ماحصل پیشنهاد آقای ناصرهمتی، رئیس تازه بانک مرکزی آنست که بانک مرکزی در خرید وفروش ارز در بازار آزاد هیچ مداخلهای نخواهد داشت وتنها نقش ناظری بر بازارارزخواهد داشت. مردم آزادند، ارزها وسکه هائی را که درخانهها ذخیره کردهاند، با خیال راحت به صرافیها ارائه کرده و آنها را به قیمت روز بفروشند، نیزمختارند ارزخود را درحساب ارزی بانکی که مایلند به صورت پس انداز سپرده و از بهره عادلهای که بعدا اعلام خواهد شد برخودار شوند. بانک مرکزی هم برای گشایش اعتبار پارهای از کالاهای ضروری ارز لازم را پرداخت خواهد کرد.
ازنظر اقتصادی نرخ شناور همیشه باعث کاهش قیمت ارزشده به "قیمت عادله" بسیار نزدیک خواهد شد. دراقتصاد قیمت عادله زمانی روی میدهد که میزان "عرضه" و"تقاضا" تقریبا برابر باشد. اگر عرضه کم باشد مثل حالا، قیمت نسبت به "قیمت عادله" بالاتر میرود وبرعکس اگرعرضه بیشراز تقاضا باشد قیمت ارزانتر شده وازقیمت عادله پائین ترمیرود. این یکی ازاصول اولیه اقتصاد است که هردانشجوی سال نخست اقتصاد با آن کاملا آشناست.
حال با طرح آقای ناصر همتی:
یک-آیا میزان عرضه ارز توسط خانوارها و استقبال آنان به حدی خواهد بود که کفاف تقاضای بازار را بدهد؟ ایشان میگویند بانک مرکزی ارزی به بازار وارد نخواهد کرد! دراین صورت مقدار ارزی که توسط مردم به بازار عرضه خواهد شد به سبب آنکه جوابگوی تقاضا نخواهد بود، باز ارز خود را بالا نخواهدکشید؟
دو-با بلاهائی که سرمردم دریکی دوسال اخیر آمده و مردم سرمایه و هستی خود را به شرکتهای مالی و قرض الحسنهای مثل "کاسپین" و"ثامن الحجج" وپیش ازآن "شاندیز" و حتا پارهای از بانکهای خلق الساعه باختهاند وبانک مرکزی و دولت وحکومت هم با کمال بی اعتنائی نسبت به این مشکل مردم، از خود رفع مسئولیت کرده است، درحالیکه عدهای ازاین موسسات کلاه بردار، حتا پس از اینهمه کلاه برداری و کلاه گذاری همچنان مفتوح ومشغول کار بودند و احتمالا حالا نیزمشغول کار هستند، آیا مردم باردیگر به این موسسات آبرو باخته ولو دولتی اعتماد خواهند کرد که ارز با ارزش خود را به آنان بسپارند؟
سوم: شایع است که بانکهای عمده دولتی، به سبب بدهیهای بسیار سنگین دولت به آنها عملا ورشکسته هستند، درست مثل خود دولت، که این مورد نیز باز مانع آن میشود که مردم سپرده ارزی نزد این بانکها داشته باشند.
باید به سابقه ایجاد حساب جاری و پس انداز ارزی مراجعه کرد که تقریبا سی سال پیش شاید درزمان ریاست جمهوری رفسنجانی عدهای از مردم داشتند. آیا این پس اندازهای ارزی صحیح و سالم به مردم باز پرداخت شد؟ یا آن هم متاسفانه لوطی خور شد.
چهار: باوضع لرزانی که حکومت درحال حاضر با آن مواجه است و حتی گفته میشود ممکن است کارحکومت به یکی دوماه هم نرسد، مردم از نظر روانی به شدت دچار ترس و وحشت و بی امنیتی شدهاند. با این وضع خاص ارزهم، مردم ترجیح میدهند تا قران آخررا تبدیل به ارز یا طلا کرده و ازدست این پول "آتشین" که لحظه به لحظه ارزش آن کمتر وکمترمیشود وآب میرود، خلاص شوند، آیا عده زیادی به طرح روی خوش نشان خواهند داد؟
ایجاد نرخ شناور هنگامی کارآست ونتیجه مثبت میدهد که دولت تقاضای ارزی مردم را جوابگو باشد. درضمن فراموش نشود که اسکناس نوعی حواله پرداخت طلاست ومردم حق دارند هرگاه دلخواهشان باشد به بانک، به ویژه بانک مرکزی مراجعه کرده معادل اسکناس در دست را با طلا تغییر دهند که پشتوانه اسکناس و بدهی دولت به مردم است.
در زمان حکومت گذشته که دلار به ۶۷ ریال رسیده بود، به این علت بود که هرگاه هرکس وارد بانک میشد وتاجائی که من به خاطر دارم هراندازه ارز میخواست، هیچ گونه محدودیتی نداشت. بعلاوه مملکت بقدری از ثبات برخوردار بود که مردم به جای آنکه ارزخریده و به خارج بفرستند، یا طلا درخانهها انبار کنند، برعکس ارزهای خارج خود را نیز تبدیل به ریال کرده ودرایران آن را سرمایه گزاری کرده یا دربانکها پس انداز میکردند. بگذریم.
خلاصه مطلب آنکه قیمت ارز وقتی به قیمت عادله خواهد رسید که مردم به ارز مورد نیازخود، به راحتی دسترسی داشته باشند. اما در این طرح رئیس جدید بانک مرکزی درحقیقت ازکیسه مردم مایه گذاشته، که البته ازاوضاع قبلی بهتراست، اما داروئی است موقتی که ممکن است این درد را مدت کوتاهی مداوا کند. اما اشکال اصلی همچنان باقی خواهد ماند.