حملات موشکی اخیر سپاه پاسداران به مقر حزب دمکرات کردستان ایران در خاک کردستان عراق که به کشته شدن تعدادی از رهبران و کادرهای این حزب انجامید، واکنشهای مختلفی درمیان نیروهای اپوزیسیون داشت که درخور توجه است. واکنش خود نیروهای مورد حمله قرار گرفته و دیگر نیروهایی که راه مبارزه مسلحانه برگزیدهاند مانند پژاک و کومله محکوم کردن این حملات بود. این نیروها هنگامی که نیروهای نظامی ایران اعم از سربازان و سپاهیان را میکشند در اعلامیهها و بیانیههای خود این کار را "کشتن نیروهای مزدور رژیم" مینامند و عمل خو در را درست بلکه قهرمانانه میخوانند. اما هنگامی که نیروهای نظامی ایران آنان را مورد هدف قرار میدهند آن حملات را محکوم میکنند و بلکه بزدلانه میخوانند.
شاید برای پروپاگاند سیاسی و در ادبیاتی احساسی چنین موضع گیری هایی درست جلوه کند. از نظر نظام استدلالی اما کسی که با حکومت مبارزه مسلحانه میکند نمیتواند به نیروهای نظامی و مرزبانان کشور حمله کند و آنان را بکشد ولی توقع داشته باشد طرف مقابل حمله نکند. نمیشود از حمله خود دفاع کرد ولی حمله حکومت را محکوم کرد! کسی یا نیرویی که منطق مبارزه مسلحانه را میپذیرد و وارد آن میشود باید آماده ضربه خوردن نیز باشد. چنین نیرویی بر اساس منطق جنگ و مبارزه خشونت آمیز نمیتواند پاسخ طرف مقابل را محکوم کند.
در این میان بخش مهمی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون دمکراسی خواه (بجز سازمانهای جبهه ملی ایران در اروپا) در موضع گیریهای خود در مورد این واقعه با اینکه حملات موشکی سپاه پاسداران به مقر حزب دمکرات کردستان را محکوم میکنند، از محکوم کردن و یا حتی مورد انتقاد قرار دادن مبارزه مسلحانه حزب دمکرات کردستان ایران یا احزاب کومله و پژاک خودداری میکنند. درست است که مسئولیت حکومت بخاطر در دست داشتن اهرمهای اصلی قدرت در کاهش تشنج و درگیری نظامی و حرکت بسوی فضای صلح و گفتگو با کردها بیشتر از طرف مقابل است، اما اپوزیسیون مسلح کرد نیز در این میان به سهم خود در تشدید جو خشونت در کردستان مسئول است.
چطور میشود حمله سپاه به حزب دمکرات کردستان را محکوم کرد اما در محکومیت مبارزه مسلحانه حزب دمکرات کردستان ایران نگفت؟ حزبی که رسما از زبان دبیر کل خود مصطفی هجری اعلام کرده آماده پذیرش کمکهای خارجی از جمله از اسرائیل است برای مبارزه مسلحانه با حکومت ایران. نیروهای اپوزیسیون دمکراسی خواه نمیتوانند بخاطر خشونت بکار گرفته شده از سوی جمهوری اسلامی، این نکته را در بیانیههای خود از قلم بیندازند.
عدهای نیز حمله موشکی در خاک عراق که به افزایش تشنج و میان دو کشور میانجامد را مورد انتقاد قرار میدهند. البته این حق کشور عراق است که علیه این اقدام ایران واکنش نشان دهد، کما اینکه چنین واکنشی نیز هم از سوی مسئولین عراقی و هم از سوی دولت اقلیم کردستان عراق صورت گرفته است. اما نکتهای که عمدا یا سهوا به آن توجه نمیشود این است که کشور عراق یا اقلیم کردستان نیز بنوبه خود هنگامی اجازه دایر کردن مقر فرماندهی و اردوگاههای آموزش نظامی به حزب دمکرات کردستان ایران و دیگر نیروهای مسلح کرد مخالف رژیم ایران میدهد نیز بنوبه خود علیه امنیت و یا تمامیت ارضی ایران اقدام کرده است.
اصولا یکی از استدلالهای مهم درمورد مذموم و نادرست بودن راه مبارزه مسلحانه این است که همواره طرف قوی تر دست بالا را دارد و موفق به سرکوب نیروی ضعیف تر میشود. درنتیجه این راه تقریبا همیشه به ضرر نیروی اپوزیسیون مسلح تمام میشود. دلیل دوم نادرستی راهبرد مسلحانه این است که نیروهایی که این راه را برمی گزینند بخاطر خشونتی که بکار میگیرند، نمیتوانند همانند نیروهای که مبارزه سیاسی میکنند از بر حق بودن خود در افکار عمومی داخلی و جهانی دفاع کنند. سازمانهای حقوق بشری نیز کمتر از حقوق چنین نیروهایی دفاع میکنند چون آنها خشونت گرا و به سهم خود ناقض حقوق بشر هستند.
حزب دمکرات کردستان و نیروهای مشابه یا حامیان آنها برای محق جلوه دادن مبارزه مسلحانه خود مرتب تکرار میکنند که چون جمهوری اسلامی ایران راه فعالیت سیاسی را بر آنان در کردستان بسته است آنها به ناگزیر به مبارزه مسلحانه روی آوردهاند. این درحالیست که اگر حکومت ایران اجازه فعالیت سیاسی آزاد به کردها یا دیگر نیروهای سیاسی کشور میداد که تقریبا بیش از نصف مسئله حل بود و ما با نظامی سرکوبگر روبرو نبودیم! این استدلال که اگر نظامی اجازه فعالیت آزاد سیاسی ندهد راهی دیگر جز مبارزه مسلحانه باقی نمیماند نه تنها از جانب کردهای طرفدار مبارزه مسلحانه، بلکه از سوی بخشی از نیروهای سیاسی ایران بویژه در سالگرد تاسیس سازمانهای سیاسی مسلح ایوزیسیون در زمان شاه طرح میشود. این نوع نگاه حکومت غیردمکراتیک و دیکتاتوری مذهبی یا استبداد سلطنتی را فعال مایشاء و تعیین کننده در این میانه میداند. گویی وظیفه اپوزیسیون این است منتظر بماند تا اجازه یا چراغ سبز فعالیت سیاسی داده شود تا در پی آن اپوزیسیون کرد یا غیرکرد وارد صحنه فعالیت سیاسی شود! درحالیکه یک حزب سیاسی در سخت ترین شرایط میبایست خود در ایجاد چنین روزنه یا فضایی برای فعالیت سیاسی بکوشد. هیچ کلاف سردرگم دیکتاتوری یا استبدای وجود ندارد که نتوان از گوشهای به باز کردن غیرخشونت آمیز آن پرداخت، چه در مهاباد و چه در تهران.