مجتبی احمدی - شبکه بیان
ایران در محاصره مشکلات عمیقی گرفتار شده و جامعه نه تنها امیدی به بهبود اوضاع ندارد، بلکه همه در انتظار وخیمتر شدن حال اقتصاد کشور هستند. این در حالی است که مقامات جمهوری اسلامی از جمله رهبر رژیم میگویند اقتصاد کشور به بنبست نرسیده و برای برونرفت از مشکلات، راهحل وجود دارد.
طی یک سال گذشته که دوسوم از ارزش ریال کاسته شده، بسیاری از مردم طبقات متوسط در ایران به زیر خط فقر سقوط کردهاند. نارضایتیهای این طبقه اجتماعی از شرایط سخت اقتصادی بیشتر شده و جز حاکمیت هم کسی دیگری را عامل به وجود آمدن این وضع نمیدانند. نارضایتیهای طبقه متوسط در ترکیب با خشم طبقات فرودست، حالا یک پتانسیل بزرگ را برای آشوبهای اجتماعی به وجود آورده و جمهوری اسلامی را به دستپاچگی انداخته است.
خروج آمریکا از توافق هستهای و بازگشت تحریمها، اوضاع را بدتر کرده و با تحریم صادرات نفت در آبان امسال، همه انتظار دارند فشارها بیشتر شوند. بسیاری از کالاها نایاب یا گران شدهاند؛ اما دستمزدها و درآمدها ثابت ماندهاند. کاهش قدرت خرید، خشم مردم را دوچندان کرده و این مسئله را به وضوح میتوان در رفتار روزمره مردم مشاهده کرد.
پرخاشگری در کلام مردم بسیار بیشتر از گذشته شده است؛ آنها وقتی درباره اوضاع اقتصادی و سیاسی صحبت میکنند، ناامیدی و خشم را میتوان در چهره و لحنشان مشاهده کرد. حالا به جرئت میتوان گفت طیف مخالفان جمهوری اسلامی یا آنچه «برانداز» خوانده میشوند، بسیار گستردهتر و بزرگتر از موافقان این رژیم هستند.
شاید بیدلیل نیست که از رهبر رژیم و فرمانده سپاه گرفته تا رئیسجمهوری و معاون رئیسجمهوری در پی تزریق امید به جامعه هستند. این مقامات طی یکی دو ماه گذشته هرکدام بهنوعی بارها از مردم خواستهاند که شرایط بحرانی و تحریمها را تحمل کنند تا کشور از آن عبور کند.
حکومت به خوبی میداند عبور از شرایط کنونی به آسانی نیست؛ چهبسا هرچه به پایان سال نزدیکتر میشویم حلقه محاصره اقتصادی علیه جمهوری اسلامی تنگتر میشود. نتیجه این محاصره بیش از هر چیز، تورم دلهرهآوری است که میتواند بنیانهای مالی هر خانوادهای از قشر متوسط و فرودست را هدف قرار دهد.
هرچند همین حالا هم ایران با نرخ تورم بسیار بالایی روبروست؛ ولی حکومت به طور رسمی این موضوع را قبول ندارد و همچنان بر تورم زیر 10 درصد تأکید دارد. استیو هانکه، استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز بر اساس محاسبات متناوب خود بر پایه ارزش ریال اعلام کرده جدیدترین نرخ تورم ایران 267 درصد است نه آن چیزی که دولت حسن روحانی اعلام میکند.
آنطور که اقتصاددانان میگویند، تورم دشمن طبقه فرودست و دوست طبقه فرادست است. با توجه وضعیت بانکهای ایران که سالهاست با مشکلات ساختاری روبرو هستند، به نظر نمیرسد بانک مرکزی بتواند با استفاده از ابزار سیاست مالی، تورم افسارگسیخته را کنترل کند. بانکها به دلیل ورشکستگی و نا ترازی حسابهای خود، مدام در حال خلق پول هستند؛ مسئلهای که میتواند بازهم ارزش ریال را کاهش دهد.
بانکهای ورشکسته با پرداخت سودهای موهوم به سپردهگذاران، عملاً به پاشنه آشیل اقتصادی جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. بنا بر آمار بانک مرکزی، طی یک سال گذشته بانکها حجم نقدینگی را بیش از 20 درصد افزایش دادهاند. اگرچه دولت هم با استقراض از شبکه بانکی، در افزایش حجم نقدینگی مقصر بوده است. جدیدترین آمار منتشرشده از سوی بانک مرکزی نشان میدهد حجم نقدینگی در اقتصاد ایران به یک تریلیون و 602 هزار میلیارد تومان رسیده است.
جمهوری اسلامی در طول حیات خود اینهمه مشکلات و ضعف را یکجا تجربه نکرده است؛ از یک سو دولت با بدهکاری 283 هزار میلیارد تومانی به بانکها روبروست و از سوی دیگر درآمدهای نفتیاش کاهش یافته است. رژیم باید برای مردمی هم که فقیرتر از گذشته شدهاند فکری کند. این در حالی است که کمآبی هم گریبان کشور را گرفته و حکومت در مدیریت بهینه منابع آبی شکست خورده است.
با کاهش صادرات نفت در ماههای آینده، اقتصاد ایران ظرفیت بیشتری برای بریزوبپاشهای حکومت نخواهد داشت. به احتمال فراوان سپاه قدس (شاخه برونمرزی سپاه پاسداران) فعالیتهای خود را در سوریه کاهش خواهد داد و دستگاههای دولتی نیز در تنگنای مالی قرار خواهند گرفت. همه اینها در حالی است که حکومت باید مردم را راضی نگه دارد و فکری برای مشکلات رسوب کرده کند. نمیتوان گفت جمهوری اسلامی میتواند از همه این چالشها، مشکلات و تحریمها به سلامت عبور خواهد کرد یا نه؛ اما میتوان پیشبینی کرد که ماههای آینده، فصلی از تاریخ ایران است که سرنوشت کشور و حیات سیاسی جمهوری اسلامی در آن تعیین خواهد شد.