بهنام باوندپور - دویچه وله
اینکه بلندپایهترین مقامهای اجرایی ایران و سوئیس در "مذاکرات خصوصی" خود واقعا چه گفتهاند معلوم نیست، اما رئیس جمهوری اسلامی در جمع برخی ایرانیان مقیم سوئیس، در واکنش به قصد ایالات متحده برای تحریم نفتی ایران، به شکلی کمسابقه از زبان تهدید استفاده کرد؛ تهدید هم بهتلویح متوجه نقطهای بود که نه تنها حساسیت آمریکا، بلکه حساسیت بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را برمیانگیزد. بدین اعتبار حسن روحانی در قلب اروپا جهان را تهدید کرد.
آمریکا میخواهد تمام توان خود را برای قطع دسترسی ایران به منابع ارزیاش به کار بگیرد، زیرا مدعی است که این منابع صرف "حمایت از تروریسم، گسترش ناامنی در منطقه و برنامههای پرهزینه موشکی و هستهای" جمهوری اسلامی میشود.
در همین راستا ایالات متحده افزون بر اعلام آغاز تحریمهای یکجانبهاش علیه ایران در حوزه صنعت خودرو و تجارت فلزات گرانبها از ماه آینده (۱۳ مرداد)، تهدید کرده است که مشتریان جهانی نفت ایران بایستی تا چهار ماه دیگر (۱۳ آبان) حجم واردات خود از این کشور را به صفر برسانند، وگرنه با تحریمهای واشنگتن روبهرو خواهند شد. مقامهای آمریکایی در عین حال تأکید کردهاند که کالاهای ضروری بهخصوص مواد غذایی و دارو مشمول هیچگونه تحریمی نخواهند شد.
در چنین شرایطی روحانی در نخستین سفر اروپایی خود پس از خروج آمریکا از برجام، به جای برلین و پاریس به برن و وین رفت. هدف اصلی او از این سفر جلب حمایت کشورهای اروپایی برای همراهی نکردن با تحریمهای در پیش ایالات متحده علیه ایران بود. در این میان حتی برخی منابع ایرانی خبر دادند که اروپا حاضر شده میزان خرید نفت خود از ایران را از حدود ۷۰۰ هزار بشکه، به یک میلیون بشکه در روز برساند.
ناظران تقریبا یک صدا این سخنان را تهدید روحانی به "بستن تنگه هرمز" تفسیر کردهاند. برخی تحلیلگران نیز البته در این اظهارات، تهدید به استفاده از بازوهای منطقهای جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به منافع آمریکا و مؤتلفان منطقهایاش را میبینند و به امکانات ایران در یمن، بهواسطه حوثیهای مؤتلف تهران، اشاره میکنند.
روحانی همچنین زمانی زبان تهدید را برگزیده است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی به صراحت آمادگی خود برای افزایش تولید نفت به قصد جبران کمبود نفت ناشی از تحریم ایران را اعلام کردهاند. همراهی اخیر روسیه با عربستان در راستای حمایت از افزایش تولید نفت نیز بر نگرانیهای ایران افزوده است. رسانههای آمریکایی حتی در این میان از "توافق" واشنگتن و مسکو برای جبران کمبود نفت ناشی از تحریم ایران گزارش دادهاند.
به نظر میرسد که رئیس جمهوری "معتدل" ایران، مطلع از تحولات مزبور، خواسته است با توجه به همین "توافق جهانی"، پیامی دیگر را به جهانیان بدهد؛ پیامی که البته تجربه تاریخی دستکم سه دهه را از سر گذرانده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تجربه تاریخی و نتیجه عملی
جمهوری اسلامی در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق بارها تهدید به "بستن تنگه هرمز" به روی کشورهای جهان کرد؛ تهدیدی که همزمان بود با نبرد دریایی میان دو کشور و سرایت آن به متحدان آنان، "جنگ نفتکشها" لقب گرفت. این تهدید اما عملی نشد و با ایجاد راهرویی آبی میان خلیج فارس و دریای عمان توسط ناوگانهای آمریکایی، تنها به تثبیت حضور نظامی آمریکا و متحداناش در آبهای منطقه زیر عنوان اسکورت نفتکشها انجامید.
تهدید "بستن تنگه هرمز" نقش مهمی در پذیرش صلح با بغداد از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی داشت. در شرایط "ناامنی" و نه حتی بسته شدن این تنگه آبی بود که عراق و آمریکا پایانه نفتی خارک را در روز ۲۵ اردیبهشت ۶۷ بمباران و کاملا منهدم کردند. و باز هم در همین شرایط ناامنی بود که هواپیمای مسافربری ایرانایر با ۲۹۰ سرنشین در روز ۱۲ تیرماه ۶۷ هدف موشک نیروی دریایی آمریکا قرار گرفت و سقوط کرد. روحالله خمینی که همواره شعار "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" میداد، حدود دو ماه پس از بمباران خارک و ۱۷ روز پس از سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی، از "نوشیدن جام زهر" سخن گفت و قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت.
پایان جنگ ایران و عراق همراه بود با سپردن تهدید بستن تنگه هرمز به بایگانی؛ تا هنگامی که این پرونده دوباره در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد از بایگانی خارج شود. اما تهدیدهای این دوره هم از قدرتنماییها و مزاحمتهای مقطعی قایقهای سپاه برای نفتکشها یا ناوهای آمریکایی فراتر نرفت.
محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیسجمهور وقت، دیماه سال ۱۳۹۰ گفته بود: «اگر بنا باشد نفت ایران را تحریم کنند، یک قطره نفت از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد». سپس فرماندهان ارشد سپاه پاسداران از جمله محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه، حسین سلامی جانشین فرمانده کل و علی فدوی فرمانده نیروی دریایی این نیروی مسلح نیز همین تهدید را تکرار کردند. سردار جعفری با اشاره به "گزینه" بستن تنگه هرمز گفته است: «با توجه به موقعیت استراتژیک تنگه هرمز، این موضوع هیچوقت از دستور کار ما خارج نمیشود». در دوران احمدینژاد ارتش و سپاه در تنگه هرمز مانور نظامی هم ترتیب دادند و حتی "نحوه بستن" این تنگه را هم تمرین کردند.
تحرکات قایقهای سپاه در خلیج فارس در کنار تهدید به "بستن تنگه هرمز"، از یکسو در خدمت تبلیغات علیه جمهوری اسلامی به عنوان "ناامنکننده منطقه" قرار گرفت و برگ برندهای شد در دست آمریکا برای توجیه هراس جامعه جهانی از ایران و از سوی دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس را بر آن داشت تا به دنبال راههای دیگر و مطمئنتری برای صادرات نفت و گاز خود باشند.
عربستان و امارات در این میان به قصد رهایی از وابستگی به تنگه هرمز، هر یک چارهای اندیشیدند. اولی برای صادرات نفت خود خط لولهای به سوی دریای سرخ کشید و دومی خط لولهای را تا بندر فجیره در کرانه دریای عمان احداث کرد. خط لوله به فجیره که در سال ۲۰۱۶ میلادی عملیاتی شد، امکان انتقال ۷۰ درصد از نفت امارات را به بازارهای بینالمللی دارد. حاکم فجیره، یکی از هفت امارت تشکیلدهنده امارات متحده عربی، با اشاره به احداث همین خط لوله بود که دسامبر ۲۰۱۶ گفت: «تهدید به بستن تنگه هرمز به تاریخ پیوست».
در عین حال آمریکا همواره اعلام کرده است که بسته شدن تنگه هرمز را هرگز تحمل نخواهد کرد. این تنها سیاست دولت ترامپ نیست. دولت اوباما نیز امنیت تنگه هرمز را از "خطوط قرمز" خود خوانده بود.
نسبت "مطالبات" و "گزینهها"
با توجه به چنین پسزمینهای، آویختن روحانی به زبان تهدید سپاهیانی چون جعفری و سلامی پرسشبرانگیز است. ابراهیم متقی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفتوگو با روزنامه "دنیای اقتصاد" با اشاره به اینکه "شرایط کنونی جامعه ایران این تهدید و مخاطره را نمیطلبد"، اظهارات تهدیدآمیز روحانی را بیشتر "آماده کردن زمینههای دیپلماسی" دانسته است. او تهدید به کار گرفته شده توسط روحانی را با تهدیدهای رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا مقایسه کرده که به گفته او، "روی دیگر" تهدیدشان "دیپلماسی و فراهم شدن زمینههای گفتوگو" بوده است.
اما نوذر شفیعی، تحلیلگر سیاسی و نماینده پیشین مجلس، با اشاره به اینکه "سیاست خارجی "عرصه مبادله پیامهاست"، اظهارات اخیر روحانی را "رونمایی از ابزار قدرت" توسط او میداند: «در مقطع فعلی طرفین باقیمانده در برجام هر گزینهای که دارند را روی میز میگذارند».
محمدجواد روح، روزنامهنگار و تحلیلگر نیز طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود به اظهارات اخیر روحانی پرداخته و معنای آن را کاملا "روشن" دانسته است: «همان منطقی که در دوران جنگ هم به کار رفت و در دوران شدت گرفتن تحریمهای هستهای هم تلاش شد به کار رود؛ بستن تنگه هرمز بر روی نفتکشهای حامل نفت عربستان، عراق، کویت و امارات». او سپس نوشته است: «هر دو تجربه خیلی زود شکست خورد و حتی میتوان گفت به ضد خود تبدیل شد».
این روزنامهنگار پس از توضیح مشروح پیشینه تهدید به "بستن تنگه هرمز" در ایران، نتیجه گرفته است: «نه تجربه دوران جنگ و نه تجربه دوران پرونده هستهای نشان نمیدهد که تهدید (و یا اقدام) ایران برای بستن تنگه هرمز، موجب تضعیف موقعیت آمریکا و یا متحدان منطقهای آن میشود؛ بلکه بالعکس، بر مشروعیت بینالمللی اقدامات آمریکا علیه ایران (چه در شکل حضور نظامی در آبهای خلیج فارس و چه در شکل ایجاد اجماع جهانی برای تحریم ایران) میافزاید».
آقای روح ادامه داده است: «گفتارهای اخیر حسن روحانی که نشانههایی از همراه شدن او با جریان مخالف برجام را بروز میدهد، این نگرانی را ایجاد میکند که رییسجمهور همچون عرصه سیاست داخلی و اقتصاد که هر روز شاهد اتخاذ سیاستهای غیرمنطقی و متناقض دولت او هستیم، در عرصه سیاست خارجی هم، از جاده منطق و خرد دور شده است».
این روزنامهنگار در نهایت نتیجه میگیرد که «اگر تحریم نباشیم، تنها ارتباطمان با دنیا فروش حداکثر دو میلیون بشکه نفت است و اگر تحریم باشیم، ابزاری جز تهدید به بستن تنگه هرمز برای مقابله و واکنش نداریم. توهمات و شعارها را کنار بگذاریم. ما این هستیم؛ کشوری با دستهای خالی و دستهایی رو شده برای دیگران. به همین خاطر، فارغ از اینکه رییس دولت چه کسی باشد، با حرفها و تهدیدهای تکراری به مصاف میرویم. نتیجه این نبرد، پیشاپیش روشن است...».
گذشته از موضع شفاف محمدجواد روح در عدم تأثیر و حتی نتیجه معکوس تهدید به "بستن تنگه هرمز"، در دیگر نظرات هم چه موافق چه مخالف، آنچه همچون حقیقتی پنهان جلوه میکند این است که گویا جمهوری اسلامی تنها گزینه خود برای مقابله با تحریمهای آمریکا را تهدید به ایجاد ناامنی میداند؛ حال چه تهدید به ایجاد ناامنی برای امتیازگیری در مذاکرات احتمالی باشد و چه تهدید به قصد قدرتنمایی و وادار کردن طرف مقابل به عقبنشینی.
از سوی دیگر، بهخصوص با توجه به رشد تردیدهای جدی در ایران در رابطه با توفیق سیاست "نگاه به شرق" و "ناکامی" نزدیکی به روسیه و چین، جمهوری اسلامی دیگر جز بیان "مطالبات" خود از اروپا، نمیتواند مدعی داشتن "گزینهای" واقعی و عملی در برابر تحریمهای در پیش ایالات متحده باشد.