Monday, Jul 16, 2018

صفحه نخست » گزینه های خامنه ای: جام زهرِ آخرالزمانی یا جنگ آخرالزمانی

zahr_071418.jpg- حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان تهران می‌گوید باید در مقابل تحریم‎های آمریکا و اروپا کاری کرد که دشمن از کرده خود پشیمان شود.
- «مین‌گذاری در تنگه هرمز» و «پرتاب موشک به اروپا و اسراییل و عربستان و بحرین» راهکارهای پیشنهادی کیهان تهران برای مقابله با انسداد نفتی!
- «حتی اروپا هم در تیررس موشک‌های دور‌برد ما قرار دارد چه رسد به عربستان و بحرین و تل‌آویو و حیفا و‌...!»
- راهکار رژیم هر چه باشد، نتیجه یکیست: فرا رسیدن آخرالزمان برای حکومتی که مردم از آن به ستوه آمده‌اند.

کیهان لندن - یک روز پس از آنکه علی‎اکبر ولایتی مشاور علی خامنه‎ای در امور بین‎الملل در سفر مسکو گفت «اگر ایران نتواند نفت صادر کند هیچکس در منطقه نمی‌تواند» حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان تهران برای آغاز یک جنگ تمام‌عیار سنگِ تمام گذاشت.

نماینده ولی فقیه در مؤسسه کیهان، دولت روحانی را «واداده» و «منفعل» در برابر قدرت‌های خارجی خوانده و گفته آمریکا و اروپا «خیانتکار»، «جنایتکار» و «باجگیر» هستند و «باید مثل روزهای اول انقلاب پوزه‌شان را به خاک بمالیم» و حالا که تمامی اهرم‌ها در جنگ اقتصادی را علیه «ایران اسلامی» به کار بسته‌اند نباید دست روی دست گذاشت و باید «کاری کارستان» کرد که نه فقط بازدارنده، بلکه «پشیمان‌کننده» باشد!

حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان با عنوان «گشایش در این تنگه است!» دو راه برای پشیمان کردن آمریکا و اروپا پیشنهاد داده است:

اول: مین‎گذاری در خلیج فارس!

«[...] در صورت تحریم صدور نفت ایران بهترین و موثرترین راه مقابله با آن، بستن تنگه هرمز به روی نفتکش‌هایی است که از این آبراهه عبور می‌کنند».

شریعتمداری ادعا کرده با استناد به مواد ۱۴ تا ۲۳ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو و مواد ۱۷ تا ۳۷ کنوانسیون ۱۹۸۲ جامائیکا «مسدود کردن این تنگه حق قانونی ما است» و سپس به نقل از احمد العطار مفسر اماراتی و کارشناس امور دفاعی و انرژی نوشته «مین‌گذاری در خلیج فارس به ویژه در تنگه هرمز اصلی‌ترین تهدید» است و آن را برای غربی‎ها و کشورهای عربی وحشت آفرین و دلهره‌آور دانسته است.

مطالب بیشتر در کیهان لندن

او در ادامه توضیح داده چون صدور نفت سایر کشورها از تنگه هرمز زمینه‌ساز اقدام خصمانه دولت‌های متخاصم علیه جمهوری اسلامی است و «غربی‎ها به کشورهای خلیج فارس، تسلیحات نظامی حمل می‌کنند مخل و در تعارض با امنیت ملی کشورمان است و بستن تنگه هرمز به روی این کشتی‌ها حق مسلم و قانونی ایران اسلامی است.»

دوم: پرتاب موشک به عربستان، بحرین و اسراییل و اروپا!

دومین پیشنهاد شریعتمداری مربوط به فاز دوم بستن تنگه هرمز است که نوشته: «در صورت بستن تنگه هرمز، آمریکا و اروپا برخلاف آنچه ادعا می‌کنند توان مقابله با این اقدام قانونی و حرکت انقلابی ما را ندارند. آنها در اتاق شیشه‌ای نشسته‌اند و در منطقه گروگان ما هستند. یکی از رسانه‌ها نوشته بود در صورت بسته شدن تنگه هرمز، آمریکا می‌تواند بدون حضور در خلیج‌فارس و از اقیانوس هند با بهره‌گیری از موشک‌های دور‌برد به ایران حمله کند که باید گفت حتی اروپا هم در تیررس موشک‌های دور‌برد ما قرار دارد چه رسد به عربستان و بحرین و تل‌آویو و حیفا و‌...»!

چراغ سبز علی خامنه‎ای

آنچه ولایتی با دور زدن دولت روحانی و وزیر امور خارجه‌اش، به عنوان مشاور و فرستاده ویژه خامنه‎ای به مسکو در مورد بستن تنگه هرمز گفت، نمی‎تواند بدون چراغ سبز رهبر جمهوری اسلامی باشد. به ویژه آنکه یک هفته پیش از او حسن روحانی نیز در سفر به اتریش تهدید کرده بود «اگر ایران نتواند نفت صادر کنند دیگران هم نخواهند توانست»!

جمهوری اسلامی برای بستن تنگه هرمز به ماده ۱۴ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو استناد می‎کند که می‌گوید «کشتی‌های تمامی کشورها اعم از کشورهای ساحلی یا غیر آن، می‌توانند در دریای ساحلی از حق عبور و مرور بی‌ضرر برخوردار باشند».

در بند ۴ همین ماده آمده «عبور و مرور تا جایی بی‌ضرر خواهد بود که به آرامش، نظم یا امنیت کشور ساحلی آسیب نرساند» و بر اساس همین ماده تشخیص بی‌ضرر بودن عبور کشتی‌ها از تنگه هرمز برعهده کشور ساحلی است و رژیم ایران مدعی است در مورد بستن تنگه هرمز از نظر حقوق بین‎المللی دستش باز است.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

سرمقاله‎ی حسین شریعتمداری در کیهان تهران گواه این است که جمهوری اسلامی برای بستن تنگه هرمز در کنوانسیون‎های بین‎المللی و قوانین و تبصره‎های حقوقی مربوط به دریاها و آبراهه‎ها به دنبال راهی برای قانونی جلوه دادن استراتژی خود می‎گردد که به نظر آخرین راهکار رژیم برای مقابله با تحریم‎های نفتی است.

این در حالیست که تجریه نشان داده رژیم ایران نه احترام و ارزشی برای قوانین داخلی قائل است و نه سابقه خوبی در اجرای چارچوب‎ها و قوانین بین‎المللی دارد و در لابلای قوانین و مقررات بین‌المللی هم نمی‌تواند بندی را پیدا کند که به آن اجازه‌ی مین‌گذاری و آتش‌افروزی بدهد! همزمان جمهوری اسلامی بر اساس منافع جاه‌طلبانه و سلطه‌جویانه‌ی خود از امضای کنوانسیون منع حمایت مالی تروریسم «FATF» شانه خالی می‌کند. ولی حالا برای بستن تنگه هرمز و تنش‌آفرینی به سراغ قوانین و کنوانسیون‎های بین‎المللی رفته و به آنها استناد می‌کند که بیشتر یک شوخی خنده‌دار به نظر می‌رسد تا راهکاری جدی و قابل اتکا!

جمهوری اسلامی از نخستین سال‎های انقلابش تا امروز هر بار که در مخمصه‎های خودساخته گرفتار آمده و راه برون‌رفت پیدا نکرده به یاد تنگه‌ی هرمز و بستن آن افتاده است. حال آنکه بستن این تنگه به معنای انزوای بیشتر خودش است چرا که هم کشورهای منطقه و هم شرق و غرب بلافاصله اقدام به باز کردن این آبراه بین‌المللی خواهند کرد و سر جمهوری اسلامی به شکل خطرناکی بی‌کلاه خواهد ماند.

پس از آنکه دانشجویان موسوم به «خط امام» سفارت آمریکا را اشغال و دیپلمات‎ها و کارمندان آن را به گروگان گرفتند یکی از از گزینه‎های آمریکا عملیات نظامی برای آزاد کردن آنها بود و «بستن تنگه هرمز» هم واکنش جمهوری اسلامی به این تهدید! در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق و همچنین پس از آغاز تحریم‎های بین‎المللی در دولت محمود احمدی‎نژاد نیز سپاهی‎ها و امنیتی‎ها و مقامات ریز و درشت رژیم تهدید به بستن تنگه هرمز کردند که در حد تهدید و تیتر روزنامه‎‌ها باقی ماند. نتیجه‌ی همه این تهدیدها اما هر بار عقب‎نشینی‌های مفتحضانه رژیم با «آزادی گروگان‌ها» و «نوشیدن جام زهر» و «نرخش قهرمانانه» بوده است.

حتی در اوج جنگ ایران و عراق هم رژیم نتوانست تنگه هرمز را به روی نفتکش‌ها ببندد. به این ترتیب، برگ این تهدیدِ غیرعملی و توخالی پیشاپیش سوخته است.

اما به فرض اینکه جمهوری اسلامی این بار واقعا قصد کند تهدیدش را «عملی» کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به ویژه آنکه به نظر برخی تحلیلگران، رژیم ایران برای فرار از بن‏‌بست مشکلاتی که در داخل و منطقه گرفتارشان شده است از وقوع یک جنگ به عنوان «برکت» استقبال می‎کند تا به بهانه‌ی آن، مانند جنگ هشت ساله‌ با عراق، با سرکوب اعتراضات اجتماعی و اقتصادی جامعه، از زیر بار پاسخگویی به مطالبات مردم شانه خالی کند. حسین شریعتمداری نیز همین «راهکار» را، صرف نظر از اینکه در خود رژیم چقدر طرفدار داشته باشد و یا اساسا چه اندازه عملی باشد، در لفافه توصیه می‌کند: آغاز یک جنگ با بستن تنگه هرمز و موشک‌پرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسراییل و اروپا؛ به راه انداختن جنگ سوم خلیج فارس. نه فقط جمهوری اسلامی بلکه برخی تحلیلگران غربی نیز سال‎هاست از «جنگ آخرالزمان» در خلیج فارس برای تعیین تکلیف با رژیم ایران سخن می‎گویند.

مشکلات یک استراتژی آخرالزمانی و ناکام

آیا جامعه جهانی اجازه بستن تنگه هرمز به عنوان یکی از شاهراه‎های انرژی جهان را خواهد داد؟ با توجه به اینکه بستن این آبراه بین‌المللی بدون استفاده از قدرت نظامی ممکن نیست آیا توان نظامی جمهوری اسلامی در آن حد هست که این تهدید را سرانجام در عمل پیاده کند؟ اگر به فرض رژیم موفق به بستن این تنگه شود تا چند روز می‎تواند آن را در کنترل خود نگه‎دارد؟! برای توجیه پرتاب موشک به عربستان و اروپا به کدام کنوانسیون استناد می‎کند؟! واکنش کشورهای منطقه و ارتش آمریکا که پیشتر اعلام کرده آماده‌ی باز نگه داشتن این تنگه است چه خواهد بود؟ نیروهای ارتش و سپاه، حتی اگر هم بخواهند، آیا توان رویارویی و مقاومت در برابر آتشی را که نظام در آب و آسمان برافروخته، خواهند داشت؟ یا اینکه همه را به مؤسسه غصبی کیهان و حسین شریعتمداری در تهران حواله خواهند داد که چنین «راهکار»ی را توصیه می‌کند؟!

در این میان چند یادآوری در مورد موقعیت نظامی عملا موجود جمهوری اسلامی بی‌مورد نیست:

اگر نیروهای نظامی در آب و آسمان توانمند هستند چرا هنوز ناوچه دماوند را که از بهمن سال ۱۳۹۶ در دریای مازندران غرق شده از زیر آب بیرون نکشیده‌اند؟
در یک دهه گذشته بیش از ۳۰ فروند هواپیما و هلی‎کوپتر نظامی جمهوری اسلامی به علت نقص فنی و فرسودگی سقوط کرده‌اند؛ آیا این ناوگان اسقاطی تاب و توان یک جنگ تمام‌عیار را دارد؟
آیا اقتصاد ورشکسته‌ی ایران و زمامدارانی که دربدر دنبال پول می‌گردند، می‌توانند هزینه‌های چنین جنگی را تحمل کنند؟! آیا نظامیان ناراضی از وضعیت معیشتی انگیزه‌ی پا گذاشتن به میدان جنگی ناخواسته و تحمیلی از سوی حکومت را دارند؟
آیا مردم جان به لب رسیده اجازه‌ی یک ماجراجویی دیگر را به رژیم ایران خواهند داد؟

واقعیت و تجربه نشان داده است که جمهوری اسلامی همواره هارت و پورت کرده و سرانجام تن به کوتاه آمدن از بلندپروازی‌های ناکام خود داده است؛ از صدور انقلاب و جنگ هشت ساله و جام زهری که خمینی سر کشید تا برنامه اتمی و نرمش قهرمانانه‌ای که خامنه‌ای را سکه‌ی یک پول کرد.

حال باید منتظر ماند و دید که با توجه به شرایط بحرانی داخلی، نظام مقدس جمهوری اسلامی جام زهر دیگری را همراه با یک نرمش قهرمانانه‌ی دیگر لاجرعه سرخواهد کشید یا جنگی تازه به راه خواهد انداخت؟! تصمیم هر چه باشد، نتیجه با هزینه‌های متفاوت برای نظام و مردم، یکیست: فرا رسیدن آخرالزمان برای حکومتی که مردم ایران از آن به ستوه آمده و خواهان سپردنش به تاریخ و گذشته هستند.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy