Thursday, Sep 20, 2018

صفحه نخست » روسیه و نظام اسلامی، فرهاد یزدی

Iran_Russia.jpgفرآیند کنار گذاردن نظام اسلامی از سوریه، شتاب گرفته است. نخست نشست تهران که گرچه برای حفظ آبروی نظام موثر بود، اختلاف سیاست ایران و روسیه با ترکیه را بر سر مساله‌ی فوری حمله به ادلب را آشکار کرد. چند روز پس از آن در نشست سوچی میان روسیه و ترکیه، دو طرف در مورد آتش بس و ایجاد حائل میان گروه‌های درگیر که امنیت آن را سربازان ترک و روسی تضمین خواهند کرد، بدون نظر ایران (وحتا می‌توان گفت بشار اسد)، به دست آمد. در این گیرو و دار، حمله‌ی اسرائیل وسیله‌ی جنگنده‌ها و موشک‌های آن کشور به فرودگاه دمشق که منجر به انهدام جنگ افزارهای ارسالی نظام و همچنین یک فروند هواپیمای ۷۴۷ که حامل جنگ افزارها بود، گردید. پس از آن می‌توان از سقوط هواپیمای جاسوسی روسیه توسط دفاع ضد هوائی سوریه (مجهز به سامانه اس ۲۰۰ ساخت روسیه) را می‌توان نام برد. هدف موشک‌های سوری، هواپیماهای جنگنده اف ۱۶ اسرائیل بودند. بظاهر بخاطر هوشیاری خلبان اسرائیلی و در پناه قرار دادن هواپیما در بالای هواپیمای روسی منجر به این حادثه گردید. این دو واقعه آخری یک مطلب را روشن کرد: اسرائیل با آزادی کامل و آگاهی روسیه به حملات هوائی خود برعلیه رژیم اسلامی و بشار اسد، مشغول است. پهبادها، هواپیماهای جنگنده و موشک‌های اسرائیل با بی باکی هرچه تمام تر که نشانه‌ی توافق با روسیه می‌باشد، در آسمان سوریه جولان می‌دهند. در واقعه سقوط هواپیمای جاسوسی روسی که موجب کشته شدن تمامی ۱۵ تن سرنشینان آن گردید، "گلایه" روس‌ها از اسرائیل نه بخاطر حضور آن هواپیماها در آسمان سوریه بلکه بخاطر هماهنگی دیر هنگام می‌باشد.

نشانه‌ها حاکی از گرایش روسیه به سوی ترکیه، در عوض ایران می‌باشد. چرا چنین جابجائی صورت گرفت؟ روسیه از راه دریای سیاه به مدیترانه نزدیک است. اما تاکنون نتوانسته بود که برای خود جاپای مطمئن در منطقه استراتژیک مدیترانه ایجاد کند. جنگ داخلی سوریه با یاری نظام اسلامی و متحدین (حزب الله، لشگر فاطمیون و دیگر وابستگان به نیروی قدس)، روسیه را قادر کرد که توانست هم پایگاه دریائی و هم هوائی در آن سرزمین بدست آورد که بهیچ بهائی آماده تخلیه آنان نخواهند شد. البته اگر روسیه بتواند با اخراج نظام اسلامی و به احتمال زیاد برکناری بشار اسد، در سوریه به تفاهم سیاسی که رضایت اسرائیل، غرب و سنی‌های منطقه را فراهم کند، هرچند که ممکن است به تجزیه آن سرزمین منجر گردد، غرب نیز با ادامه پایگاه‌ها مخالفت چندانی نخواهد داشت. بشار اسد نسبت به مقاصد روسیه در مورد درازای حمایت از رژیم او مشکوک است و برای موازنه در برابر روسیه خواستار حضور نظامیان ایران در آن سرزمین است. اسرائیل، غرب و روسیه، پس از استفاده از نیروی پیاده نظام قدس و حزب الله برای از میان برداشتن داعش و درگیر کردن آمریکا در منطقه، دیگر سودی از ماندن آن نیروها نمی‌برند. همچنین روسیه از ماجراجوئی نظام اسلامی در یمن خشنود نیست.

ورود و خروج ناوهای روسیه و تمیز نوع آن به دریای سیاه، همیشه برای غرب مهم بوده است. این مهم همیشه از راه کنترل ترکیه بر داردانل انجام می‌گرفت. ترکیه سنگر دفاعی ناتو در جنوب اروپا و پس از آمریکا دارای پر تعدادترین افراد زیر پرچم در این اتحادیه، همیشه بعنوان دژی در برابر توسعه شوروی - روسیه به سوی جنوب بحساب می‌آمد. اکنون نیز همچنان پایگاه هوائی و به احتمال ایستگاه‌های رادار و شنود آمریکا در آن کشور فعال می‌باشد. پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، منافع مشترک و از آن میان مرز دراز در دریای سیاه که آندو را بیکدیگر پیوند داده، روسیه را برآن داشت که بنا را بر همکاری در عوض رقابت در آن سرزمین گذارد. سوریه برای نفوذ ترکیه در سرزمین‌های عربی که سال‌ها بخشی از امپراتوری عثمانی بودند و هنوز رویای بازسازی آن را در سر می‌پرورانند، اهمیت دارد. ترکیه با ساقط کردن هواپیمای جنگی روسیه در نزدیکی مرزهای کشور خود، ثابت کرد که حتا با هزینه‌ی جنگ با آن کشور، آمادگی تخلیه آن بخش از خاک سوریه را ندارد. ترکیه نمی‌خواهد و نمی‌تواند اجازه گسترش سرزمین به کردها و امکان الحاق آنان به اقلیم کردستان و از آن مهم تر پ ک ک را بدهد. ترکیه دیگر حاظر به پذیرش پناهنده، بیش از این از سوریه نیست. روسیه نفوذ ترکیه در سوریه را پذیرفته و احساس می‌کند که هرچه به آن کشور نزدیک تر گردد، شکاف در رابطه‌ی ترکیه با غرب، و به ویژه آمریکا را ژرفا می‌بخشد. در حال حاضر، روسیه حتا تلاش می‌کند که رابطه‌ی ترکیه با اسرائیل را بهبود بخشد. می‌توان ادعا کرد که روابط سیاسی میان بازیگران در سوریه یعنی آمریکا، روسیه، عربستان، اسرائیل، اروپا و ترکیه تا مقدار زیاد برای دست یابی به نوعی تفاهم و پایان جنگ، از یکی دو سال گذشته بهبود یافته. مانع بزرگ در راه رسیدن به تفاهم، رژیم بشار اسد است که خواستار حفظ موقعیت خود در آینده سوریه است. متحد بشار یعنی نظام اسلامی، مانع دیگری در این راه است. از مدت‌ها پیش شاهد آزادی عمل اسرائیل چه از راه بمباران با هواپیما و یا موشک پراکنی به مکان تجمع نیروهای ایرانی در سوریه هستیم. حتا دستگاه‌های ردیاب روسیه، نیروهای ایرانی را از حمله قریب الوقوع مطلع نمی‌کنند. بدون تفاهم میان قدرت‌های بزرگ، چنین آزادی عمل بی سروصدا و بدون اعتراض، نمی‌توانست انجام پذیر باشد.

اخراج نظام اسلامی از منطقه، تنها به سوریه منحصر نمی‌گردد. مهم ترین، سرزمین عراق است که مرزهای دراز و نفوذ شدید تاریخی و فرهنگی ایران در آن سرزمین بسیار گسترده می‌باشد. به ویژه پس از اشغال آمریکا و به قدرت رساندن شیعه‌ها و انحلال ارتش عراق، ایران به قدرتی هم تراز آمریکا و آنهم با هزینه‌ی اندک رسید. قدرت گیری کردها و گروه‌های غیر کرد شیعه هوادار ایران، رنگ تند عربی را از سیمای کشور عراق تا مقداری زدود. اما امروز ورق در حال برگشت سریع است. با وجودی که ایران هنوز در اقلیم کردستان دارای نفوذ است، نفوذ اصلی متعلق به اسرائیل و آمریکاست. حتا می‌توان ادعا کرد که اقلیم کردستان (بهمراه جمهوری آران یا آذربایجان) به پایگاه‌های اصلی عملیات، نه تنها ضد نظام بلکه برضد ایران نیز بدل شده‌اند. در بغداد قدرت مسلط شیعه‌های هوادار ایران به سود شیعه هائی که خود را تمام و کمال عرب می‌دانند، چرخیده است. گرچه شایعه دیدار فرمانده نیروی قدس با نماینده آمریکا برای انتخاب نخست وزیر و هیئت وزرا انتشار یافته، بدون اینکه بتوانیم شایعه این دیدار را تائید و یا مردود نمائیم باید بگوئیم که: (۱) فرمانده نیروی قدس، پس از عقب نشینی نظام در سوریه و عراق دارای توان سال‌های پیشین برای تعیین نخست وزیر در عراق نمی‌باشد. (۲) به احتمال بسیار مذاکرات نمی‌توانست تنها به اوضاع عراق محدود گردد. اگر چنین ملاقاتی صورت گرفته، باید تصور کنیم که سقوط فوری رژیم اسلامی و نیز شرایط آمریکا مطرح گردیده است. در هر حال فضای سیاسی عراق به سوی گرایش به غرب و عربستان در حال چرخش است. شاهدیم بصره مرکز نفتی و شیعه نشین عراق بشدت ملتهب است و حتا کار به آتش زدن کنسولگری ایران در آن شهر کشید که نمی‌توان دست عوامل ضد ایرانی و از آن میان عربستان را نادیده گرفت. اما بهرحال، مصائب مردم عراق واقعی و شدید است و چون حکومت‌های گذشته را دست چین شده نظام اسلامی می‌دانند، طبیعی ست که خشم خود را متوجه ایران کنند.

برخلاف سوریه و یمن، سرزمین‌های مورد دست اندازی نظام اسلامی، عراق با ایران مرز مشترک دارد که ایران را به طور طبیعی به سرنوشت آن سرزمین، وابسته می‌کند.، اگر عراق نیز از نظر سیاسی گرایش بیش تر به عربستان و آمریکا پیدا کند، می‌توان گفت که بغیر از ترکمنستان و حاشیه کوچک با ارمنستان، ایران در تمامی مرزهای خود با رقبای جدی روبرو است که شاید گسست در یکپارچگی سرزمینی ایران را به سود خود برآورد می‌کنند. گرچه نه در حال حاظر، تمامی همسایگان دارای تمایل واین قدرت بالقوه هستند که به مرکزی برای تجزیه ایران بدل گردند. افزون برعقب نشینی در ناحیه، تاثیر تحریم‌های آمریکا هرروزه چنگ و دندان خود را در داخل کشورنشان می‌دهد. مشتریان نفتی بسرعت بخش وارداتی خود را منابع دیگر و از آن میان عربستان + متحدین، با قیمت اغوا کننده تامین می‌کنند. هندوستان، کره جنوبی، ژاپن و چین آخرین بازمانده‌های مشتریان موثر نفت ایران، هریک به صورتی یا از مقدار واردات و قیمت کاسته و یا از پرداخت ارز قابل معامله در بازارهای جهانی امتناع کرده و پول خود را پیشنهاد می‌کنند. اروپا هنوز برای مبادلات بازرگانی با ایران بدنبال راه حل مالی می‌گردد. نوشداروئی که اگرهم وجود داشته باشد، بسیار دیر خواهد بود. جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا و فردی که با ظریف طرف مستقیم مذاکرات منجر به برجام بود و بسیاری وی را سخنگوی هواداران نزدیکی با نظام اسلامی می‌دانند، پس از اعتراف به دیدار با ظریف گفت که در چندین مورد در این گفتگوها اقدامات بی رویه نظام اسلامی را تذکر داده‌ام.

در داخل کشور تورم بند گسیخته هرروزه شتاب بیش تر بخود می‌گیرد. فساد و چپاول از خزانه ملت بهمان شدت ادامه دارد و همچنین سقوط پول ملی و بسته شدن مراکز تولیدی. محاکمه نمایشی چند فاسد درجه سه و چهار، بمنظور ساکت کردن ملت (بنا به درک نظام)، در جریان است. رئیس جمهور پیشین با صراحت و بدون پرده پوشی، رئیس اطلاعات سپاه یا قدرتمندترین فرد امنیتی کشور را به پرونده سازی برای مخالفان، افزون بر جنایات دیگر، متهم می‌کند. وی همچنین بالاترین مقام قضائی و ریاست مجلس اسلامی را متهم به جنایات گوناگون و از آن میان فساد می‌کند. واکنش این مسئولان نه رد ادعای اضهارات او و ارایه مدارک، بلکه دستگیری چندین همکار وی است. بدون تردید در کشوری که حتا رفسنجانی سلطان دسیسه و عامل بسیاری از قتل‌ها و ترورها در چهل سال گذشته، در استخر مرکز فرماندهی خود به قتل می‌رسد، ساکت کردن فرد بدون اعتباری مانند احمدی نژاد از نظر رژیم کاری ساده می‌تواند باشد. به احتمال زیاد او هم مانند بسیاری و از آن میان بابک زنجانی متهم بزرگ ترین چپاول اموال ملی، بخاطر داشتن مدارک زیاد از جنایات و فساد "بیت رهبری" از حاشیه امن تا کنون برخوردار بوده است.

در حالی که جهان برعلیه ایران تجهیز شده و کشور از داخل در مرحله‌ی انفجار است، تنها کار موثر که می‌شود در مقابله انجام داد، سرنگونی هرچه سریع تر این رژیم ننگین می‌باشد. به ویژه که تنها متحد به نسبت موثر آن یعنی روسیه نیز اکنون روی اسب برنده دیگر شرط بندی کرده. می‌توان مطمئن بود که بخاطر نفوذی که روسیه در این سال‌ها در ایران و به ویژه در میان سپاه پاسداران برای خود گسترده، دست پرورده سازمان جاسوسی شوروی یعنی پوتین، با تمام قوا در حال برنامه ریزی برای حفظ قدرت خود در ایران پس از نظام اسلامی می‌باشد. اکنون دعوا بر سر ایران است. سرزمین دایمی ما با کهنسال ترین دولت جهان، مرکز رقابت میان همه برای دست اندازی هرچه بیش تر بدل شده است. در این میان تنها غایب، ملت ایران است.

http://sakhtariran.com/

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy