا بیشتر دلبری کند و حواس بالا دستی ها را حسابی به خود جلب کند؟
پاسخ این پرسش به گمان من خیلی ساده است و راه پیش رو روشن؛ آن چه که قدیمی ها در این شرایط می کرده اند؛ اگرچه معروف عام و خاص شده اند، در عوض به نان و نوا و پست و مقامی هم می رسیده اند- "بادنجان دور قاپ چینی"!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به نظر می رسد که این راهی ست که این روزها، نامزد شکست خورده ی انتخابات ریاست جمهوری گذشته، ابراهیم رئیسی برگزیده است، به ویژه که اکنون همچون محمود احمدی نژاد، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم شده و منصوب رهبری در نهادی که سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین به آن راه هم ندارد!
داماد جناب علم الهدی،در انجام این امر خطیر افاضه فرموده اند که "همه پیروزی ها و موفقیت ها محصول تبعیت از رهبری است، همه شکست ها و کاستی ها محصول زاویه گرفتن از ولی فقیه است".
این سخنان به نوعی کپی حرف های شخصیت تراژدیک فیلم "حاجی واشنگتن" ، ساخته ی مرحوم علی حاتمی است؛ آن جا که عزت الله انتظامی می گوید: "باران رحمت از دولتی سرقبله عالم (ناصرالدین شاه) است و سیل وزلزله ازمعصیت مردم"!
این فیلم که به نوعی زندگی اولین سفیر ایران در آمریکا، حسینقلی خان صدرالسلطنه، معروف به "حاجی واشنگتن" را به تصویر می کشد، چون به نحو خاصی پته ی بادنجان دور قاپ چین های دربار را روی دوری می ریخت، در همان سال ساخت، سال۱۳۶۱، پس از نمایش درآمدن در جشنواره فیلم فجر توقیف شد تا این که در سال ١٣٧٧، در زمان دولت اصلاحات، رفع توقیف شد و به نمایش عمومی درآمد.
اصطلاح بادنجان دورقاپ چین، از آن جا رایج و به دنیای سیاست وارد شد که جماعت چاپلوس و متملق در آشپزخانه شاهی سرخه حصار، برای خوش آمد قبله عالم، دست به هرکاری می زدند و هرچه از دست شان برمی آمد خودنمایی و خودشیرینی می کردند.
آن ها اگرچه در امر طبخ و آشپزی هیچ نمیدانستند و کار مهمی از شان ساخته نبود، اما در آشپزخانه دائم دور و بر ناصرالدین شاه می پلکیدند و به هر کاری دست می زدند تا مورد توجه قرار گیرند.
این جماعت چاپلوس که در راس آنها صدر اعظم قرار داشت، دو وظیفه ی مهم و خطیر انجام می دادند : اول، چهار زانو بر زمین نشستن و مانند خدمه های آشپزخانه بادنجان را پوست کردن. دوم، بادنجانها را پس از پخته شدن در دور و اطراف قابهای آش و خورشت چیدن.
در مورد این بادنجان دورقاپ چین ها-جماعتی که حساب کار را داشتند که موقعی که شاه سری به چادر آنها میزد بادنجان ها را دور قاب بچینند و دقت و سلیقه ی مخصرص به کار ببرند تا زیبا و شاه پسند باشد و موجبات مسرت خاطر قبله عالم فراهم آید و سرورشان نسبت به مراتب اخلاص و چاکری آنها اظهار تفقد و عنایت فرمایند- مرحوم عبدالله مستوفی مینویسد : "من خود عکسی از این آشپزان دیده ام که صدر اعظم مشغول پوست کردن بادنجان، و سایرین هریک به کاری مشغول بودند."
دکتر فورویه طبیب مخصوص ناصرالدین شاه هم در خاطراتش نقل می کند: "... اعلیحضرت مرا هم دعوت کرد که در این آشپزان شرکت کنم. من هم اطاعت کردم و در جلوی مقداری بادنجان نشستم و مشغول شدم که این شغل جدید خود را تا آنجا که میتوانم به خوبی انجام دهم. در همین موقع ملیجک به شاه گفت بادنجانهایی که به دست یک نفر فرنگی پوست کنده شود نجس است. شاه امر را به شوخی گذراند و محمد خان پدر ملیجک تمام بادنجانهایی را که من پوست کنده بودم جمع کرد و عمدتا آنها را با نوک کارد بر میچید تا دستش به بادنجانهایی که دست من به آنها خورده بود نخورد. بعد بادنجانها و سینی و کارد را با خود بیرون برد ...".
حال با افاضات امثال ابراهیم رئیسی که تعدادشان هم ماشاالله کم نیست، می توان حدس زد که حال و هوای حاکم بر کشور به کجا رسیده و روحیه ی "حاجی واشنگتنی" و خصلت "بادنجان دور قاپ چینی"، چگونه در حال رشد و نمو کردن است؛ خدا به مردم ایران رحم کند!