۱- فوتبال، در مقابل پرتغال ما یا دفاع کردیم یا حمله کردیم.
هر دوعامل لازم است اما مشکل بزرگی داشتیم حفظ توپ و پاس دادن صحیح که تمرکز برای حمله اصولی را بالا میبرد این عنصرطلائی را نداشتیم. پرتغال ۵ برابر ما پاس صحیح داد.
این ضعف کمی نیست؟ به عبارتی ما تیم اثباتی در برابر بزرگان نبودیم اما تیمی منظم در دفاع بودیم.
این ضعف نشان از نیاز ما به بازهای تدارکاتی میدهد. تا بازی با بزرگان را تمرین کنیم تا کمتر هیجان زده شویم در ۲۰ دقیقه اول این بازی تیم ایران هیجان زده بودیم.
مثالی میزنم در فینال ۲۰۱۴ ارژانتین به المان باخت چند ماه بعد در المان با قهرمان جهان بازی کرد بدون مسی المان را ۲ برصفر شکست داد.
این روال همان عادی شدن در مسابقه است بعد ازعادی شدن مسابقه دادن و مصاف دادن است که هنرهای دیگربازی گری خود را نشان میدهد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پرتغال اگر میباخت حادثه بود، نه واقعه مهم در فوتبالش. چون دوباره روال خودش را شروع میکرد اگرما میبردیم هم حماسهای بود. اما موقت
کره شمالی یک بار به جام جهانی امده به طور استثنائی تا مرحله بعدی هم صعود کرده است. اما کره جنوبی مدام به جام جهانی میآید. فوتبال در کره جنوبی روال شده است.
امروز هم المان را شکست میدهد.
اما فوتبال ما در میان استثنا و قاعده قرار دارد.
راه چاره این است که همین تیم با همین ویژگی باید تا ۴ سال بعد در جام جهانی بعدی باشد. البته این نیاز به اصلاح نسبی مدیریت فوتبال ما بستگی دارد. اما مربی تیم از ثبات کافی برخوردار نیست ساختار فوتبالی ما چنین مربی منظمی را پس میزند چرا؟
ماندن کیروش در ایران به خاطر ساختار فوتبال نیست به خاطر در خواست افکار عمومی هیجان زده است.
ساختارفوتبالی باید امثال کیروش را باور کند و به او میدان بدهد آنگاه اشتباه وی را اصلاح کند در حال حاضر این نیاز فوتبالی را نباید نادیده گرفت.
۲- دوره جنگ و دو تجربه
در دوره جنگ دو تجربه توزیع منظم کالا و تولید صنعتی شکل گرفت که ادامه نیافت به شکل اصولی.
اتحادیه صنفی که اجناس را از وزارت بازرگانی میگرفت و میان اعضای صنف توزیع میکرد روال معقولی داشت.
این روش ایراد داشت اما بعد از پایان جنگ این اتحادیهها را موتلفه نابود کرد چرا که به تنظیم بازار اعتقاد نداشت.
هاشمی با سیاست تعدیل به نابودی ان اتحادیههای صنفی کمک کرد تاثیر این اتحادیه به صفر رسید. در صورتی که باید این نهاد اصلاح میشد و به عنوان کانال صنفی و هم نهادی قدرتمندی میان حکومت و مردم هر صنف قرار میگرفت. اگر چنین میشد نه دولت در ایران تا این سان بازی گراقتصادی بود نه بی برنامه گی بازار در ایران تا این حد قوی بود.
امروزه ساختار توزیع کالا در ایران نوعی باج گیری برخی از اصناف از پول نفت است که حاضر به دادن مالیات نیستند.
نظامیان هم به این بازار ورود کردند و بی نظمی را بیشتر کردند. نباید فراموش کرد که نظامیان به بهانه تولید و سازنندگی وارد اقتصاد شدن چرا که فرهنگ موتلفه و هم کارگزران تولید محوری نبود.
امروز کار به جایی رسیده است که نقدینه گی و نظامیان و کالای قاچاق اقتصادی مستقل از دولت را شکل داده است که میتوان برای جامعه و دولت فاجعه باشد. این اقتصاد به میزانی قدرتمند است که میتواند دولت را هم تحت تاثیر قرار دهد.
به عبارتی حکومت با بی برنامه گی و حذف قدرت اتحادیهها به آشفته گی صنفی در جامعه دامن زده از طرفی باجی به برخی از جریانات در درون صنف توزیع کالا میدهد که فاجعه است. چرا که این جریانات خودی هم هستند.
پس اتحادیههای صنفی باید قدرتمند تر میمانند.
تولیدی صنعتی دوره جنگ به همت و ایده حاجی عالی نسب در دولت موسوی شکل گرفت که مخالف فروان داست.
این تولیدیها بعد از جنگ مورد حمایت سیاست تعدیل قرار نگرفت اگر چه برخی از این تولیدیها ادامه دادند به قطعه سازی ماشین کمک کردند اما تحولی اصولی در صنعت ایران ایجاد نکردند.
ادامه منطقی و توسعه این تولیدیها میتوانست وضع صنعت و تولید و هم توزیع در ایران به سامان تر کند.
در دروه هاشمی و خاتمی و تا امروز تحولی در صنعت ایران صورت نگرفت. جریان کارگزارانی با نگاه ترجمهای و باب شده در اقتصاد با این صنایع همراه نشد. نگاه دلالی موتلفه هم درکی از این مدل صنعتی خود پا نداشت.
در نتیجه بازی در عرض سیستم توزیع و صنعت ایران متوقف شد و بازی طولی دیگری شروع شد که فاجعه بود. بازی در عرض به معنی توسعه و رشد منطقی این سیستم بود.
۳- به سیاست و مدنیت و مدیریت جامعه باز گردیم. به همین وضع فوتبالی ما شباهت دارد. دموکراسی بازی در عرض میطلبد همراه با تلاش و هشیاری.
دموکراسی محصول واداده گی نیست. اما محصول حرکت انفجاری هم نیست تلاش امثال میلاد و دویدن اودر بازی سوم ایران باید تجربه شود رونالدو هم دویدن انفجاری دارد اما این دویدن با هدف است. این مدل در دویدن در مدرسه فوتبال تدریس میشود یکی هم میشود خیلی برتر مانند رونالدو.
روز نامه رسالت مینویسد که مهم دویدن میلاد بود نه به توپ رسیدن. بله باید دوید اما باید توپ را گرفت.
سایت فیفا از مزیت ما گفت (تعصب و شور و جنگنده گی شور و نشان) در این مزیت گویی عیب ماعلنی میشود. فیفا از تکنیک تاکتیک برتر تیم ما نگفت از فرصت طلبی برای به ثمر رساندن موقعیتهای اندک.
پس مدیریت کیروشی فوتبال تیم ملی را از درخششهای ناگهانی کمی به جلو برده است. تیم سه بازی هم سطح داشته است با ۴ امتیاز حذف شده است. استمرار این درخشش نیاز به عواملی دارد که در ساختار فوتبال ما به بحث گذاشته میشود اما نهادینه نشده است اما میتواند بشود.
با این مثال مجدد به سیاست و مدنیت و مدیریت برمی گردیم. ما در میانه راه قرار داریم.
افکار عمومی که با حکومت مسئله دارد. دولتی را به ناچار پذیرفته است تا حکومت را کنترل کند. ساختاری که مناسب نیست. جامعه مدنی ژلهای و هم بخشی از روشنفکران و مدیران و دانشگاهیان میخواهند به سوی میروند که جامعه توسعه یافته خوانده میشود اما موانع هم کم نیست.
افکار عمومی هر بار صدای را بلند میکند. امروز راهبرد موثر ما بازی در عرض است برای استحکام یافتن لازم و ضوری برای بازی در طول و روبه جلو بودن. بازی در عرض ما قوت مدنی میآورد.
هر صدای که امروز دستور حمله براندازانه انقلابی به حکومت را میدهد به جای اصلاح ساختاری باید بداند که بازی در طول به قدرت حفظ توپ یا موقعیت به دست اورده نیاز دارد در غیر این صورت گل خوردن یا گل به خود زدن، یعنی بدتر شدن شرایط سیاسی اجتماعی را در پی دارد.
در انتها ۳ توصیه برای فوتبال ملی و تولید و مدنیت میشود داد.
۱- کیروش بماند اما کار اثباتی کند دعوا کمتر کند چرا که جنجال کار او را خراب و خنثی میکند
۲- ۲-نگاه اقتصادی دولت ونگاه نوع کارگزارانی به اقتصاد نادرست است. تقویت نهاد صنفی و حق و مسولیت دادن به این نهاد ضروری است.
۳- نهادهای مدنی و صنفی و سیاسی حق اعتراض دارند این اعتراض باید به رسمیت شناخته شود.