رادیو زمانه ـ نعیمه دوستدار - دختر جوانی -یا شاید نوجوانی- که در اینستاگرام ویدئوهای رقص منتشر میکرد، در زمانی نامشخص که برخی میگویند یک ماه قبل بوده، برای مدتی باز هم نامشخص که برخی میگویند یک روز بوده، بازداشت شده است. او را مقابل دوربین تلویزیون نشاندهاند تا علیه خود اقرار کند و به اشتباهش اعتراف کند. فیلم این اعترافات چند روز قبل از تلویزیون ایران پخش میشود و موجی از اعتراضات را بر میانگیزد. معترضان با هشتگ «برقص تا برقصیم» و انتشار فیلمهایی از رقصیدن خود، در فضای مجازی به این شیوه از برخورد با این دختر جوان و سایر کسانی که در قیلم «بیراهه» حضور داشتند، اعتراض میکنند.
مساله اما با تشکیک گروهی از همان ابتدا به «بیراهه» کشیده میشود. این عده این شبهه را وارد میکنند که پخش این فیلم در چنین زمانی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیدلیل نیست و حکومت خواسته با پخش این فیلم، افکار عمومی را که تا آن زمان مشغول اعتراضات به بیآبی و بیبرقی در استانهای جنوبی کشور بودند، به «بیراهه» ببرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ادامه ماجرا قابل پیشبینی است. نفس مطرح کردن این شبهه، به سرعت گروهی را به خود مشغول کرد. معتقدان به توطئههای سازماندهی شده که در طول چند دهه، تمام اتفاقات ایران را کار «خودشان» دانستهاند و پرداختن به هر موضوعی غیر از مبارزه به شیوه خودشان را که گویا مضمون تحولانگیز نابی دارد، فاقد اولویت و برنامهریزی شده دانستهاند، به سرعت جذب چنین تئوریای شدند و بالاخره انتشار عکس مائده در ترکیه و در کنار امیر تتلو، خواننده رپ جنجالساز ایرانی، حجت را بر آنها تمام کرد. از لحظه انتشار این عکس آنها به یقین رسیدند که بازی خوردهاند، رکب خوردهاند، دچار فریب رسانهها شدهاند و حتی مسیح علینژاد را به خاطر مطرح کردن هشتگ "برقص تا برقصیم"، همدست حکومت ایران دانستند که میخواسته مسیر مبارزات مردم ایران را منحرف کند. به باور آنها مائده در خطر نبوده، مبارز نبوده و از همه بدتر در کنار تتلوست که بدنام است.
اما چرا این شیوه نگاه کردن به موضوع خطاست؟
■ نخست اینکه آیا اعتراض به نقض آزادیهای اجتماعی منافاتی با اعتراض به فساد سیاسی و اقتصادی ندارد.
اعتراضات همه یک سو دارد: اعتراض به ناکارآمدی یک سیستم سیاسی که از مسایل کلان سیاسی و اقتصادی گرفته تا زندگی خصوصی مردم تحت تاثیر این ناکارآمدی، به بنبست رسیده است. مردمی که نان و آب ندارند و گرفتار خاموشیهای پیاپی میشوند، «آزادی» هم ندارند و تعیین اولویت برای آنها در میان این همه مسئله بیمعناست. به علاوه اعتراضات آنها هیچگاه معطل به اولویت خاصی نبوده است؛ همزمان که هر روز در نقاط مختلف ایران اعتراض به وضع معیشت و اشتغال و نابسامانی محیطزیست صورت میگیرد، گروهی هم به این معترضند که کوچکترین آزادیهای فردیشان نقض میشود.
■ از سوی دیگر، باورمندان به این تئوری اغلب موضوع را تنها معطوف به شخص -اینجا مائده هژبری- میکنند حال آنکه مساله مائده، مساله یک شخص نیست. مساله چهار دهه مداخله حکومت در امور شخصی و خصوصی و محدود کردن آزادیهای اجتماعیست.
واکنشهای عمومی به پخش فیلم اعترافات مائده بیش از هرچیز افکار عمومی را به یاد ۴۰ سال نقض حقوق فردی و اجتماعیشان و محروم ماندن از حق شادی میاندازد. مائده، نمادی است از حقوق سرکوب شده اجتماعی یک ملت. تصویر او در قاب تلویزیون، یادآور حمله پلیس و بسیج به عروسیها و مهمانیهای خصوصی، تفتیش خانهها و اتوموبیلها، ممنوعیت صدای زن، ممنوعیت رقص زن و مرد و جلوههای دیگر آزادیهای فردی در حوزه اجتماع است.
■ به علاوه، حقوق او به عنوان یک فرد هم مهم است. اینکه او در کنار هر کسی باشد، (حتی تتلو، خواننده نه چندان خوشنامی که به کمپین انتخاباتی ابراهیم رئیسی پیوسته بود) منافی حقوق انسانی او نیست. حمایت از حقوق انسانی، به ویژه از سوی فعالان حقوق بشر، فارغ از نام و اسم و رسم افراد و اینکه چه تفکری دارند صورت میگیرد. برای حمایت از حقوق او، لازم نیست که او در هیات یک آزادیخواه یا یک مبارز کارکشته و آگاه ظاهر شده باشد.
پرسش
سوال من از کسانی که فکر میکنند با توجه به داستان مائده و اعتراض به برخورد حکومت با او فریب خوردهاند این است: او چه دروغی گفته است؟ آیا گفته بود یک مبارز است؟ آیا گفته بود با امیر تتلو رابطه نداشته و نخواهد داشت؟ آیا گفته بود میخواهد زندگیاش را وقف مبارزه کند؟ آیا گفته بود عکس مرا در روزنامههای جهان بیندازید و مشهورم کنید؟ آیا جایی گفته برایم هشتگ بزنید چون من تشنه تبلیغاتم؟
این طور نیست. قضیه ساده است: جهان به چنین موضوعی توجه میکند چون هیچ جای دنیا-احتمالا- کسی را به خاطر رقص، جلوی دوربین نمینشانند. مردم به او توجه میکنند چون او برایشان نماد سرکوب و نقض آزادیهای اجتماعی است. ما چرا باید از دست خودمان عصبانی باشیم؟ آیا ما به چیزی غیر از نقض حقوق انسانی اعتراض داریم و آیا این اعتراض ما وابسته به شخص و مکان حضور او یا مشروط به کسانی است که با آنها ارتباط دارد؟
اینکه فردی یک ماه پیش یا حتی یک سال پیش تحت خشونت قرار گرفته یا حقوقش نقض شده، نه جعل است نه دروغ. یک واقعیت تلخ و برانگیزاننده است؛ آن هم در شرایطی که همین پریروز، جوانی را به خاطر اینکه ۱۰ سال قبل شراب خورده بود، شلاق زدند. به قول یک کاربر شبکههای اجتماعی، گیریم «مائده نوچه تتلو بوده، تتلو هم معلومه که نوچه کیاست، اما رقصیدن، خندیدن، نفس کشیدن و اعتراض کردن حق مسلم ماست.»