آقای دکتر محمد سهیمی ضمن احراز کرسی استادی در مهندسی شیمی و نفت در ایالات متحده، بنا به پایبندی به منافع ملی کشورمان کنشگری فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی بوده و هستند. هرازگاهی تحلیلهای مفصل ایشان در خصوص حال و آینده کشور و منطقه و در مناسبات با قدرتهای جهانی، نشانه زحمات و تلاشی است که این استاد گرانمایه برای تدوین و جمع بندی آنها کشیده است. بایستی آرزو کرد که تمامی دانشمندان کشورما که همواره ضربانشان برای این آب و خاک حتی از راه دور شنیده میشود (فارغ از همسویی و یا اختلاف نظرها) همچنان دیده بانان این مرز و بوم باشند. اما جناب سهیمی در یادداشت اخیر خود تحت عنوان " فحاشی به اصلاح طلبان و حذف آنان تنها راه ادامه حیات اپوزوسیون قلابی است" به باور این قلم از اعتدال در منطق به غلظت بیشتر احساس روی آوردند. غلظتی که نه در قامت یک مصلح اجتماعی و نه برازنده یک دانشمند در رشته هایی از علم و فناوری میباشد. در این مجال کوتاه نظرات متفاوتم با قلم آخرین ایشان را با پوزش از این جایگاه علمی مطرح تا چه بسا به کاهش گسلها بیانجامد:
• اطلاق صفت هایی از قبیل قلابی، ناجوانمردانه و..... که به کرات از جانب نویسنده محترم به گروه و یا افرادی که تا به آخرهم در پس پرده استنتار نوشتار ناشناخته ماندند تا حدودی از جنس همان ناسزاهایی است که ایشان از همان اپوزسیون بزعم خود "قلابی" گلایه داشتند. شاید یکی از شیوههای مخالفت درنگاههایاید ئولوژیکی رویه برچسب زنیهای تحلیلگران آنهاست. تحلیلگرانی که به خواننده و مخاطب خود اجازه داوری نداده و از قبل این قضاوت را خود به نیابت بعهده میگیرند. اوج چنین سبک و سیاقی در بلمدگوهای امثال فرقه رجوی همواره بچشم میخورد که هر چند کلمه از گفتار خودرا به زینت یک ناسزا و برچسب میآرایند تا به شعور مخاطب خود بی اعتنایی نمایند. انتظار نیست که این استاد گرامی نیز در ورطهای بیفتند که اتفاقا در همین یادداشت خود از آن شکایت داشتند.
• نقد از امثال آقای خاتمی و...... الزاما بمعنی تخریب این بزرگواران نیست. در نگاه امثال این راقم این چهرهها از جمله سرمایههای اجتماعی بخصوص در بزنگاههای حساس تاریخی ما هستند. آنها دیگر شخصیتهای حقیقی و تنها متعلق بخودشان نیستند. هر شهروند پایبند به منافع ملی حق دارد هراز گاهی که این سرمایههای ملی و با غفلت احتمالی خودشان آسیب ببینند حتی با خطابی تلخ از آنها حراست نمایند. جناب سهیمی حتما توافق دارند که رنگ و لعاب کاریزمایی غلیظ به هر چهره محبوبی مینواند او را از دایره نقدهای سازنده خارج و بر فراز معصومیتی دست نیافتنی قرار دهد. تجربه تاریخی چهار دهه اخیر نشان داد که استقرار چهرههای محبوب در هاله غلیظی از کاریزما چه بسا به باز تولید استبداد و تنها بوسیله هوادارن آنها منجر میشود.
• دفاع بی قید و شرط و کلی گویانه جناب دکتر سهیمی از اصلاح طلبان (گرچه مصداق هایی از آنها را بر شمردند) یک حرم امن و عاری از ضرورت نقد و نظر نسبت به آنان را نشان میدهد. این دفاع بطور ناخود آگاه تداعی کننده آیه "کل حرب بما لدیهخم فرحون" (هر گروهی به مرام و مانیفست خود دلخوش است) میباشد. آیا واقعا جریان اصلاحات (که حتما بایستی فراگیر و جامعه شمول بشود) تنها به همین چند چهره محترم و البته معدود منتهی میشود؟
• آقای سهیمی چرا از ناسزاهای چند قلم زن منفعل در آنسوی مرزها اینگونه نگرانند؟ اگر که آنان پایگاه اجتماعی در یک طیفی برای خود کسب کرده باشند که با اطلاق صفت "قلابی" محو نخواهند شد. اگر هم فاقد هر گونه وزن مردمی هستند که چرا اساسا بایستی یادداشتی و ستونی و آنهم از جانب فرهیختهای؟ مانند ایشان هزینه آنها نمود؟
• اساسا نقد از دولت ارتجاعی ترامپ، رژیم صهیونیستی، دولت کودک کش عربستان و.. برای گره هایی که تنها بوسیله صاحب منصبان داخلی گشوده میشود افاقهای نمیکند. ما تا ابد میتوانیم به این رژیمها پرخاش کرده و مورد نقد درست قرار دهیم بدون آنکه از انسداد داخلی اندکی کاسته شود. آنچه که بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد شیوه مناسبات غیر متعارف بین المللی ما با این رژیم هاست. رژیم عربستان هر چقدر هم کودک کش باشد حمله خارج از مناسبات متعارف جریانی به سفارت آنان را توجیه نمیکند. آقای سهیمی عزیز! این رژیمها برای تمامی دنیا همین خوی و خصلت را دارند. چرا تنها ظرفیتها و معیشت معدودی از کشورها بایستی اینگونه در کام آنان بلعیده شود؟ در حمله یک خرس وحشی به شخصی هرگز آن خرس را مورد نقد قرار نمیدهند. اگر که قربانی انسانی عاقل و بالغ باشد که بی گدار به آب زده بوده است بدون تردید بایستی مورد سرزنش گیرد.
• جناب سهیمی و دیگر دوستان همراه ایشان اجازه بدهند راه اصلاحات آنقدر نقد بشود تا به بزرگراهی برای تمامی تنوع جامعه تبدیل شود. به باور امثال این قلم شیوههای احساسی و با مایهای از تند مزاجی هرگز در جهت تبدیل این کوچه مارپیچ و تنگ موجود به آن بزرگراه عمل نمیکند. امثال اقای خاتمی که پرچم گفتگوی تمدنها را بر افراشتند و واژههای تساهل و مدارا را در ادبیات سیاسی اجتماعی وارد کردند هم قطعا با شیوه هایی که کوچه تنگ را بنام اصلاحات میخوانند موافقت نخواهند داشت استاد ارجمند.
عبدالحسین طوطیایی