جمهوری اسلامی در مرحلهی "دکترین شوک"؛ یا "رژیم چنج" همان "برجام ۲" است
1-کتاب «نائومی کلاین» با نام «دکترین شوک» یک دهه قبل تمامی مراحلی که امروز درحال تجربه آن هستیم را به ترتیب و نوبت تشریح کرده است.
مکانیزم عمل«شوک درمانی اقتصادی»،درست شبیه مکانیسم عمل«شوک درمانی روانی»ست: ایجاد یک ضربه مهیب به قربانی،خالی کردن ذهن او و سپس در اختیارگرفتن کنترلش.
2-شوک درمانی روانی،طرح دکتر«ایوون کامرون»بود که از طریق وارد کردن«شوک الکتریکی»،به گفته خودش «موجب میشود ذهن به لوح های پاک و نانوشته تبدیل شود که بتوان روی آن نوشت».
جملهای که جرج اورول در کتاب«1984»اینگونه نوشت:« اونقدر فشارتون میدیم تا خوب تخلیه شید. بعد خودمون پرتون می کنیم».
3-شوک درمای اقتصادی،الگویی مشابه شوک درمانی روانی دارد:بهربرداری از«فرصت» یک «فاجعه»(جنگ،زلزله، سقوط بازار، تحریم اقتصادی و ...) برای «افزایش قیمتها» و «کاهش تعهدات دولت به شهروندان» و سپس بهرهگیری از استیصال قربانی برای انطباقپذیر کردن او با «شرایط جدید».
4-مکانیزم عمل «شوک درمانی» چه در عرصه «رواندرمانی»، چه در «اقتصاد سیاسی»، به زبان سادهتر این است:
وقتی مشت اول را زدی و قربانی گیج شد، از گیجی استفاده کن و مشت دوم را محکمتر بزن.
5-نخستین مورد از «شوک درمانی اقتصادی» در شیلی به وقوع پیوست. جایی که «میلتون فریدمن»، استاد دانشگاه شیکاگو به همراه جمعی از دانش آموختگانش، پس از کودتای پینوشه در سال 1973 به کاخ ریاست جمهوری شیلی نقل مکان کردند و به سمت «مشاور اقتصادی پینوشه» منصوب شد.
6-او به پینوشه توصیه کرد:«دولت جدید حدوداً 3تا6ماه وقت دارد و اگر از فرصت استفاده نکند و دست به اقدام نزند، دیگر فرصت مشابهی نخواهد یافت».
منظور از تغییرات این بود:کاهش مالیات، آزادسازی تجارت،خصوصیسازی آب،برق و تلفن،قطع بیمههای اجتماعی، آزادسازی قیمت سوخت،برداشتن تمامی سوبسیدها.
7-شیلی پس از کودتا، توسط فریدمن لقب «آزمایشگاه» گرفت. بعدها دولت تاچر با سرکوب اتحادیههای کارگری و شکستن «اعتصابات» نسخه فریدمن را اجراء کرد. عراق پس از اشغال، نیو اورلئان پس از طوفان کاترینا، روسیه پس از فروپاشی،آرژانتین دوران «ژنرال ها» و لهستان پس از اشغال نمونههای دیگرند.
8-نتیجه «شوک درمانی» فریدمن در «آزمایشگاه شیلی» این بود: 30سال رکودتورمی، زندگی بیش از 40درصد جامعه زیر «خط فقر»، تشکیل طبقه نوکیسه ابرسرمایهدار(با آقازادهها و خانمزادههای ریچکیدز) که به خود لقب «کارآفرین» دادهاند و همه نیز «خیریه» دارند!
9-ما تا کنون سه مرحله از «شوک درمانی» را تجربه کردهایم:
مرحله اول:دهه 70 و استفاده از گیجی جامعه پس از جنگ و تصویب قانون خصوصی سازی
مرحله دوم: دهه 80 قطع سوبسید و برنامههای حمایتی با نام «طرح تحول اقتصادی» و «هدفمندی»
مرحله سوم:شوک قیمتی 93 و افزایش 3 برابری تمام کالاها و خدمات
10-شیوه عمل شوک درمانی مرحله چهارم:
الف-افزایش3برابر قیمتها
ب-ایجاد شرایط ذهنی جامعه با کمک رسانهها برای افزایش بیشتر
ج-وحشت درجامعه
د-ایجاد نمایش«تلاش برای مهار قیمت»
ه-ایجاد احساس رضایت از بیشتر نشدن قیمتهای پیشبینی شده در رسانهها
و-افزایش بیشتر قیمتها
ز-تثبیت 3 برابر قیمتها
11-دعوای رسانهای«ناکارامدی»نباید ما را گول بزند.دولت میتواند با بازگرداندن وجوهی که بشکل«وام» به آقازادهها داده،بازگرداندن دلارهای خارج شده توسط وابستگان و بستگان،بازپسگیری دارایی«خصوصی/غارت شده»و دهها برنامه دیگر،قیمتها راکنترل کند اما نمیکند،چون این مرحله چهارم«شوک درمانی»ست.
12-مقدمات«تغییر رفتار»با چشمانداز دستیابی به اقتصاد بازار آزاد( مثلا اقتصاد پویا)مستلزم این شوک قیمتیست.ما بزودی بعد از پایان رجزخوانی به بازار جهانی خواهیم پیوست و قیمتها باید بر اساس وزنمان در بازارجهانی«واقعی»شود: سقوط پول ملی به معنای ارزان شدن نیروی کار و ابزار تولید است.
13-برای آنکه انگیزه حکومت در چینش دردناک این مقدمات «پیوستن» به بازار جهانی از طریق وارد کردن «شوک قیمتی» را بهتر درک کنید، زمزمه عضویت در معاهده پالمرو(FATF)، زمزمه اقتصاد بدون نفت(توریسم) و اجرای طرح کارورزی را مد نظر داشته باشید.
14-بر اساس FATF،ایران با نشان دادن«اولین سیگنال نورمالیزاسیون»آماده مذاکره برای پیوستن به«بازار جهانی» میشود و سپس با توجه به سقوط شدید ارزش پول ملی «کارگر ارزان» یکی از «محصولات»ش در بازار جهانی خواهد بود که بعد از اجرای «اصلاحات نمایشی-بن سلمانی»، میتواند با آن«نمایش رونق»بدهد.
15-دولت طرح کارورزی را با ادعای«اشتغالزایی»راه انداخت،اما عملا شغلی ایجاد نشد،بلکه برای«بازار جهانی»یک ارزیابی صورت گرفت که در ایران میتوان«نیروی کار»را بدون بیمه و با حقوق روزانه زیر 1دلار(و حتی زیر 50 سنت) استثمار کرد. میلیونها نفر در این طرح«بردگی»بطور داوطلبانه ثبت نام کردند.
16-تبدیل شدن نیروی کار به«کالا»ی قابل عرضه در بازار جهانی را با یک مثال بسنجیم:فرض کنیم شرکت سامسونگ یا فیات و... بگوید میآیم در کویر لوت خط تولید میزنم و به هر داوطلب که بتواند با 400 هزار تومان و بدون بیمه کار کند، شغل میدهم. فکر میکنید چند صد هزار نفر داوطلب میشوند؟ بیشمار!
17-مقدمات فقط به شوک قیمتی، زمزمه تصویب معاهده پالرمو و طرح کارورزی محدود نیست. دولت در کنار این موارد، میکوشد «اقتصاد بدون نفت»(توریسم) را که یک «رویا» برای ایرانیان است «کمی بیش از یک نمایش» به راهاندازد. «توریسم» اما «آزادی اجتماعی» لازم دارد.
18-جانشین کردن «صنعت توریسم» به جای «صنعت نفت» مستلزم انجام یکسری «اصلاحات نمایش-بنسلمانی» است که بهترین زمان برای اجرای آنها در لحظۀ «شوک اقتصادی» و «گیجی» جامعه است.
19-«چهارشنبههای سفید»، ایجاد جو خبری برای آزادی ورود زنان به استادیوم، جو خبری دست دادن فلان داور با داور زن، جو خبری نشان آغوش کشیدن بازیکن تیم کرواسی توسط رئیس جمهور زن این کشور، شرکت زنان بدون حجاب در المپیاد دانشگاه بهشتی و ... زمینهچینی برای اجرای این«اصلاحات بنسلمانی»ست.
20-همین حالا اگر بگویند دلاری که میرود 20هزارشود،8هزار وحجاب دربرخی جاها اختیاری وشغل400هزاری در کویر فراهم و خواستههای«جامعه جهانی»درباره امنیت اسرائیل داده شده،بخشهایی از جامعه(چه طبقه متوسط که خواهان آزادی اجتماعی و اعتبار پاسپورت ست،چه طبقه فرودست که نان میخواهد)آرام میشوند.
21-تصویری که در بالا داده شد را در پرتو این نکته ببینید:«شوک درمانی» یعنی زدن ضربه دوم به کسی که گیج ضربه اول است و بعد «پر کردن لوح سفید»ش با مواد و مصالح دلخواه.از این حیث حکومت ما را به مرگ گرفته تا به تب راضی شویم و وقتی در وحشت مرگ به سر میبریم، تب را به شکل «درمان» ببینیم.
22-مسیر حرکت کنونی، چنین مسیریست. مرحله «شوک» به اوج رسیده و مرحله «اصلاحات پس از شوک» عنقریب فرا میرسد. آنگاه خواهید دید چرا بارها گفته شد «رژیمچنج همان برجام2 ست» و چرا خواستیم منابع مالی رسانههای نوظهور که به افکار عمومی جهت میدهند رابدانیم و چرا به«فعالان» گفتیم«کارمندان»!
23-این مسیر مملو از ابهام و اما و اگر است. هزاران حادثه و رخداد پیشبینی نشده میتواند کل بازی را عوض کند. فساد، بیکلاه ماندن سر برخی در «سفره بازار جهانی» و خیلی چیزهای دیگر ممکن است این مسیر را کُند و یا تغییر دهد.