کنوانسیون «رژیم حقوقی دریای خزر» در عصر یکشنبه، بیست و یکم مرداد ۱۳۹۷ هجری شمسی برابر با ۱۲ آگوست ۲۰۱۸ میلادی، در شهر آقتائو قزاقستان منعقد شد. امضا کنندگان از یک طرف رژیم وابسته ولایت مطلقه فقیه حاکم بر ایران، و از طرف دیگر روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، و آذربایجان بودند.
بدین ترتیب، باری دیگر و به شکلی دیگر، صرفا به علت ادامه حیات این رژیم اصلاحناپذیر و تحولناپذیر، به مام وطن ما تجاوز شد و قرارداد ننگین دیگری بر ایران و ایرانی تحمیل گردید و تمامیت ارضی ایران مورد حمله اجنبی قرار گرفت و قسمت دیگری از ایران ما، در باجدهی دیگری به انیرانیان واگذار شد.
هر دولتی که پایگاه مردمی و مشروعیت برانگیخته از ملت را نداشته باشد، برای حفظ نظام، به ناچار باید دست به خفقان و سرکوب مردم بزند، و باز به ناچار باید دست به رانتدهی به اقلیتی ویژهخوار، برای سرکوب اکثریت مردم بزند، و باز هم به ناچار باید دست به قراردادهای خائنانه با قدرتها بزند تا به کمک آنها بتواند به بقای خود در سریر قدرت، ادامه دهد.
باج دادنهای ننگین این رژیم به قدرت روسیه، از جمله قرارداد دیروز آقتائو، مناسبتی را فراهم میکند تا به یک واقعیت مهم که هر روز باید به خود یادآور شویم بپردازیم و آن این است:
هر یک روزی که حاکمیت این رژیم ادامه پیدا کند، خطر تجزیه شدن ایران بیشتر میشود.
از دلایل اصلی بقای رژیم، سکوت و انفعال تعداد زیادی از ایرانیان در مقابل فسادها و تجاوزها و جنایتهای رژیم به بهانه ترس از تجزیه ایران بوده است.
واضح است که مردم مدتها است که تنفر خود را از این رژیم، به اشکال متفاوت و در موقعیتهای مختلف اعلام کردهاند و در اقلیت بودن گردانندگان آن از همان ماههای اول انقلاب هویدا بوده است. خود این آقایان به این اقلیت بودن خود، به وضوح اعتراف کردهاند. برای این مدعا، میتوان، از جمله، به نامه آقای محمد بهشتی رجوع نمود. درست دو سال و یک ماه بعد از پیروزی انقلاب بزرگ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، یعنی در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۵۹، آقای بهشتی در یک سند تاریخی بس مهم، به اقلیت بودن خودشان اعتراف صریح کرده است و از آقای خمینی استمداد طلبیده است. ولی علیرغم این در اقلیت مطلق بودن، به اکثریت مردم، با روشهای روانشانسی رسانهای و مغزشویی جامعه، تلقین شده است که: «.... اگر این رژیم برود، ایران تجزیه خواهد شد....» بر مردم پوشیده نیست که این رژیم بد است ولی، همانطور که هر چهار سال یکبار در موقع «انتخابات» به وضوح نمایان میشود، مردم خود را همیشه در زندان «انتخاب» بین بد و بدتر، اسیر میدانند. تو گویی که خوب اصلا برایشان قابل تصور نیست، چه رسد به انتخاب بین خوب و خوبتر. و بدین ترتیب، از دید رژیم، باید کاری کرد که ملت باور داشته باشد که اگر این بدها را نپذیرد، و اگر اینها بروند، بدترهاخواهند آمد و بر کشور مسلط خواهند شد، و گرچه سرنوشت امروز ما بد است ولی اگر اینها بروند وضعیت بسیار بدتر هم خواهد شد.
از وظایف اصلی و حیاتی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم این است که مردم را مغزشویی کند و بدین وسیله به آنها بباوراند که آنها به دلایل متعدد و متفاوت، به این رژیم نیازمند هستند. هر دسته از این دلایل واهی، به کار مغزشویی عدهای خاص از مردم میرود و در عدهای بیشتر از بقیه تاثیرگذار است.
با نشان دادن فیلمهای برنامههای مستهجن، مثلا از تلوزیونهای کالیفرنیایی، به دینباوران القا میکنند که گرچه وضعیت اقتصادی بد است و شاید (!) فسادهایی هم در کار باشد! ولی اگر «نظام» «جمهوری» «اسلامی» برود، اصلا اسلام عزیز ناب محمدی بر فنا خواهد رفت!! و به این تزویر، روحیه تعصب خشن را در شماری از مردم معتقد، تهییج میکنند و آنها با لباس شخصی و یا بصورت پاسدار و بسیج و قوای ضدشورش در خیابانها، و یا بصورت بازجو و شکنجهگر در سامانه «قضایی» به کار میگمارند.
لائیسیته را مساوی دینستیزی گذاشتن هم ترفند دیگری از همین نوع است که متاسفانه بعضی اپوزیسیون هم در آن دام میافتند.
ولی آنچه کاربرد وسیعتری در جامعه دارد، تهدید تمامیت ارض وطن است. اینکه قشون خارجی به ایران حمله کند، دلهرهای وطنپرستانه در دل بسیاری از ایرانیان میافکند. حماسهآفرینی و دلاوری ارتش ایران در کنار سایر ایرانیان در موقع حمله صدام، شاهد این ادعا است. به قول یاسر عرفات، کاری که ارتش ایران کرد، حماسه نبود، معجزه بود!
دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم ولایت مطلقه فقیه، روی این حساسیت ایرانیان انگشت گذاشته است و بسیار سرمایهگذاری کرده است.
در زمان پهلوی و در سالهای اول انقلاب، تجزیهطلبی، حتی توسط عملیات خشونتآمیز و نظامی، یک ارزش بود که در مغز بسیاری از هموطنان ما تعبیه شده بود. ولی با گذشت زمان، و بخصوص با آنچه در کشورهای همجوارمان اتفاق افتاد، حتی «رهبران» اقلیتهای قومی خود را ملزم میبینند که از تجزیهطلبی و جداییخواهی تبری بجویند. ولی باز میبینیم که به علت نیاز رژیم ولایت مطلقه به داشتن بهانه برای سرکوب، نوای تجزیهطلبی در ساز قدرتپرستان کوک شده است. البته چون به وضوح از این نیت ننگین نمیتوانند صحبتی بکنند، کلیدواژههایی را در جامعه جا انداختهاند که بیراههای به همان ناکجاآباد است. از جمله کلیدواژههای پوششی، به واژههای «ملیت» و یا «فدرالیسم» (چه قومی و نژادی و چه اقلیمی و استانی) میتوان اشاره نمود. در این وادی نیز، بعضی از اپوزیسیون هم متاسفانه از همین واژگان استفاده کردهاند. فلاحیان، وزیر اطلاعات رفسنجانی، افشا کرد که بعضی از قلمبدستان و مصاحبه کنندگان و سخنرانان، جیرهبگیر وزارت اطلاعات هستند، ولی باور من این است که همه آنها مواجببگیر وزارت اطلاعات نیستند و استفاده آنها از این واژگان بیشتر به علت شلختگی در گفتار و نوشتار است. در هر صورت تریبونهای مختلف و امکانات رسانهای فراوان، به راحتی و به طور گسترده (توسط رسانههای ایرانی اپوزیسیون و غیرایرانی مانند بیبیسی و یورونیوز و صدای امریکا) در اختیار کسانی قرار میگیرد که به شکلی از اشکال و به دلیلی از دلایل، در پیشبرد شعار «حفظ نظام از اوجب واجبات است» با آقای خامنهای همنوا هستند.
جالب این است که در مقابل آنها، و درست برعکس، مطرح شدن بدیل مستقل و آزاد، دیوارهای بلند سانسورهای فراوان (و متاسفانه البته خودسانسوریهای فراوان) وجود دارد که مانع از آن شده است که یک حداقل لازمی از مردم از وجود زنده و فعال آنها آگاهی پیدا کنند. ولی در همین حال کسانی که در مقابل آنها که سر به آستان قدرتها میمالند، و در مقابل آنها که خشونت را راه حل میخوانند و در گرفتن اسلحه و پول و امکانات، با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند، راههای رسانهآی باز است. خیال رژیم از این وطنفروشان خائن به ایران و ایرانی، کاملا جمع است و میدانند که در آینده ایران نقشی نخواهند داشت ولی در حال حاضر وسیله خوبی به دست رژیم است که: .....ها! .... ببین.... اگر پاسدارها نباشند، ایران تجزیه خواهد شد!
البته همین دستگاه مغزشویی، گروگانگیری و پیامدهای آنرا، انقلاب دوم، و نپذیرفتن تقاضای صلح صدام را در زمان فرماندهی بنیصدر، نعمت، و قرارداد وین («برجام») را به زانو درآوردن غرب، و..... خواند! و میتوان مطمئن بود که برای پوشش قرارداد آقتائو، روحانی را هم دوباره مصدق بخوانند!
با این یادآوریها، این حقیقت را در مقابل چشمان خود و سایر هموطنان نمایان گردانیم که کرنش جدید رژیم در مقابل قدرتهای خارجی در قرارداد آقتائو، اولین باجدهی به انیرانیان نبوده است و تا این رژیم بر ما و وطن ما حاکم است، آخرین آنها هم نخواهد بود:
هر یک روزی که حاکمیت این رژیم ادامه پیدا کند، خطر تجزیه شدن ایران بیشتر میشود.
زمان امضای این قرارداد از راه اتفاق نیست و توجه به آن بسیار با اهمیت است.
در این زمان، رژیم در شرایط بسیار نامطمئنی به سر میبرد. هرروز میتواند آبستن حوادثی عظیم باشد. یادمان نرود که رژیم وابستهٌ مبارک، چون مردم مصر مقاومت آن رژیم در مقابل تحول و اصلاحات برنتافتند و بالاخره یکصدا گفتند «ارحل»، در عرض ۱۸ روز سرنگون شد. این واقعیت را، بزرگان این اشغالگران ایران هم به اشکال مختلف، خود اعتراف کردهآند. ولادمیر پوتین هم که تنگنای تحریمهای دونالد ترامپ و از آن مهمتر، تظاهرات خیابانی و جنبش خودجوش مردم، که از پائیز ۱۳۹۶ شروع شد و در شهرهای مختلف ایران ادامه یدا کرده است را رصد میکند، زمان را مناسب دیده است که با فشارهایی که برپاخاستن مردم به کل رژیم وارد آورده، الان بهترین موقع برای تحمیل خواستههای خود به دستگاه متزلزل ولایت مطلقه فقیه است.
ولی هرکدام از ما باید از خودمان بپرسیم که بعد از این چه خواهد شد؟ به واسطه انفعال ما مردم و به علت ادامه حیات این رژیم اصلاحناپذیر، تجاوز بعدی را چه وقتی و چه گونه و چه کسی خواهد کرد؟
با حاکمیت مردم است که با صلح و صفا، یکپارچگی میهن تضمین میکردد. با هرچه فرگیرتر شدن جنبش خودجوش ما مردم است که حاکمیت ملی برقرار خواهد شد. این رژیم به صور مختلف و بکرات ثابت کرده است که تحولپذیر و اصلاح پذیر نیست.
هر یک روزی که حاکمیت این رژیم ادامه پیدا کند، خطر تجزیه شدن ایران بیشتر میشود.
علی صدارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز نگری نامه محرمانه آقای بهشتی خطاب به آقای خمینی: «ما در اقلیتیم»
https://alisedarat.com/1394/11/02/3020/
❊
خمینی: من آقای بهشتی را بزرگش کردهام!
https://youtu.be/JPs5EzG66x4
❊
علی صدارت: ابهام در لائیسیته و سربازان گمنام امام زمان!
https://alisedarat.com/1392/06/11/19/
❊
بایگانی دسته: برخی اسناد جنگ عراق:
https://alisedarat.com/category/jang-iran-iraq/
https://alisedarat.com/category/jang-iran-iraq/page/2/
https://alisedarat.com/category/jang-iran-iraq/page/3/
❊
فلاحیان در مورد خبرنگاران خودفروخته میگوید:
t.me/sedaratMD/636