مرتضی اسماعیل پور - دیدگاه نو
سرعت خودکامکی حزب اللهیها و بسیجیان نزدیک به محموداحمدینژاد در زمان ریاست بر شهرداریتهران و بخصوص پس از پست ریاستجمهوری، موجب آن شد این گروه نوپای سیاسی گام به گام ضمن دستیابی به قدرت در سیاست، در اقتصاد و انباشت سرمایه نیز گوی سبقت را از دیگران برباید و به عنوان مدعی در عرصه سیاسی اقدام به تاسیس گروهها و احزاب نزدیک دولت دست زند.
آنچه محموداحمدینژاد تلاش کرد تا میراثی از خود برجای بگذارد، «گروه آبادگران جوان» بود که هر کدام از اعضای اصلی آن، پس از سه سال از گذشت دوره اول ریاستجمهوریِ محموداحمدینژاد دچار مشکلات تشکیلاتی متعددی شدند و در نتیجه در میان آنان «مهردادبذرپاش» و چهرههای شبهامنیتی توانستند به حمایت سپاه و نیروهای تندرو جایگاه خود را ارتقا دهند. ارتباط نزدیک گروههای تندرو با دولت احمدینژاد موجب آن شد تا این چهره مدعی دولت پاکدستی به فکر ساخت گروههای تندرو سیاسی نزدیک به خود بیفتند. تقویت پایگاههای بسیج و همچنین میدانداری آنان در دانشگاهها و گسترش قلمرو و اختیارات بسیج و سپاه در ادارات دولتی موجب آن شد این گروهِ دارایِ مصونیتهای متعددی از جمله قضایی شود.
در همین دوران بود که بسیج و جریانات امنیتی در صداوسیمای جمهوری اسلامی قدرت بسیاری پیدا کردند و از سویی دیگر سینما و حوزههای هنری نسبت به دوران گذشته با محدودیت بیشتری به بهانههای همچون حجاب و عدم الویت هنر بر دین روبرو شوند. بسیجان مانع از برگزاری میتینگهای سیاسی و حتی نمایشهای تئاتر در کشور میشدند و از هرگونه تجمع چندنفره به هراس افتاده و مانع تجمع آن میشدند.
محموداحمدینژاد جریانی موسوم به «انصار حزبالله» را تقویت کرد و از سویی تجمعات دولتی را افزایش داد. در دوران محموداحمدی نژاد گشتهایارشاد، قدرت مضاعفی پیدا کردند. حضور انصار حزبالله به همراه گشتهای ارشاد یکی پس از دیگری بحران بزرگی در جامعه ایرانی و بخصوص زنان ایرانی ایجاد کرد.
در حالی محموداحمدی نژاد در شعارهای انتخاباتی خود سخن از «بی مورد بودن نگرانی از تارهای مو» کرده بود و نسبت به گشتارشاد و نگاه امنیتی به زنان و دانشجویان نقد میکرد اما خود به عنوان بزرگترین عامل و حامی بسیجیان و نیروهای خودسر شناخته شد.
در این دوران موج بزرگی از بازداشتها و اعترافات اجباری آغاز شد. اعترافاتی که ادامه راه دوران استبدادی و امنیتی بود. احمدینژاد سیستم امنیتی کشور را به شدت تقویت کرد و از سویی دیگر ورود سپاه را به عرصههای اقتصادی بسیار گستردهتر کرد. سپاه دیگر در دوران شکوفایی اقتصادی قرار گرفته و مخالفین خود را یکی پس از دیگری کنار میزند. منتقدان به سیستم موجود بازداشت و مورد هدف امنیتی قرار گرفتند که همین امر منجر به اعتراضات گستردهای در کشور شد.
انتخابات ۱۳۸۸ بزرگترین بحران نظام طی بیش از سی سالگی نظام جمهوری اسلامی بود. پس از پایان انتخابات بحثبرانگیز و همراه با تقلبهای گسترده، نظام جهت ابقای محموداحمدینژاد یار نزدیک به علی خامنهای، بسیاری از فعالان سیاسی، حقوق بشری، دانشجویی و بخصوص مردم عادی را بازداشت و مورد بازجوییهای شدید امنیتی قرار دادند.
برگزاری دادگاههای تشریفاتی که مدتها بود از سوی صدا و سیما مخابره نمیشد و این دست رویکردهای امنیتی در خفا برگزار میشد، مجدد این روند را پس از انتخابات ۸۸ عمومی کردند.
انتشار ویدیوهای اعترافات زندانیان سیاسی و عقیدتی در زمان محموداحمدینژاد به یکباره جز برنامههای معمولی شد. دهها نفر از زندانیان سیاسی مجبور به اعتراف شدند و بخشی از اصلاحطلبانی که خود را منتقد میدانستند در مقابل دوربینهای صداو سیما اقدام به بازگویی سخنان مقامات امنیتی کردند.
رسانه جمهوری اسلامی پس از انتخابات ۸۸ در طول هر هفته مدام در حال انتشار وقایع غیرحقیقی بود و از همین قرار، با پروندهسازی علیه فعالان سیاسی موجب بازداشت و زندان و در نتیجه احکام طولانی مدت آنان شدند.
اوج این اعترافگیری مرتبط با دادگاه دستهجمعی فعالان سیاسی به ریاست قاضی صلواتی بود که در آن افرادی همچون سعیدحجاریان و دیگر چهرههای نزدیک به محمدخاتمی و اصلاحطلبان، وقایع ۸۸ را برنامهریزی از سوی کشورهای غربی عنوان کرده و نام اعتراضات مردمی را به «اغتشاشات» تعبیر کردند.
هر چند بازداشتشدگان بخصوص کسانی که مجبور به اعتراف تلویزیونی شده بودند، به دلیل شکنجه و برخورد شدید بود با این وجود بسیاری از فعالان اصلاحطلب جهت حفظ نظام اقدام به اعترافات ساختگی کردند که منجر به بازداشت طیف وسیعی از فعالان سیاسی دیگر و دگراندیش شد. حکومت عمده فشار خود را بر مخالفین واقعی نظام جمهوریاسلامی گذاشت و در این مسیر نیز اقدام به صدور احکام طولانیمدت زندان کرد. هر چند جمهوریاسلامی نتوانست از بسیاری از چهرههای سیاسی-مردمی اعتراف اجباری بگیرید با این حال روند اعترافگیری در این ایام به شدت افزایش یافت. در حافظهتاریخی بسیاری از مردم، ویدیوهای معرفی شده به نام «مستند» در ایام پس از انتخابات ۸۸ تا دوران حسن روحانی ثبت شده است که تمامی این مستندها از سوی نهادهای امنیتی بوده است.
هر چند علیخامنهای با محموداحمدینژاد دیگر آن میانه سابق را نداشت با این وجود همچنان محموداحمدینژاد در حمایت از نیروهای خودسر و این بار مداحان نزدیک به خود، کوچکترین عقبنشینی نکرد و به همین دلیل نیز چندین جریان در کشور قدرت امنیتی و نظامی پیدا کردند که هر کدام به طور مستقل به دنبال سرکوب و آزار و اذیت مردم بودند.
پس از انتخابات همچنان وضعیت جامعه ایران آشفته و امنیتی بود. امنیتیها و لباسشخصیها این بار سوار بر موتورسیکلتهای خود هر از چندگاهی سناریو جدیدی ساخته و علیه مردم معترض حمله میکردند. انتخابات ۸۸ منجر به شکلگیری اعتراضاتی پیوسته اما غیرمرتبط به یکدیگر شد و همین امر منجر به شکلگیری جامعه مدنی جدیدی در دل جمهوری اسلامی گردید که در نوع خود کمنظیر بود. جامعه ایرانی با وجود آگاهی از سرکوب و احتمال بازداشت و احکام طولانیمدت در این ایام همچنان به نهادرهبری و دستگاه ریاست جمهوری که تابع رهبری بود، اعتراض میکند و از سویی دیگر ضمن انتقاد به دستگاه امنیتی، دیگر اعتماد خود را به نظام و حکومت از دست داده است. حکومت از ترفندهای مختلف از جمله پروژه کشتن چهرههای هستهای و علمی به دنبال دشمنسازی و نشان دادن دخالت دیگرکشورها جهت توجیه عملکرد خود است. اشاره به این موضوع صرفا به دلیل توجه به ساخت «مستندهای دروغین» از اعترافات دروغین است که نظام جهت اقتدار و قدرت سرکوب خود، بازیگرانی را به استخدام خود در آورد تا نقش قدرت امنیتی خود در بازداشت و اعترافگیری نشان دهد.
هر چند توجه به بخش سناریوسازی دروغین ارتباط مستقیمی با این یادداشت ندارد اما همین نکته مورد توجه قرار میگیرد که حکومت چنان باور به رویکرد غیرانسانی و غیرحقوقی خود پیدا کرده است که حال در باورِ اشتباهِ خود اقدام به ساخت ویدیوهای دروغین نیز میکند.
در زمان دوم ریاست جمهوری محموداحمدینژاد وضعیت جامعه در امنیتیترین شرایط ممکن پس از انقلاب ۵۷ سپری شد و گشتهای ارشاد و دستگاه امنیتی با تمام توان خود اقدام به سرکوب کرد.
حسن روحانی با شعار «عدالتاجتماعی» و کپیبرداری از شعارهای میرحسینموسوی توانست نظر اصلاحات را بر خود جلب کند و از این طریق یکی از امنیتیترین چهرههای نظام به عنوان اعتدالگرا و اصلاحطلب به جامعه معرفی شود. هر چند وی مدعی اصلاحگری داشت اما در باطن وی چهره امنیتی برای نظام معرفی میشد که چیزی جز خواسته نظام نداشته باشد. پس از حضور روحانی هر چند تنش میان سپاه و حسن روحانی شکل گرفت با این حال تمامی رجزخوانی رئیس جمهور جمهوری اسلامی پس از گذشت صد روز تغییر کرد و قرارگاههای همچون خاتمالانبیاء و دیگر قرارگاهی مرتبط با سپاه و دستگاه امنیتی یکی پس از دیگری پروژههای بزرگ عمرانی و سدسازی را برعهده گرفتند.
پس از دوران حسن روحانی مدتی آرامش بر شرایط سیاسی ایجاد شد و تنها در این میان مخالفین نظام و حاکمیت جمهوریاسلامی تحت فشار قرار گرفتند. اصلاحطلبان به قدرت نزدیک شدند ودیگر آن هیاهوی دوران احمدینژاد را از بین بردند زیرا بسیاری از چهرههای اصلی اصلاحات دیگر در مسند قدرت و ثروت پیشین خود قرار گرفتند. با وجود وعدههای بسیار همچنان گشت ارشاد و همان پروژههای امنیتی ادامه داشت اما این بار با سروصدای کمتر که آن نیز به دلیل مصونیت اصلاحطلب در برخوردهای نهادهای امنیتی بود. اصلاحطلبان در فضایی که منتقدان نظام حتی اجازه نقد را نداشتند اقدام به شبکهسازی مجدد و تشکیل احزاب سیاسی کردند و از همین طریق نیز مرتب نیروهای خود را در بدنه دولت و حکومت انتقال دادند.
امنیتیها در دوران حسنروحانی وارد فاز جدیدی شدند و اقدام به اعترافگیری از چهرههای کردند که هرگز تصور بر بازداشت آنان نمیشد. پروژههای همچون عنکبوب ۱ تا ۳ پروژههای جهت بازداشت و اعترافگیری چهرههای مدلینگ در ایران بود. حکومت این بار توجه خود را به جامعه و بحث اسلامیزهتر کردن فضای کلی کشور پیش رفتند. پخش اعترافات تلویزیونی این بار به سراغ معدود افراد سیاسی پیش رفت تا جایی که امروزه صرفا رسانه میلی جمهوریاسلامی صرفا به نقد مخالفین اصلی نظام پیش رفته است و به طور مثال در آخرین اقدام رسانه جمهوریاسلامی در همکاری با دستگاه امنیتی، مربوط به مستند «بیراهه» در مورد دختران رقاص اینستاگرام بوده است. جمهوری اسلامی حال فارغ از بحث سیاسی و معضلات سیاسی که با آن روبروست و همواره با آن روبرو بوده است، بحث جامعه و خواست جامعه ایرانی روبرو شده است. ساخت دهها مستند و ساخت حتی برنامه های خاص تلویزیونی جهت حفظ پوشش حجاب دیگر از دغدغه نشان دادن کلیکسون دروغهای آنان درمورد اپوزیسیون مهمتر شده است. حکومت چنان درخصوص بحث حجاب مرغوب و ماتم مانده است که جز سرکوب شدید به امر دیگری فکر نمیکند و به همین دلیل نیز اقدام به پخش مستند و سخنان افرادی میکند که مجبور به اعتراف در مقابل دوربین شدهاند.
هر چند نظام جمهوری اسلامی تلاش میکند از طریق پخش اعترافات اجباری جامعه را به سمت خواسته خود سوق دهد اما به دلیل آگاهی جامعه نه تنها پخش اعترافات متهمین جمهوری اسلامی فایده ای ندارد بلکه انگیزهای جهت اعتراض و کلیت نظام ایجاد میشود.
جمهوری اسلامی اگر در سالهای پس از انقلاب صرفا با معضل سیاست روبرو بوده رفته رفته به سمت معضلات دیگر نیز پیش رفته و امروزه با مشکلات متعددی از جمله حجاب، آزادی مذهب و باور دینی، آزادی فرهنگی و همچنین آزادی اندیشه روبرو شده است.