امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی، در یادداشتی با عنوان ««جمهوری اسلامی» یا «ایران»» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
حسن روحانی، سهشنبه در پاسخ به پرسشهای نمایندگان مجلس و در دفاع از عملکرد دولت خود، به مجلس رفت. در اینجا نه کاری به درستی پرسشها از روحانی دارم و نه به درستی پاسخهای وی. بلکه سخنم بر سر درستی یا نادرستی جملهی زیر است که از سوی رییسجمهور به کار رفت:
به نظر میآید روحانی، تردید نسبت به آینده نظام را مهمتر و بالاتر از تردید نسبت به آینده ایران میداند. چنین برداشتی که نظام را «بالاتر» از ایران بدانیم، کاملا نادرست است. اصولا نظام جمهوری اسلامی یا هر نظام دیگری، باید فلسفهی وجودی خود را در خدمت ایران و ایرانیان بداند، نه بالاتر از آنها. این اصل، نه تنها برای ایران، بلکه برای هر حکومت دیگری در هر گوشهی دنیا صدق میکند. بالاتر دانستن جایگاه نظام نسبت به ایران، اندیشهای بسیار خطرناک است که میتواند پیامدهای جدیای داشته باشد.
اگر نظام را بالاتر از ایران بدانیم، در بزنگاههایی که ناچار به گزینش میشویم، اولویت را بر نظام قرار داده و ایران را قربانی میکنیم. برای نمونه، در امتیاز دادن به کشورهای دیگر (بهعنوان نیروهای بیرونی) و یا تجزیهطلبان (بهعنوان نیروهای درونی)، چنین خطری وجود دارد. اگر میبینیم در بحث دریای مازندران، بیاعتمادی گستردهای بین ایرانیان دربارهی مذاکرات و امتیازهای احتمالی دادهشده وجود دارد، یک دلیلش جا افتادن همین اندیشهی نادرست است. یعنی مردم هم به این باور رسیدهاند که برای مسوولین، حفظ نظام و قدرت، بالاتر از ایران اهمیت داشته و بنابراین هر آن ممکن است مسوولین برای حفظ نظام، امتیازات جبرانناپذیری به کشورهای دیگر بدهند.
هنگامی که مسوولین، ایران و ایرانیان را بالاتر از نظام بدانند، برای آرامش و آسایش آنها، از هیچگونه تلاشی کوتاهی نخواهند کرد و حتی در این راه، حاضر به هزینه کردن از نظام (به شیوههایی همچون کنار گذاردن برخی مهرههای اصلی، دگرگونی در اندیشهها و قوانین پایهی نظام و...) خواهند بود. رفاه ایجاد شده در پی چنین فداکاری و گذشتی، خود به خود مایهی خرسندی ایرانیان از نظام و بنابراین پشتیبانی از آن خواهد شد. اما هنگامی که مسوولین، نظام را به ایران و ایرانیان ترجیح دهند، حاضر به هزینه کردن از ایران و ایرانیان (به شیوههایی همچون کوتاه آمدن در برابر همسایگان؛ بخشیدن و واگذار کردن بخشهایی از خاک و آبهای سرزمینی؛ فروش دائمی یا موقت سرمایههای سرزمینی همچون آب شیرین، خاک، جنگل و دریا؛ دست کشیدن از حقوق ایرانیان در برابر کشورهای دیگر و...) خواهد بود. چنین هزینه کردنهایی از ایران و حقوق ایرانیان، ناخرسندی ایرانیان را در پی خواهد داشت که میتواند به مقابله با نظام بینجامد.
این اندیشهی نادرست را پیش از این به شیوهای دیگر، نظریهپردازانی همچون آیتالله مصباح یزدی در چارچوب ارجحیت «اسلامیت» به «جمهوریت» نظام بیان کرده بود و با انتقادات بسیاری روبرو شد. بالاتر دانستن نظام نسبت به ایران که دیروز از زبان رییسجمهور بیان شد را میتوان گونهای از تداوم - ناخواسته - همان اندیشهی آیتالله مصباح دانست؛ حتی اگر امثال حسن روحانی، به ظاهر مخالف اندیشههای آیتالله مصباح باشند. قربانی کردن جمهوریت (که بر پایهی خواستهی مردم شکل میگیرد) در پای اسلامیت (که بر پایهی تفسیر گروهی خاص و در قدرت انجام میشود)، همان نادیده گرفتن حقوق حقهی ایرانیان در تعیین سرنوشت خویش است که اکنون در گفتار حسن روحانی، گامی واپستر رفته و این بار، خود ایران نشانه گرفته شده است.
رمز کامیابی این نظام یا حکومت هر کشور دیگری در این است که خود را خدمتگذار کشور و مردمانش بداند نه بالاتر از آنان.