Saturday, Aug 4, 2018

صفحه نخست » تاملی در امور یومیه، مهدی استعدادی شاد

estedadi-shad0.jpgامروزه با صرف هویت، همچون دریچه­ای برای بروز شخصیت آدمی، روبرو نیستیم. با جُنبش هویت­خواهی روبروئیم که می­خواهد در سطح سیاست کشور و جهان تعیین تکلیف کند.

این "جُنبش هویت گرایی"، گروه­ها و دستجات متفاوتی را زیر سقف خود گرد می­آورد.

گاهی به صورت خواسته جماعتی قومگرا بروز می­کند که با کنشمندی اجتماعی به خود نیرو و بیان می­بخشد و اغلب در پی آن است که علیه دشمنی واقعی یا ذهنی صف­آرایی کند.

گاهی جماعتی مومن شکل می­گیرد که می­خواهد عقیده خود را تبلیغ کرده و آن را به دیگران بقبولاند.

گاهی هویت گرایی در گرایش جنسیتی گروهی انسانی هویدا می­شود که علیه ستم عمومی برحق "خود"بودن پافشاری می­کند.

حرف برای آن که هپروتی نشود و در خلاء صورت نبندد نیروهایی را در نظر می­گیرد که در "ما" ی جمعی موثرند و عمل می­کنند. اما عمل و تاثیر نیز در دوران هویت­گرایی شکل خاص خود را یافته­اند.

در واقع هویت­گرایی که روح زمانه را به خود معطوف داشته، در بیشتر اشکال ظاهرشده­اش تصویر ثابتی از وضعیّت گذشته و قدیم به دست می­دهد. تصویری که به خاطر گذر ایام بیشتر مبهم و مُکدر است تا این که روشن و شفاف باشد.

در نتیجه هویت­گرایی نوعی برداشت و تلقی خاص را به ما عرضه و تحمیل می­کند که اگر هوشیارانه بدان برخورد نشود کارکرد گمراه کننده­ای خواهد داشت و تشخیص واقعیّت و میل حقیقت یابی را مخدوش می­کند.

بی دلیل نیست که فاعل شناسایی موجود در انسان ایرانی خود را امروزه در حال شقه شقه شدن می­بیند زیرا دست کم با سه نوع هویت­گرایی دست و پنجه نرم می­کند.

از یکسو، در ایران سه چهار دهه­ی اخیر، هویت طلبی مذهبی که امکانات و ثروت کشور و رسانه­های رسمی را در انحصار داشته ما را به اطاعت و پیروی سابقه­داری می­کشد. در این رابطه می­شود هم به اجبار ریاکاری در روزه­داری ماه رمضان اشاره داد و هم برای نمونه نگاهی به هیجانزدگی جماعت عزادار حسینی انداخت که با تکرار هر ساله در پی عَلَم کردن مراسم عاشورا است و برای آن که حدنصابهای خود را بشکند با پای پیاده عازم کربلا در عراق می­شود.

آئین و عادت به سوگواری که از دولت و اولیای امور، ناظم و کارگزار عزاداری می­سازد و باقی مسائل کشور را تعطیل می­کند.همه بایستی به داشتن روحیه غمناک تظاهر کرده و فرهنگ مرگ پرستی را باز تولید نمایند. آنهم وقتی چالش شیعه و سنی در خاورمیانه بیش از پیش مالیات خود را از جان و مال مردم می­گیرد و انسان­ها را قربانی نبرد عقیدتی فرقه­ها می­سازد.

در تقابل با فرهنگ تبلیغی حاکمیت که تشیع را به کُل مردمان کشور تحمیل می­کند، بتدریج یک ملی گرایی و بازگشت به پیش از اسلام شکل گرفته است که خود را با نماد کوروش و داریوش و یاد سلسله­های از بین رفته هخامنشی و ساسانی اینهمانی می­کند.

این هویت گرایی پیشا اسلامی، گرچه واکنشی به تبلیغات رسمی بوده است ولی می­تواند تغییر کارکرد دهد. بویژه وقتی چالش عربستان و ایران بر سر هژمونی دنیای اسلام بالا گیرد و در عرصه دیپلماسی و نظامیگری منطقه­ای نیروی سنی مسلمان بر شیعه حاکم بر ایران بچربد. آنگاه می­تواند بالیدن به تاریخ پیشا تازش به ورق بازی قماری تبدیل گردد که حاکمیت جمهوری اسلامی برای حفظ بقای خود رو می­کند.

از سوی دیگر هویت یابی اجتماعی و به رسمیت شناخته شدن شهروندانه نیز در ایران در حال پا گرفتن است. جُنبشی که صلح طلب است. همچنین خواهان احقاق حق و حقوق اقلیت­های عقیدتی، قومی و گروه­های انسانی مطرود مثل زنان، کودکان، اقشار تهیدست و کارگران محروم از رفاه نسبی می­باشد.

در کنار این سه نوع هویت­گرایی که در عرصه سیاست کشور به رو در رویی با یکدیگر مشغولند، یک جریان فرهنگ انتقادی نیز برای خود راه می­گشاید تا علیه دروغ و ریای گسترده بایستد. فساد و رشوه جاری در بوروکراسی مملکت را افشا کند، سانسور و سلطه ارشادی در هنر و ادبیات را رسوا نماید.

به این امید که جامعه ایرانی هوای تازه­ای را نفس کشد.

روند جهانی شدن در پایان قرن بیست این واقعیت را آشکار ساخته که انسان امروزی فارغ از این که کجای دنیا زاده شده باشد، دست کم دو تقویم و دوساعتی است.

یعنی از یکسو با تاریخ و گاهشماری بومی روبرو است و از سوی دیگر هر روزه سروکارش با تقویمی بین المللی است. تقویمی که اتفاقات و رخدادهایی را ثبت و اعلام می­کند که بر حیات مردمان کُل کشورها تاثیر دارد.

همین چند تقویمی شدن یک امکان مثبت است که تحولات نظری را همزمان در دو سطح ملی و بین المللی دنبال کنیم و خواستارش باشیم.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy