Sunday, Jun 24, 2018

صفحه نخست » مرگ ملی، عمادالدین باقی

baghi-article-small.jpg

این مقاله در روزنامه سازندگی، شماره92 شنبه 2تیر1397ص3 با عنوان: «مرگ ملی، برونداد طرد آسیب شناسی ملی». منتشر شد. قرار بود مفاد آن در بخش پایانی همایش به عنوان ارزیابی و نقد ارائه شود اما حراست دانشگاه مجوز نداد.

یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد

سومین همایش ملی آسیب های اجتماعی ایران با تشریک مساعی چندین نهاد دولتی و مدنی و در غیاب برخی از نهادها و شخصیت هایی که باید حضور می داشتند در دانشکده علوم اجتماعی، روزهای چهارشنبه و پنج شنبه 29و30خرداد1397 برگزار شد و در کنار آن نمایشگاه جالب عکس در حوزه آسیب های اجتماعی که تا 3تیر ادامه دارد.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

بدون شک از دیدگاه خود برگزارکنندگان و با نگاهی از درون، اشکالات چندی را می توان برشمرد که قابل اجتناب بودند اما با نگاهی از بیرون و با چند تجربه محدود از همایش های برون مرزی می توان گفت که در سطح استاندارد همایش های بین المللی بود.

در دنیای امروز علوم انسانی علم مدیریت جامعه به شمار آمده و به میزانی که علوم انسانی ضعیف باشند، مدیریت کشور، رنجور و به میزانی که علوم انسانی فربه باشند نظام مدیریتی نیز فربه تر و پویاتر است. رشد و شکوفایی علوم انسانی نیز در پژوهش و آزادی علمی است اما نگاه نهادهای رسمی و حاکمیتی به پژوهش و پژوهشگران، نگاهی منفی و سیاسی بوده و منجر به این می شود که نخبگان باید از فیلتر عبور کنند و نخبگان خودی و غیر خودی گزینش شوند و فقط برخی از آنها مجال عرضه دانش و مهارت خویش را برای حل مشکلات بیابند.

از دیرزمان گفته اند که «شناخت درد، نیمی از درمان است» لیکن ما هم در «شناخت درد»، هم در« انتقال این شناخت به حوزه درمان» و هم در «خود درمان» نارسایی ها و مشکلات سترگ داریم. همین امر، بحث «آسیب شناسیِ آسیب‌ شناسی ها» را مبرم تر می سازد. سالانه صدها همایش در تهران، قم، مشهد، اصفهان و دیگر شهرها برگزار شده و هزینه های کلانی را مستهلک می سازد و خود این همایش ها باید عمیقا آسیب شناسی شوند. ما نیازمند یک بررسی آماری درباره تعداد همایش های برگزار شده در این سال ها و هزینه های انجام شده و پاسخ به این پرسش هستیم که برونداد عینی و عملی این نشست های پرشمار بجز ایجاد اشتغال موقت برای دست اندرکاران همایش ها چه بوده، چه تغییر محسوسی اتفاق افتاده و چه گشایش و درمانی حاصل شده است؟

یکی از ابعاد پاتولوژیک این همایش ها، فقدان پیوند عملیاتی میان همایش ها با دستگاه های اجرایی، تصمیم سازی، واحدهای تولیدی و خدماتی است که سبب می شود در حد یک مشغولیت ذهنی و آکادمیک باقی بماند و به عاملی برای رفع مشکل، یا ایجاد حرکت و یا تصحیح حرکت سیستم مدیریتی و تولیدی و خدماتی بدل نشود. در سطوح غیر دولتی نیز میان صنعت و پژوهش و مدیریت و پژوهش، پیوند عملیاتی وجود ندارد. شناخت و درمان آسیب های اجتماعی نیازمند کارعلمی و عملیاتی همچون هماهنگی تمام عوامل ساخت یک فیلم است. باید همچون مراحل ساخت یک فیلم، پیوستگی و هماهنگی سناریونویس، کارگردان، جستن و تست بازیگر، فیلمبردار، تهیه کننده و همه عوامل دیگر وجود داشته باشد تا محصول نهایی تولید شود.

ازسوی دیگر سیستم موجود اساسا انقدر انسجام و ظرفیت ندارد که از بروندادهای همایشی مانند همایش آسیب شناسی ملی (که دیگران هزینه کرده و رنج آن را متحمل شده اند) برای رفع مشکلات مزمن کشور بهره برداری رایگان کند. به قول دکتر میرطاهر موسوی دبیر علمی همایش در گفتگوی خصوصی که داشتیم؛ می توان این سوال را مطرح کرد که آیا با برگزاری همایش مسائل اجتماعی ایران در سال 79 و سه همایش ملی آسیب های اجتماعی ایران در سال های 80 و 91 و 97 و دوگزارش وضعیت اجتماعی ایران توسط یک نهاد مدنی علمی و بیطرف (رحمان) و همچنین تهیه گزارش وضعیت اجتماعی توسط وزارت کشور سیاستگذاران و برنامه ریزان و مدیران ذیربط کشور این گزارشات را دیده اند؟ نظرشان در مورد نتایج و یافته های این کارها چیست ؟چه میزان به یافته ها در عمل توجه کرده اند؟

با توجه به اینکه غالب یافته ها، تحلیل ها و نگرانی های مطرح شده در قالب برونداد این گزارشات متاسفانه صحیح از آب درآمده و جامعه را رو به گسست در نظم اجتماعی، سرمایه اجتماعی را رو به کاهش و همبستگی را در سراشیبی افول نشان داده است، پاسخ دست اندرکاران به بی توجهی مداوم چیست؟

آسیب شناسی اجتماعی در تعریف خاص در محورهای بحث در پنل های گوناگون همایش ملی آسیب های اجتماعی دنبال شد. آسیب شناسی اجتماعی همچنین دارای تعریفی عام است که ملی تر و فراگیرتر بوده و شامل آسیب شناسی قضایی، سیاسی و اسیب شناسی دینی نیز می شود.

فارغ از مشکلات عمومی همه همایش ها که مذکور افتاد، در همایش ملی آسیب های اجتماعی، مسائل و موضوعات کلیدی و مهمی مورد بحث قرار گرفته اند: در زمینه وضعیت آسیب های زنان و دختران، خشونت خانگی،وضعیت سرمایه اجتماعی، تعارض منافع در مدیریت آسیب های اجتماعی، سلامت روان، رویدادهای تنش زا، مواد مخدر، کودکان کار، بحران ازدواج و طلاق، پدیده هم خانگی دانشجویان، روابط فرازناشویی اینترنتی، تجربه ترنس سکشوالی در خانواده ایرانی، خشکسالی و مهاجرت، بحران سالمندی، مبتلایان اچ آی وی، زیست پذیری شهری، مسکن ناهنجار، محله های فرودست، فضای رسانه ای جدید و جزیره ای شدن آگاهی، آسیب شناسی فضای رسانه ای و مجازی و احساس نابرابری در حذف شدگان رسانه ملی و چندین آسیب اجتماعی دیگر.

یکی از مصداق های موضوعات اخیرالذکر، در جریان همین همایش مشاهده شد. همایشی که با وجود پرباری و کثرت نخبگان و اندیشمندان و اهمیت موضوع، اما رسانه ملی در آن غایب بود در حالی که گاهی همایش های بی مایه، ضعیف و سفارشی و حکیم فرموده را در حد نشستی بین المللی پوشش می دهند. رفتار رسانه ملی خود، یکی از آسیب های قابل مطالعه است. بایکوت برخی از این همایش های علمی ریشه در نگرشی دارد که منبع بخشی از آسیب های اجتماعی است. در دیدگاه شهروند مدار، همه شهروندان طبق بند14 اصل سوم واصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی از حقوق یکسانی برخورد هستند اما گروهی خود را مرجع خودخوانده تعیین اهمیت و موضوعیت امور می دانند، اینکه چه چهره هایی باید مطرح باشند یا نباشند، چه فیلم و چه خبری ارزش دیدن و شنیدن دارد و.... این نگاه قیم مابانه موجب انتقال مرجعیت رسانه ای به بیرون مرزها شده و صدمات بزرگی را در پی آورده است. این رفتارها در برابر دیدگان نهادهای تصمیم ساز رخ می دهد و هیچ نهیبی و تغییری مشاهده نمی شود تا اینکه وضعیت آسیب ها به نقطه بحرانی می رسد.

چند سال پیش یکی از مقامات قضایی در دیداری خصوصی با بیان اینکه هم اکنون 15 میلیون پرونده در قوه قضاییه جریان دارد احساس خطر خویش را اظهار کرده و می گفت اگر در هر پرونده دست کم دو نفر درگیر باشند حداقل 30 میلیون نفر در کشور درگیر پرونده های قضایی هستند و این غیر از مواردی است که اساسا پرونده اش به قوه قضاییه نمی رسد. وی افزود دچار ما دچار مشکلات جدی و نیازمند همفکری هستیم. در پاسخ گفتم شما نیاز به آسیب شناسی های علمی و تخصصی دارید و لازمه اش این است که پژوهشگران را فارغ از مرزبندی ها و تنگ‌نظری های سیاسی و ایدئولوژیک دعوت به همکاری کنید. در صورت باور به آسیب شناسی علمی، باید پیامدها و اقتضائات آسیب‌شناسی را هم بپذیرید. یکی از اقتضائات آسیب‌شناسی، تمکین به آزادی بیان است. همه آسیب های اجتماعی را نمی توان و نباید رازگونه شناخت و در فضای بسته مورد بررسی قرار داد. اگر محققین علوم اجتماعی روی آسیب‌ها دست گذاشتند نباید متهم به سیاه نمایی یا تبلیغ علیه نظام شوند. ممنوعیت بحث درباره آسیب شناسی اجتماعی معنایش این است که شما در همان گام نخست که شناخت درد است، باب شناخت را بسته اید.

آنچه ما به عنوان آسیب های اجتماعی مشاهده می کنیم فقط نوک کوه یخ است که از طریق پیمایش ها و پژوهش ها به دست می آیند. پژوهش، همچون رؤیت با چشم مسلح است و با وجود آنکه محققان با ابزار پیمایش ها و پژوهش ها از یک لایه سطحی گذر کرده و به لایه های زیرین آسیب ها و ناهنجاری وارد می‌شوند و اموری را مشاهده می کنند که با چشم عادی دیده نمی شود اما باز هم همه پژوهش ها نشان می دهند که آنچه با چشم مسلح می بینیم همه واقعیت نیست و تنها بخش کوچکی از واقعیت است.

آسیب های اجتماعی می توانند به بزرگترین خطر امنیتی و سیاسی برای هر کشوری تبدیل شوند در حالی که برخی افراد و نهادها، عوامل تهدید را در کنشگران سیاسی و حتی پژوهشگران می جویند و التفات ندارند که آسیب های اجتماعی محصول ترکیبی از مدیریت، اقتصاد و فرهنگ است. به عبارت دیگر عامل اصلی در میان خود متولیان امور است. تا زمانی که به نخبگان و نقادان بها داده نشود، و امنیت برای نقد به وجود نیاید هیچ آسیب شناسی و درمانگری ای امکان پذیر نیست.

یکی از اشکالات وارد به همایش های آسیب شناسی این است که فارغ از امکان عملیاتی شدن یا نشدن مباحث مطروحه و یا اینکه این همایش ها در عمل رافع مشکلات شده اند یا نه، ضرورت های پیشاهمایش مغفول مانده اند. به عبارت دیگر خود این مسئله که مسئولان و مدیران را به اهمیت و ضرورت آسیب شناسی و الزامات، شرایط و اقتضائات آن مجاب کنیم و به آنها بفهمانیم که باید آسیب اجتماعی را جدی بگیرند و آن را یک مقوله بالقوه و محتمل امنیتی، سیاسی و فرهنگی مهم و امری حیاتی بدانند، نیازمند سمینارهای مقدماتی و توجیهی است. پیش از باور عمیق مدیران کشور به آسیب شناسی و مقتضیات آن نمی توان وارد آسیب شناسی درمانگر و عملیاتی شد.

اکنون آسیب های اجتماعی سوار بر امواج مجازی و خبری، هر روز حوزه عمومی را در می نوردند و به سرعت محو می شوند و جای خود را به موج های دیگر می دهند. در نتیجه، امروز بیان آسیب های اجتماعی به حد «درد دل های اجتماعی» تقلیل یافته و اگر این دردودل ها از حدی بگذرد به گواه پرونده های مطبوعاتی ممکن است با برچسب سیاه نمایی و تهدید یا تعقیب قضایی روبرو شود. هفت جلد کتاب «اسناد و پرونده های مطبوعاتی دهه 70» و «اسناد و پرونده های مطبوعاتی دهه80»نشان می دهد در دهه 80 تعداد 816 پرونده مربوط به 428 نشریه و رسانه در دادگاه های مطبوعات رسیدگی شده است. 850 جلسه محاکمه مطبوعاتی برگزار و 1500 رای صادره از محاکم ثبت شده و در مجموع 114 نشریه لغو امتیاز یا توقیف موقت شده اند. بطور کلی فقط در دهه های 70 و 80 نزدیک به 4هزار رای صادر شده است.

لازمه آسیب شناسی عمیق و عملیاتی کردن آن، تامین فضای آزاد نقادی، اعتماد به نخبگان، دست شستن از بایکوت محققان و نفی فیلترگذاری ها، دست همکاری دادن به آنان و پیوند و تعامل سیستماتیک نهادهای پژوهشی و اجرایی است در غیر اینصورت آسیب های اجتماعی، عامل فروپاشی از درون بوده و مسئول اصلی آن، کارگردانانی هستند که بستر شناخت و درمان را فراهم نکرده اند.

- فراهانی، عذرا، «اسناد و پرونده های مطبوعاتی دهه 70»(3جلد)،تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1384.

- ...، ...، «اسناد و پرونده های مطبوعاتی دهه80» (4جلد)، تهران، کوله پشتی، 1396

http://www.emadbaghi.com/archives/001470.php#more

کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi

اینستاگرام emadeddinbaghi

فیس بوک Emadbaqi@

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy