goldPacifiers_091018.jpgفارس نوشت: این یک داستان واقعی است!

سکانس اول: روز، داخلی، سوپرمارکت محله

مشغول حساب کردن خریدهایم هستم که خانمی با کودک چندماه‌اش وارد مغازه می‌شود و از فروشنده دو بسته پوشک می‌خواهد، قیمت دو بسته را که می‌شنود کمی مکث می‌کند و با گشتی در کیف پولش و زمزمه‌هایی زیر لب به فروشنده می‌گوید: «آقا فعلاً همین یک بسته رو می‌برم» بعد در حالی که دخترک ملوس و خوش‌خنده‌اش را در آغوشش جا به جا می‌کند من را مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید: «خدا ازشون نگذره با این وضعیتی که برای مردم درست کردن» بعد هم با ناراحتی مغازه را ترک می‌کند.

سکانس دوم: شب، داخلی، منزل

صفحه اینستاگرام را باز می‌کنم و با درخواستی برای آشنایی با یک پیج کودک مواجه می‌شوم.

صفحه تبلیغاتی را که باز می‌کنم با انواع و اقسام عکس‌ها و تبلیغاتی مواجه می‌شوم که مسیر لاکچری شدن کودکان را از بدو تولد نشان می‌دهد.

p1.png

p222.jpg