التقاط وضعیت حوزه تمدنی ما است، پس به ما تحمیل شده است.
التقاط ناجور و جور داریم. التقاط جور باز نوعی بی هنجاری است و التقاط ناجور نوعی ناهنجاری.
بی هنجاری به هنجار راه میبرد، منتها زمان میخواهد
روشنفکرانی از جنسم.مها که به دو عنصر مذهبی و ملی توجه داشتهاند و هم برخی از سکولارها که به عنصر ایران توجه داشتهاند. التقاط جور داشتهاند. اما مشکل التقاط جور همان عدم تطابق درست در توان تحرک حوزه تمدنی است به سوی جلو.
التقط ناجور مسیر را از ریشه به کج راهه میرود. که موضوع بحث ما نیست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در این مقال به تجربه سه سریال مهم بعد از انقلاب که با الهام از شریعتی ساخته شده است میپردازم. از طریق مفهوم و نشانه شناسی به التقاط جور این سریالها اشاره میکنم. شریعتی از نظر نگارنده نماد التقاط جور است.
سریال سربداران، شریعتی سربداران را روایت رومانتیک و آرمانی کرد آنان شیعه ۱۲ امامی بودند که شیخی و صوفی بودند ایشان به عبارتی تسنن ۱۲ امامی بودند. شریعتی سربداران را الگو برای نسل انقلابی کرد منتها به انجام سربداران توجه نداد.
او شیعه سربدار را در برابر شیعه صفوی گذاشت که سربداران مصداق شیعه علوی میشدند. شریعتی توجه نکرد شیعه مطرح در ایران شیعه امامیه فقهی است. این رفتارنوعی التقاط جورخوانده میشود که هنجار نبود.
سازننده سربداران فقط یک اثر قابل بحث ساخت که همان سربداران بود. اما در سربداران او به دلیل التقاط زدگی زمانه که ازشریعتی داشت.
اما نجفی بسیار مبتدی آن را تکرار کرد. از رهبر، سربداران آقای خمینی ساخت. در حالیکه شخصیت خمینی در دوره سربداران در برابرشیخ حسن جوری قرار داشت که همان علی موید سربداربود که مورد حمایت شهید اول قرار گرفت و یعنی شیعه شیخی در برابر شیعه فقهی.
سازننده سریال سربداران میان ذکر عارفانه حسن جوری با نماز فقیهانه خمینی فرقی نداشت. سازنده سریال میان سلوک عارفانه و جاه و جلال فقیهانه به سمت جاه جلال فقیهان رفت از شیخ حسن چهره ساده زیست اما دست بالا ساخت که با عرفان خراسانی فرق داشت. حسن جوری عرفان خراسانی داشت و خمینی عرفان نظری ابن العربی را باور داشت.
اما این سریال زنی را وارد سریال کرد دو چهره زن که توان فرمانده هی هم داشتند و ترکان خاتون و فاطمه سربدار
عاقبت سازنده سریال سربداران در روایت درست تاریخ هم در ماند اما نه به دلیل خصلت این که سریال و فیلم به واقعیت متعهد نیست بلکه به دلیل این که میخواست برای بیانیهای ضد ظلم مطابق با روایت انقلاب ایران صادر کند.
سریال امام علی: چند سال بعد سریال امام علی باز به روایت شریعتی ساخته شد. میر باقری هم فقط همین اثر قوی را در کارنامه خود دارد. اثری که نشان ازهمان التقاط جور هم دارد که اما هنجارنیست.
امام علی شریعتی آمیزهای از حقیقت و اسطوره است. ما علی را از بررسی رقیبان و دشمنانش میشناسیم در عین حال روایت از علی را بسیار افسانه وار در گرد شخصیت او در مییابیم که نا خود گاه فره ایزدی را در خود دارد.
این امام علی شریعتی بسیار التقاطی است هنجار نیست اگر چه ناهنچار نیست. اما چرا هنجار نیست برای این که سیر شدن امام را نشان نمیدهد.
شریعتی توان ادبی بالا و نبوغ و هم درد مردم داشت.
اما شریعتی عاقلانه از امام علی اسطوره برای نسلی میسازد که به دنبال انقلاب و هم انقلابیون جدید است. پس علی تاریخی در زیست واقعیاش باز نمیکند. امام علی سیر داشته است دارای قبض و بسط رفتار بوده است. چند ازدواج کرده است. مسیر پخته شدن را طی کرده است.
شریعتی التقاط دارد اما تا حد امکان در امامت مسئله دید تاریخی و عقلی را وارد میکند اما در تیپ شناسی به دلیل الگو سازی برای نسل جدید از علی در صحنههای نهائی و فینال روایت اسطورهای کرد. فهم این تفاوت برای شریعتی و مخاطب ساده نیست چرا که متد قابل تعمیم از سوی او به مخاطب داده نشد.
اگر چه آدمی به واقعیت و هم اسطوره نیار دارد.
اما در سریال امام علی داستان التقاط بسیار علنی تر شد باز امام علی به دلیل مشکل فقهی فقها از نظر غیب شد پس باید علی را شیفته گان و دشمنانش را روایت میکردند شاخت.
این وضعیت نشان ار التقاط دارد چرا که اگر فیلم ساخته میشود مگرمی شود بدون نشان دادن چهره اصلی داستان فیلم واقعی ساخت.
هنر سینما متعلق به غرب است آنان مسیح را نشان میدهند. شمایل گری متعلق به ما است ما شمایل امامان را داریم. اما درچهره امامان سینما نداریم.
این التقاط در سریال امام علی به اوج رسید ک سریال را هنجار نمیکرد.
امام علی زیستش که الگو برای دیگران است نمایش داده نشد. این نوع الگوی سازی ابتر میشود و الگو را اسطوره میکند. ما زیست چه گورارا را داریم اسطورهاش را هم داریم اما در باره امام چنین نیست نه شریعتی نه میر باقری چنین نکردند.
۳- سریال شهزاد، حسن فتحی با شریعتی زیست کرده است امروز هم متاثر از اوست در این سریال هم رد پای شریعتی وجود دارد. شهزاد به نوعی زینب است منتها با زیست امروزی. فتحی خلاقیت بیشتری از نجفی و میر باقری نشان داده است.
اما التقاط یک وضعیت است بیرون رفتن آن به شکل ارادی امکان پذیر نیست. اگر چه میشود آن را به سوی هنجار برد.
فتحی تلاش میکند که در سریال به خصوص در فصل دوم و سوم به نقش زنان توجه کند.
عاشورا بدون پیام زینب از نظر شریعتی ناقص بود. شریعتی از زینب الگو برای امروز میسازد پس به اسطوره پناه میبرد.
این التقاط لازم است اما کافی نیست. چرا بعد از انقلاب حکومت توانست زینب شریعتی را دوباره در سنت خود حبس کنند.
اما شهزاد گامهای مهمی برمی دارد در فصل و دوم و سوم سریال حضور زنان را بیشتر میبینم.
شهزاد انتخاب میکند، هزینه میدهد. در فصل دوم و سوم زنان در اشکال مختلف حضور مییابند تا زندگی تا در سرنوشت خود تصمیم بگیرند. در اخر سریال دختر بزرگ اقا رئیس خاندان میشود. او از عمه بلقیس خود که نمیخواست رئیس شود یک قدم جلو میآید. شهزاد به فرهاد میگوید که شاید دوباره با روزگار وصل سر رسد.
اما باز التقاط جور کمی جلو آمده است. حضوز زنان در جامعه بیشتر شده است اما مشکلات زیادی مقابل خود دارد. دیگر اقا زدگی منحصر به پسران نیست دختران هم اقا زاده میشوند مثبت یا منفی.
دیگر شریعتی هم دو دختر دارد که از پسر در ادامه وارئثتی او چیزی از پسر کم ندارند.
در شهزاد هم فتحی به جلو میآید. اما زنان بازیگر اصلی نیستند بلکه با رانت عشق بازیگر میشوند. رانت عشق است که شیرین را به ریاست خانواده میرساند. رانت عشق است که شهزاد را از قباد مستقل میکند. و رانت عشق است که دختر هاشم را به اصغری دلبند میکند. اما این رانت متن گذار هم نیست.
عشق در این سریال هم جنایت خلق میکند هم شجاعت. نصرت، دار و دسته بهبودی را به عشق شربت میکشد. اما این مردان هستند که محرک و بازی گر اصلی هستند هنوز.
به عبارتی در فضای مردانه تحمیلی نمیشود زنان را به هرشکل ارادی وارد کرد همان طور که ورود زینب در کربلا ساده نبود.
باید دید التقاط جور فکری و هنری و جهان سومی به هنجاری میرسد یا نه.
اما شریعتی مهم ترین انگیزه دهنده آثارمهم هنری ۴ دهه اخیر بوده است با تمام فراز و نشیبهایش.
شریعتی را من نماد التقاط جور و امیر حسین اریان پور با سواد را نماد التقاط ناجور میدانم.
امروز هم برخی از روشنفکران نماد این التقاط ناجور.