Sunday, Aug 12, 2018

صفحه نخست » اگر «صلح» اندیشه بنیادین ما باشد...، عمادالدین باقی

Emad_Baghi.jpgبسیاری از ما به راستی و به درستی مفاهیم صلح و حقوق بشر را پذیرفته‌ایم و به آن احترام می‌گذاریم اما صرفِ باورِ کلی، کافی نیست. باور جزیی و مهم تر از آن پایبندی به لوازم و نتایج آن است که می‌تواند میان ما و مخالفان صلح و حقوق بشر تمایز بگذارد و باید در زبان و ادبیات ما در ذهن و ضمیر ما و در قضاوت و عملکرد ما تجلی کند. برای مثال اگر باور به صلح، اندیشه بنیادین ما باشد چگونه سخن بگویبم؟

باید به گونه‌ای سخن گفت که اگر چون آب ریختن بر آتش جنگ هم نیست ولی حتی به اندازه یک فوت بر آتش نهفته در زیر هیزم دمیده نشود. می‌خواهم تصمیم اخیر العبادی و واکنش‌هایش در ایران را مثال بزنم. حیدرالعبادی گفت: اساساً ما مخالف تحریم در منطقه هستیم. محاصره و تحریم، نظام‌ها را تضعیف نمی‌کند بلکه جوامع را نابود می‌کند... ما تحریم را خطایی راهبردی و نادرست می‌دانیم "اما برای حفظ منافع مردم خود به آن پایبند خواهیم بود. از آن حمایت نمی‌کنیم اما به آن پایبندیم (سه شنبه ۱۶ تیرماه۹۷). سعد الحدیثی سخنگوی دولت عراق نیز ضمن اعلام پایبندی به تحریم‌های آمریکا علیه ایران گفت که این کشور به معاملات دلاری خود با ایران پایان می‌دهد (ایسنا جمعه۱۹ مرداد۹۷)

در فضای مجازی واکنش‌های تند و گسترده‌ای دیده شد که در نگاه نخست نشانه غیرت ملی است و البته برخی هم از سر مچ گیری و "دیدی حالا" و تودهنی زدن به حکومت ایران بود، در عین حال همه را از باب مشترک بودن در دفاع از ایران محترم می‌شماریم. برخی از انها توییت‌های افراد ناشناخته‌اند و می‌توان گفت موضع رسمی ایران تلقی نمی‌شوند ولی وقتی فراوانی‌اش بالا رفت به یک جو تبدیل می‌شود و بیش از تقابل دولت‌ها و سیاست‌ها، بوی تقابل ملت‌ها می‌گیرد. می‌دانم همین جا روی کلمه ملت هم واکنش نشان خواهند داد و سخن از دولت-ملت‌های جعلی پس از فروپاشی عثمانی و جنگ جهانی اول خواهند گفت اما یک صلح طلب باید بر پایه اسناد معتبر بین المللی سخن بگوید نه اینکه در تاریخ وضع مرزها و ملت‌ها چه بوده است. امروز ملت‌ها و مرزهای شناخته شده بین المللی معتبرند و کمترین خدشه در ان، صلح جهانی را به خطر می‌اندازد چون در میان تمام ملت‌ها، جنگ حدود و ثغور در تاریخ‌شان وجود دارد و چون دیوی است که اسناد بین المللی آن را در شیشه کرده‌اند و نباید ان را شکست.

در این میان واکنش‌های افراد تندرو و بی منطق که هر از گاهی با سخنان‌شان بلوا می‌نمایند و هزینه‌ای به گرده ملت تحمیل می‌کنند دور از انتظار نیست مانند اینکه می‌گویند ما به حوثی‌ها گفتیم نفتکش‌های سعودی را بزنند و یک خبرگزاری شناخته شده و نیمه رسمی منتشر می‌کند و بعد مسئولان کشور مجبور به تکذیب می‌شوند و.... چنانکه در یادداشت پیشین در کانال تلگرامی نگارنده درباره موضع قاطع اتحادیه اروپا در برابر تهدیدهای ترامپ علیه شرکت‌های اروپایی نوشته شد، ما می‌دانیم که اتحادیه اروپا ممکن است نتواند شرکت‌های اروپایی را وادار به سرپیچی از تحریم‌های امریکا کند اما همین که اجماع سیاسی میان امریکا و اروپا بهم ریخته و ترامپ با خروج یکجانبه از برجام و تحقیر اروپا در ایجاد این وضعیت نقش داشته فرصتی مطلوب برای ایران است و در این وانفسا جریانی در ایران می‌خواهد اتحادیه اروپا را بترساند و بار دیگر متحد امریکا نماید.

کسانی که باوری به صلح ندارند خودشان نمی‌خواهند بجنگند بلکه می‌خواهند مردم را به دام جنگ بکشانند. در این میانه شایسته است اظهارات اصلاح طلبان خردورز به نحوی باشد که بیانگر تفاوت دیدگاه صلح طلبانه‌شان با جنگ طلبان باشد. حتی کسانی که سخنان‌شان موضع رسمی کشور نیست اما به اعتبار جایگاه گذشته یا کنونی سیاسی‌شان بیش از توییت‌های افراد عادی مورد توجه قرار می‌گیرند. یک چهره اصلاح طلب دوست داشتنی و اندیشمند می‌گوید من از ابتدا می‌گفتم نباید مانع تجزیه عراق شویم. هرچند برای این سخن دلایل تاریخی دارد اما این نوع سخنان در شرایطی که همه از قدرت رسانه‌ای امریکا و سعودی و بسترهای تاریخی و ذهنی و روانی در عراق آگاه هستیم و می‌دانیم کمترین سخن از یک فرد عادی را هم می‌توانند در عراق بزرگنمایی کنند، نوعی القای موافقت ایرانیان با تجزیه عراق و برانگیختن حس شدید ناسیونالیستی در این کشور و احیای جنگ عرب و عجم و سوق دادن انها به حمایت از تجزیه ایران است زیرا این تصور به وجود می‌اید که ازطریق تجزیه یک کشور می‌توان خطر کشوری را دفع کرد و ان را کوچک و ضعیف و درگیر ستیزه‌های درونی ساخت. این سخنان درباره اینکه ایران نباید هزینه جلوگیری از تجزیه عراق را بپردازد هدفش حمایت ازتجزیه عراق نیست و می‌توان یک نظریه کارشناسی تلقی و از کنار آن عبور کرد اما کاربران فراوانی در فضای مجازی که مدعی صلح طلبی هم هستند چنان سخنان سکتاریستی و قومیت گرایانه می‌پراکنند و از تضاد عرب و عجم می‌گویند که گویی ناخواسته می‌خواهند بستر جنگی دیگر را فراهم کنند.

مردم ایران قبلا هزینه سنگین سخنان ناسنجیده سیاستمداران را پرداخت کرده‌اند و نباید ان تکرار کرد اما این بار این اشتباه را برخی از کاربران فضای مجازی مرتکب می‌شوند که در شکل دهی افکار عمومی مؤثر واقع می‌شود و فردا خودشان در صف نخست مخالفان تنش‌های پدید آمده قرار می‌گیرند. عرصه سیاست، عرصه سیطره عقلانیت است نه عواطف. از صلح طلبان انتظار سخن سنجیده تر می‌رود در حالی که افراد تندرودر مناصب مختلف هر از گاهی سخنان جنگ طلبانه می‌گویند و با واکنش عاطفی هزینه‌های ناخواسته تحمیل می‌کنند و به هیچکس پاسخگو نیستند. فضای مجازی که در واقع رسانه‌های عصر دیجیتال شده و در صورت پاسخگو شدن‌شان می‌توانند امتداد رکن چهارم به شمار آیند باید در خدمت صلح باشد نه جنگ، باید نسبت به تک تک کلمات خود احساس مسئولیت کنند و پیامدهای آن را ارزیابی کنند. به قول امام علی، سخن، تا از دهان مان بیرون نیامده، اسیر ماست اما وقتی بیرون جهید، دیگر ما اسیر آن هستیم.

سخن کز دهان، ناهمایون جهد

چو ماری است کز خانه بیرون جهد (ابو شکور بلخی)

اولا واکنش رسمی را باید به دستگاه دیپلماسی سپرد. قرار نیست تکلیف همه مسایل کلان و غامض اقتصادی و سیاسی و فلسفی در فضای مجازی و توییتر روشن شود. دیگر اینکه در همین فضا نیز می‌توان سنجیده تر سخن گفت و دوراندیشانه به پیامدهای سخن خود نیز بنگریم. به این واقعیت هم باید توجه کرد که بلافاصله پس از سخنان نخست وزیر و سخنگوی دولت عراق شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف عراقی به آن اعتراض کردند و نباید آنها را نادیده گرفت و با برخی سخنان منصرف‌شان کرد باید به زبان دیپلماتیک تر سخن گفت. در حالی که سال هاست علیرغم اینکه سازمان ملل، ایران را مستحق دریافت غرامت ازعراق شناخته ولی دیگر حرفی از غرامت ایران در جنگ۸ ساله نیست یک چهره دوست داشتنی اصلاح طلب در واکنش به موقع به اظهارات العبادی می‌گوید «دولت عراق مطابق ماده ۶ قطعنامه ۵۹۸ ۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت خسارات مستقیم جنگ تحمیلی به ایران بدهکار است؛ دولت ایران با لحاظ تنگناهای مردم عراق در مطالبه این غرامت تعلل کرده است؛ اکنون نخست‌وزیر عراق به‌جای جبران، با تحریم‌های ظالمانه علیه مردم ایران همراهی می‌کند!» (دکتر محمود صادقی) و یک نماینده پارلمان عراق هم پاسخی تندتر می‌دهد و خواستار غرامت خون کشته شدگان القاعده در عراق می‌شود.

اگر گفته شود: خوب است دولت ایران هم درباره غرامت مصوب سازمان ملل از دولت عراق و یا هزینه‌های مالی و جانی برای دفاع از آن کشور از دولت عراق یاد می‌گرفت دیپلماتیک تراست. ضمن اینکه برخی افراد گفته‌اند چرا تا امروز درباره غرامت ایران سکوت کردید و پس از موضع العبادی یاد طلب ایران افتادید، در حالی که مسئول بی اعتنایی حکومت به حقوق ایران در این سال‌ها کسان دیگری هستند. مسئولان ایرانی باید بیاموزند که در همه دنیا برای دولت‌ها منافع و امنیت مستقیم مردم‌شان اولویت دارد حال آنکه سال هاست قربانی سیاست‌های نادرست و افراطی شده است.

بدون شک سکوت و انفعال در برابر سخنانی از نوع آنچه نخست وزیر و سخنگوی دولتش بیان کردند نادرست است اما یک باورمند به صلح می‌تواند به زبان دیپلماتیک و رعایت مقتضیات صلح طلبانه سخن بگوید: دولت و ملت عراق دولت و ملتی مستقل هستند و طبیعی است که بر اساس منافع ملی خود تصمیم بگیرند. ما هم ضمن احترام به تصمیم هر دولت مشروع و قانونی، این همزبانی با تحریم‌های امریکا را برخلاف منافع مشترک دو کشور ایران و عراق دانسته و نادیده گرفتن خون‌ها و هزینه‌های ایران در دفع بعثی‌ها و داعش و القاعده از عراق می‌دانیم که داشت موجودیت ان را از بین می‌برد. ما معتقدیم همسایه‌ها برای همدیگر می‌مانند و بهتر بود دولت عراق منافع ملی خود را در تقابل با منافع مشترک نمی‌دید. ما می‌دانیم که دولت امریکا حتی اروپای مستقل و مقتدر را تحت فشار قرار داده است و دولت عراق هم تحت فشار است اما رفتارهای بهتری هم وجود داشت. (با حذف چند کلمه توسط نگارنده در روزنامه سازندگی، یکشنبه۲۱مرداد۱۳۹۷ منتشر شد)

برگرفته از روزنامه سازندگی

کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi

اینستاگرام emadeddinbaghi

فیس بوک Emadbaqi@

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy