Monday, Jul 9, 2018

صفحه نخست » شهرام مکری: افراد با حجاب کامل به تخت‌خواب نمی‌روند‌

sm_070818.jpgمحمد تنگستانی - ایران وایر

سانسور، حجاب اجباری و عدم باورپذیری مخاطب سه مانع مهم در مقابل فعالیت‌های هنری سینماگران ایرانی محسوب می‌شوند. بارها در حاشیه‌ جشنوراه‌های دولتی ایران، مانند جشنواره فجر، سینماگران در نشست‌های خبری نسبت به وجود سانسور و استبداد در برخورد‌های گزینشی گفته‌اند. مدتی پیش، «مهناز افشار»، بازیگر چهل ساله سینمای ایران، در گفت‌وگویی تصویری از مخالفتش با حجاب اجباری گفت و یا «کیانوش عیاری» کارگران نامدار سینمای ایران، بعد از ساخت و توقیف فیلم سینمایی «کاناپه» گفت تا زمانی که حجاب اجباری وجود داشته باشد و مجبور باشد حضور بازیگران زن را با روسری در خانه به نمایش درآورد، حاضر به ساخت فیلم سینمایی نیست. ما در ایران‌وایر در سال‌های گذشته با هنرمندان سینمای ایران در این خصوص گفت‌وگو‌هایی داشته‌ایم.

مدتی پیش در شهر کلن، آلمان، جشنوراه‌ فیلم‌هایی ایرانی برگزار شد. ایران‌وایر با تعدادی از سینماگران شرکت کننده در این رویداد هنری گفت‌وگو کرده‌ است. در این گفت‌وگوها به حجاب زن در سینمای ایران و باور پذیری مخاطب، سانسور در هنر و سینمای ایران، واقعیت‌های اجتماعی و بازتاب آن در سینما پرداخته‌ایم.

مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

در ادامه گفت‌وگو با «شهرام مکری» کارگردان چهل ساله زاده کرمانشاه را می‌خوانید. آقای مکری تا کنون فیلم‌های سینمایی مانند «ماهی و گربه»، «هجوم» و «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» را کارگردانی کرده است. این فیلم‌نامه نویس و کارگردان ساکن ایران در کارنامه سینمایی خود دریافت جوایزی متعددی مانند «مدال نقره یونیکای آلمان» و «یوز طلایی» از جشنواره بین‌المللی تاشکند را دارد.

در ادامه این گفت‌وگو رامی‌خوانید:

بحث باور پذیری حجاب در سینمای ایران یکی از مشکلات و معضلاتی است که در دهه‌های گذشته سینماگران ایرانی با آن درگیر بوده‌اند. نگاه‌تان در خصوص این باورپذیری چیست و چگونه در فیلم‌هایتان با موضوع عدم‌باورپذیری مخاطب نسبت به حجاب اجباری کنار آمده‌اید؟

ـ اول باید مشخص کنیم آیا درایران به مسئله حجاب تا کنون به شکل یک اکت نمایشی نگاه کرده‌ایم یا نه. اول باید برسی کنیم که آیا ما در تئاترهایی که به روی صحنه می‌بریم قرارداد‌هایی بین خودمان و مخاطب ایجاد کرده‌ایم یا نه. به عنوان مثال مردم هندوستان به شکل خاصی لباس می‌پوشند ویا در ژاپن کیمونو می‌پوشند واگر این را ما به‌عنوان یک قرارداد نمایشی در نظر بگیریم با چنین قراردادی می‌توانیم تصور کنیم پوشش ما در ایران می‌تواند تصوری باشد که حجاب درآن وجود دارد؟ و در نتیجه مخاطب غیرایرانی هم این موضوع را به‌عنوان یک قرارداد نمایشی می‌پذیرد یا نه. موضوع از اینجا قابل اهمیت می‌شود که این گستردگی قرارداد نمایشی تا کجا پیش خواهد رفت.


مثلا هنگام خواب مطمئنا افراد با حجاب کامل به تخت‌خواب نمی‌روند‌ واین امر باعث می‌شود با وجود قرارداد نمایشی باز این تصویر باورپذیرنباشد. با ورود به حریم شخصی دونفر ،مثلا یک زن و شوهر، شاید این قرارداد توجیه پذیر باشد ولی با حضور دو زن در یک مکان خصوصی مطئمنا مسئله حجاب وارد مرحله عدم باورپذیری می‌شود.که حتی برای مخاطب خارجی هم مورد پذیرش نیست. بحثی که در اینجا باید مورد بررسی قرار گیرد این است که سینماگراین مرز را تا کجا رعایت می‌کند.


آقای عباس کیارستمی در یک گفتگو در خصوص حجاب می‌گوید: « با توجه به اینکه فیلم‌هایم به سمت رئالیسم سوق دارند در خصوص حجاب، تمایلی به سمت فیلم‌هایی با مضمون غیررئالیسم ندارم». وقتی فیلم‌های تجربی این کارگردان نام‌آور را می‌بینیم متوجه می‌شویم گرایشی به قراردادن زنان در فضای غیر‌رئالیسمی ندارد.


یکی از موضوعات دوگانه در سینمای رئالیستی ایران که بسیار با آن مواجه هستیم همین مسئله حجاب است چرا که رئالیسم در سینمای ایران منوط به باورپذیری و اصرار به باور پذیر بودن دارد. ما در سینمای ایران از یک قرارداد نمایشی استفاده می‌کنیم و نتیجه باعث ایجاد تضاد در سینمای ایران می‌شود. کیانوش عیاری هنگام ساخت فیلم «کاناپه» یک پیشنهاد کلیدی داشت و آن استفاده از کلاه گیس به جای مو برای بازیگران زن بود. باید ببینیم آیا برای چنین راه حلی سینماگران ،دولت مردان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حاضر به پیگیری هست یا نه.


اما راه حلی که من برای فیلم‌هایم در نظردارم و تا کنون سعی کرده‌ام آن را پیاده کنم، نزدیک شدن به ایده آقای کیارستمی است. آن نرفتن به سمت فضای غیررئالیسم است. فکر می‌کنم با توجه به فضای فعلی بهترین راه برای فیلم‌هایم همین باشد، شرایط قاعدتا نباید یک فیلمساز را دراین موقعیت قراردهد که مجبور به انجام یک کار غیرقابل‌باور بشود.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

هنر متعهد، آینه‌ای در برابر مشکلات اجتماعی در جامعه محسوب می‌شود و علاوه بر نقد قرار است بازگو کننده مشکلات و معضلات سیاسی و اجتماعی باشد. گمان‌ می‌کنید با توجه به وجود سانسور‌ و ممیزی‌هایی که قبل از به نمایش درآمدن فیلم‌ها، به اثر و کارگردان تحمیل می‌شود. فیلم‌های اجتماعی ساخته شده در ایران را می‌توان آينه‌ای از جامعه و یا صدای بخشی از جامعه کنونی ایران دانست؟

ـ من هنرمندی متعهد با این تعریف نیستم. با توجه به عدم فعالیت در این فرم از هنر ممکن است اینگونه تصوربشود که هدفم نقد فیلم‌هایی در این ژانر است. من تمایلی به فعالیت در این حوزه و اعتقادی به تعریف هنر متعهد ندارم از نظر من هنر یک حرکت پویا در درون خود است وباید به گستردگی حوزه‌اش کمک کند. نظر من در این خصوص در واقع تئوری افرادی است که در سینمای اجتماعی ایران کار می‌کنند وازتفکر من نشات نگرفته است.در واقع اعتقاد آن دسته از دوستان این هست که سینما بازتابی از شرایط اجتماعی است مثل اینکه آینه‌ای در مقابل جامعه قرارگرفته باشد.


مشکلات و موضوعاتی که همه سینما‌گران در گیر آن هستند مواردی‌ست مثل حجاب، روابط زن و مرد ، لمس کردن آدم‌ها و الخ که در واقع در چهار دهه گذشته غیرقابل نمایش بوده است. این‌ها چه برای من و چه کسانی که خود را سینماگر متعهد می‌دانند یکسان است و ما را از آنچه که تحت عنوان تعهد به سینماست دور می‌کند. این تعهد یعنی در کانسپت باور‌پذیری و صداقت معنی و تعریف می شود. این تعهد با آن معنی که در راستای دغدغه‌های سیاسی و حزبی باشد تفاوت دارد. برای اینکه من و دیگران بتوانیم با مخاطب صادق‌ باشیم و واقعیت‌ها را به تصور بکشیم سه راه وجود دارد: راه اول این است که بخش‌های قابل نمایش را اجازه بدهند به تصویر بکشیم مثلا موضوع حجاب یا دست زدن یک مادر به فرزندش در فیلم. راه حل دوم همانی هست که در چهار دهه گذشته بوده یعنی همه چیز خط قرمز باشد و راه حل سوم این است که تغییراتی بنیادی در قوانین کل کشور ایجاد شود که من امیدوارم راه سوم عملی شود. در نهایت فکر می‌کنم آدم مناسبی برای نظر دادن در این مورد نیستم چرا که از نظر من هنر فقط بازتابی از جامعه نیست.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy