منشه امیر - رادیو اسرائیل
امپریالیسم و کولونیالیسم، دو شیوه بریتانیا و برخی دیگر از کشورهای اروپا تا اواسط قرن بیستم بود.
دنیا عوض شد و کشورهای غربی از شیوه ها امپریالیستی و کولونیالیستی دست برداشتند و تقریبا همه سرزمین های تحت استعمار و استکبار، آزادی خود را باز یافتند.
ولی اکنون چهل سال است که یک حکومت دیگر، این بار در خاور زمین، پا به عرصه گذاشته و پس از آن که بر ملت ایران مسلط شده و این آزادمنشان و آزادیخواهان را به گروگان گرفته، می خواهد با شیوه های امپریالیستی و کولونیالیستی در کشورهای همسایه و سرزمین های دور مسلط شود و بهانه اش آن است که می خواهد اسلام راستین را اول در منطقه و سپس در سراسر جهان مستقر سازد.
خمینی گفته بود که با تسلط بر ایران، به یک "فتنه" به قول خود پایان داده و اکنون هنگام آن است که "فتنه" را در منطقه فرونشاند و سپس به سراغ دنیا برود.
با این استدلال، بنیان گذار حکومت ستیزخوی کنونی، رژیم ایران کوشید سیاست های امپریالیستی و کولونیالیستی رنگ باخته قرن های پیشین را تقلید کند و همانگونه که تلاش دارد شیوه ها و اندیشه های یک هزار و چهارصد سال پیش را بر ایران و ایرانیان مسلط سازد، در صدد تقلید از سیاست های شکست خورده انگلیس و اروپا در منطقه برآمده است.
ظاهرا، از دیدگاه خود، استدلالشان منطقی است.
بر این باورند که اسلام دین راستین بشریت است و مذهب شیعه شاخه راستین اسلام است و از آن جا که اسلام دین و دولت را بکجا در خود دارد، بنابراین، اسلام باید به یک حکومت جهانی مبدل گردد و نه کمتر.
از دیدگاه سران حکومت، این اسلام اکنون پایگاه گسترده ای دارد و آن سرزمین ایران است. سرزمینی دارای ثروت های بزرگ که با کمک آن می توان بمب اتمی ساخت و موشک ساخت و انواع جنگ افزارهای دیگر تولید کرد و اگر سربازان عرب در یک هزار و چهارصد سال پیش با پای برهنه به ایران هجوم آوردند، امروز این سربازان اسلام پرور، بعونِ الله، باید به بمب اتمی و موشک های دوربرد مجهز شوند.
امپریالیسم و کولونیالیسم، ظاهرا هر دو پیامد مشابهی دارند،
یعنی، تسلط بر سرزمین دیگران.
ولی تفاوت مختصری بین آن ها وجود دارد.
امپریالیسم به حالتی اطلاق می شود که یک نظام زیاده خواه، تلاش می کند کشور همسایه را به تصرف درآورد و محدوده حکومتی خود را گتسرده تر سازد.
این سیاست امپریالیستی را ما در سرزمین روسیه، از اواسط قرن هیجدهم به بعد دیدیم که چگونه مرتبا بر نواحی دیگر مسلط شد و بر قزاقستان و ترکمنستان و ازبکستان و دیگر مناطق ایل نشین، مرحله به مرحله مسلط گردید و گسترده ترین امپراطوری دوران معاصر را بر پا ساخت.
کولونیالیسم به سیاستی اطلاق می شود که هدف آن مسلط شدن بر سرزمین های دور دست است که بتوان به منابع طبیعی و امکانات آن ها دست یافت و یک قدرت جهانی به وجود آورد.
انگلیس با پیروی از این سیاست کولونیالیستی، بر هندوستان و بسیاری از سرزمین های آفریقایی مسلط شد، ولی در اواسط قرن بیستم، ناچار به ترک همه آن ها گردید.
استدلال انگیس در استثمار سرزمین های دیگر آن بود که آمده است آن سرزمین ها را آباد سازد و شیوه های مدرن حکومتی و رفاهی در آنجا برقرار سازد.
حالا حکومت ایران به یاری حوثی ها در یمن می شتابد و ادعا می کند که می خواهد یمنی ها را از ستم و استثمار برهاند و زندگی شرافتمندانه و پر رفاهی را به مردم آن سرزمین ارزانی دارد - همانگونه که فقر و کلیه فروشی و گورخوابی را با موفقیت خیره کننده، در ایران برقرار ساخت.
این سیاست امپریالیستی، در سوریه نیز اِعمال می شود و حکومت ایران در حمایت از رژیمی گام بر میدارد که دین را نفی می کند و بر اساس اندیشه های حزب بعث عراق پایه گذاری شده که ناسیونالیسم عرب را مشعل راه خود می داند و همچنان خلیج فارس را خلیج عربی می خواند،
این دین ستیزی حکومت بشار اسد در سوریه، برای رژیم ایران اصلا مهم نیست، بلکه مهم آن است که سوریه در همسایگی اسرائیل قرار دارد و رژیم ایران می تواند پایگاهی برای دست اندازی علیه این کشور با آرزوی خام نابودی آن در دست داشته باشد.
حکومت ایران، خود را تنها حامی فلسطینیان می داند و بابت این کار تاج رهبری جهان اسلامی را برای خود مطالبه می کند.
ولی این حمایت ظاهری، این دوستی خاله خرسه، بسیار گزینشی است.
رژیم ایران از فلسطینیان حمایت نمی کند و دلش برایشان نسوخته، زیرا اگر سوخته بود، آنان را تشویق به صلح و آشتی با اسرائیل می کرد تا این نزاع یکصد ساله و بیشتر پایان گیرد و فلسطینیان از بدبختی و جنگ و ترور رهایی یابند و در مسیر سازندگی و رفاه گام بردارند.
در میان فلسطینیان، رژیم ایران تنها از شاخه ای حمایت می کند که خواهان ادامه جنگ و خونریزی است و از نابودی اسرائیل و تسلط اسلامی بر این سرزمین سخن می گوید.
رژیم ایران به فلسطینیانی که خواهان آشتی و مسالمت هستند، نه تنها توجهی نمی کند، بلکه آنان را به عنوان ترسو و سازشکار مورد نکوهش قرار می دهد.
در این راستا، حتی برای حکومت ایران مهم نیست که افراد حماس و جهاد اسلامی فلسطین اهل تسنن هستند و از شیعیان نفرت دارند و پولشان را می گیرند و به باورشان لعنت می فرستند.
از دیدگاه رژیم ایران، فلسطینیانِ ستیزخو می توانند یک وسیله و آلت برای اجرای سیاست های امپریالیستی و کولونیالیستی رژیم ایران در منطقه باشند و جان خود را قربانی کنند و خون خویش را فدا سازند، تا راه برای تهاجم رژیم ایران علیه اسرائیل و همه حکومت های اهل تسنن عرب که در خط رژیم ایران نیستند و نخواهند بو، هموار گردد.
اگر رژیم ایران ادعا می کند که اسلام پناه می باشد، دروغ می گوید.
اگر ادعا می کند که خواهان اعتلای دین مبین و برقراری عدالت و اصول والای معنوی می باشد، باز هم دروغ می گوید.
رژیم ایران دین را وسیله قرار داده تا سیاست های کولونیالیستی و امپریالیستی خود را پیش برد - همان گونه که اتحاد جماهیر شوروی برقراری حکومت جهانی کارگران و به قدرت رساندن پرولتاریا را به عنوان ایدئولوژی و هدف انسان دوستانه خود معرفی می کرد. همان گونه که انگلیس در قرن نوزدهم با شعار استعمار، یعنی آباد سازی، بر سرزمین های دور دست مسلط می گردید.
آن ها دروغ می گویند اگر ادعا می کنند که به نام اسلام و به خاطر اسلام است که می خواهند ایرانیان را قربانی کنند و شیعیان منطقه و جهان را به کشتن دهند و منابع طبیعی و ثروت ملی این سرزمین ها را به هدر بدهند، تا همچنان ذلیل و محنت زده باقی بمانند.
دروغ می گویند، زیرا اگر راست می گفتند، لااقل برای مسلمانان روهینگیا دلسوری می کردند و در نهادهای بین المللی به دفاع از حقوق این مسلمانان بلازده می پرداختند.
مگر مسلمانان روهینگیایی مسلمان نیستند که رژیم ایران محنت آنان را نادیده می گیرد و حتی یک شاهی برایشان کمک مالی نفرستاده است؟
هفتصد هزار نفر مسلمان روهینگیایی آواره شده اند.
ارتش میانمار (برمه) هزاران زن و کودک مسلمان را کشته است.
ده ها هزار خانه نگون بختان روهینگیایی را به آتش کشیده اند.
آن ها را با پای پیاده و بدون آذوقه به بنگلادش فراری داده اند.
کجاست آن رژیمی که ادعا می کند تنها حامی و پشتیبان مسلمانان مستضف در جهان است؟
مگر این مسلمانان چه کرده اند که از حمایت رژیم ایران محروم شده اند؟//
بله، گناه کرده اند!
البته گناه کرده اند!
گناهشان آن است که برمه از خاک اسرائیل دور است و حمایت از مسلمانان روهینگیا به تامین مطامع امپریالیستی و کولونیالیستی رژیم ایران در خاورمیانه کمکی نمی کند.
پس، بروند و بمیرند! به ما چه مربوط است؟
رژیم ایران در مورد مسلمانان مظلوم و سرکوب شده در چین نیز عیننا همین گونه می اندیشد و رفتار می کند.
مسلمانان اویغور در چین، از هنگام به قدرت رسیدن کمونیسم در آن سرزمین، همیشه زیر ستم و تبعیض و سرکوب قرار داشته اند و حالا هم رژیم کمونیستی آنان را از ابتدایی ترین حقوق دینی و فرهنگی خود محروم می کند و حتی آنان را به بازداشتگاه های کار اجباری می فرستد تا توبه کنند و به فکر ترویج دین و فرهنگ خود و رسیدن به آزادی های مذهبی و فرهنگی نباشند.
ولی، چگونه رژیم اسلام فدای ایران قادر خواهد بود در کار مسلمانان اویغور درچین دخالت کند؟
وای و واویلا!
آیا انتظار دارید که دولت پکن، بر حکومت ایران خشم بگیرد و از ادامه دادوستد با ایران خودداری ورزد و این کشور را مورد تحریم اقتصادی قرار دهد و آن حکومتِ منزوی در صحنه جهانی را بیکس تر سازد؟
مگر رژیم ایران قصد خودکشی دارد که با ابرقدرتی چون چین درافتد؟
حالا چه مانعی دارد که چند صد میلیون مسلمان اویغوری در چین دچار محنت هستند؟
مگر آسمان به زمین آمده است. جانشان در، به درک!
همین سیاست گزینشی حکومت ایران در دفاع از اسلام ناب محمدی را، چندین سال پیش در مورد مسلمانان چچن نیز تحربه کردیم که مورد سرکوب ارتش روسیه قرار گرفتند و به طرز فجیعی قربانی دادند و حتی به ناجار به خشونت و خونریزی روی آوردند.
حکومت ایران به خاطر وابستگی شدید خود به روسیه، نه تنها لب از لب نگشود که از خیزش اسلامی چچن ها حمایت کند، بلکه به فشار دولت مسکو، اعلامیه رسمی داد که مسلمانان چچن تروریست هستند و روسیه حق دارد آن ها را بکشد.
بله، این است اسلام از دیدگاه امپریالیست های امروز منطقه و شیوه های کولونیالیستی و گزینشی آنان.
آن ها دروغ می گویند وقتی می گویند که مسلمان هستند و دروغ می گویند که مدافع اسلام می باشند.
دلیل بیشتری می خواهید؟
در نزاع کشور مسلمان و شیعه آذربایجان، با کشور مسیحی ارمنستان، بر سر مالکیت ناحیه ناگورنا کاراباخ (قره باغ علیا) از ارمنستان حمایت کرد و آذربایجان را تنها گذاشت. زیرا آذری ها حاضر نشده بودند فریب اسلام من دراوردی حکومت ایران را بخورند.
به یک واقعیت دیگر نیز در پایان اشاره کوچکی کنیم و آن این که یک میلیون نفر مسلمان اهل تسنن در تهران پایتخت، حتی اجازه ساخت یک مسجد را نیز ندارند.
پس کجا رفت آن ادعای مسلمانیِ این امپریالیست ها و کولونیالیست های قرن بیست و یکم؟