سعید بشیرتاش - دماوند
شاید عدهای محمد خاتمی را، علیرغم اشتباهات فراوان و بیلیاقتیهایش، همچنان فردی صادق بدانند، اما سخنان جدید او مملو از بیصداقتی است. او میگوید: «به عنوان یک شهروند دوستدار ایران و اسلام، به خاطر نقصها و کمبودهای موجود، با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم.» در این سخنان، انگار که او همان مسئولیتی را دارد که بقیه شهروندان ایرانی! او که با تَکرار خود، توانست نهادهایی مانند ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را توسط لیست امیدش فتح کند، یکی از افرادی است که بیشترین سهم را در ایحاد وضعیت کنونی کشور دارد. او، نه به عنوان «یک شهروند دوستدار ایران و اسلام» بلکه به عنوان کسی که همه نهادهای بهاصطلاح انتخابی توسط کاندیداهای او فتح شدهاند و طبیعتا مسئول پاسخگویی در قبال اقدامات همه این نهادها است، میبایستی از مردم ایران معذرتخواهی میکرد. خاتمی در ادامه میافراید: «ما میتوانستیم بهتر از این به ایران و ایرانی خدمت کنیم و امیدوارم شاهد از بین رفتن کاستیها باشیم.» این نوع سخنان بیارزش را هر کسی میتواند بیان کند؛ همچنانکه حتی خامنهای و امامان جمعه هم تندتر از اینها را گفتهاند. سخنان خاتمی در مورد معذرتخواهی خاتمی، بدون اینکه کوچکترین نقد روشن و مشخصی در مورد سیاستها و موضعگیریهای خودش داشته باشد، بیشتر عوامفریبانه به نظر میرسد و فاقد هرگونه صداقتی است.
اما موضوع اصلی سخنان خاتمی در آنجا است که میگوید: «با دامن زدن به اعتراضات و تضعیف حکومت، هرجومرج ایجاد خواهد شد و از دل آن دیکتاتوری گسترده ضدمردمی بیرون خواهد آمد.» این سخنان بدین معناست که خاتمی جمهوری اسلامی را یک «دیکتاتوری گسترده ضدمردمی» نمیداند. لابد، اینکه جمهوری اسلامی در همه آمارهای سازمانهای معتبر جهانی در زمینه آزادیهای سیاسی رتبه آخر را دارد توطئه امپریالیسم است و مردم نیز کر و کورند و شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» آنها هم ناشی از توهم و نادانی است. بهیاد داریم که خاتمی در جریان خیزش دیماه، مردم معترض را اغتشاشگر خواند.
اما، اگر مردم نباید به اعتراضات دامن بزنند، راهحل خاتمی برای «اصلاح امور» چیست؟ او ۱۵ پیشنهاد، که اکثر آنها مبهم و بیشتر حالت شعاری است، ارائه میدهد که مهمترین آنها عبارتند از:
- آزادی زندانیان سیاسیای که برانداز نیستند - باید یادآور شد که مردمی که در خیابانها خواهان کناررفتن جمهوری اسلامی هستند، با هر تفسیری، برانداز محسوب میشوند.
- ایجاد فضای باز سیاسی در چارچوب قانون اساسی - طبیعتا این هم برای افرادی که برانداز نیستند یا، بهتر گفته شود، معتقدان به قانون اساسی و ملتزمان به ولایت مطلقه فقیه با تفسیر شورای نگهبان، یعنی همان دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا، خواهد بود و، در عمل، اکثریت بزرگ مردم ایران همچنان موالی باقی خواهند ماند.
- و تشکیل دادگاهها با هیئت منصفه مردمی.
اما این درخواستها، هرچند کوچک و حاشیهای و بیشتر منحصر به جریان استمرارطلب، همگی در سطح شعار است. راهکار عملی خاتمی برای اجرایی کردن این پیشنهادها، هنگامی که او از مردم میخواهد به خانههایشان برگردند، چیست؟ خاتمی پاسخ این پرسش را در سخنرانیاش داده است: ««با همه وجود از رهبری معظم درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل فرمایند.» این، کل راهکار عملی خاتمی برای اجراییشدن مطالباتش است.
خاتمی همچنان به همان سیاستِ ۲۱ ساله استمرارطلبیای ادامه میدهد که کشور را به فلاکت کنونی رسانده: خانهنشین کردن مردم و امیدبستن به گدایی از «رهبری معظم».
خاتمی بارها تاکید کرده که هر چه دارد از نظام است. نظامی که، بدون شک، واپسگراترین در جهان و ناکارآمدترین در تاریخ مدرن ایران است. نظامی که حیات ملی ایران را در معرض تهدید قرار داده است. او ثابت کرده که میان مردم و نظام همیشه نظام را برمیگزیند. خاتمی در همین سخنرانی میگوید: ««یکی از القائات خطرناک این است که نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است. این یک جنگ روانی است و نظام فرو نمیپاشد. زیرا علاوه بر ابزارهای مختلفی که برای حفظ خود دارد -منظور خاتمی نیروهای سرکوب است- همچنان در میان بخشهای قابل توجهی از جامعه پایگاه دارد». او نظام جمهوری اسلامی را همچنان مردمی میداند!