انصاف نیوز با نجاح محمدعلی، روزنامهنگار عراقی و کارشناس سابق العربیه، دربارهی حملهی تروریستی دیروز در اهواز، اهداف این دست از حملات و همچنین عملکرد رسانههای غربی و عربی در واکنش به این حمله گفتوگویی انجام داده است.
بنظر میرسد حملهی تروریستی اهواز در سالروز شروع جنگ تحمیلی، حامل پیامی روشن بود. چندی پیش محمد بن سلمان در اظهاراتی جنگ طلبانه مدعی شده بود که جنگ را به داخل ایران خواهند کشاند. امروز نیز پس از حملهی تروریستی به مراسم رژه در اهواز که در آن شماری از انسانها، اعم از نظامی و غیر نظامی شهید شدند، مشاور ولیعهد ابوظبی ضمن اظهار تهدید انتقال نبرد به عمق ایران، با انتشار عکسی از مجروحان و شهدای این حمله در توییتر خود نوشت: «حملهی نظامی به هدف نظامی، اقدام تروریستی نیست».
مجلهی آمریکایی هیل نیز در مقالهی اخیر خود با تیتر: «ترامپ باید به اقلیتها کمک کند تا تغییر رژیم رخ دهد» در متن این مقاله تاکید خود را بر اقلیتهای قومی گذاشته است.
تلاشهای جهتدار رسانههای مختلف غربی و عربی برای تاثیر سوء بر اعراب و قومیتهای مختلف ایرانی، همگی نشانهای است از تلاش برای به چالش کشاندن تمامیت ارضی ایران.
اما این حملهی کور و بینتیجه که یادآور حملاتی دیگر در سالهای اخیر بود، باواکنش متفاوت رسانههای غربی و عربی روبرو شد. رسانههای فارسی زبانی چون بیبیبی فارسی، با احتراز از تروریستی خواندن این حملهی وحشیانه به مردم تماشاچی رژه و نظامیان، بار دیگر این سوال را در اذهان ایجاد کردند که دلیل و هدف این دوگانگیها و غرضورزیها در انتقال خبر چیست؟ از طرف دیگر شبکهی ایران اینترنشنال در اقدامی غیر حرفهای و غیر اخلاقی به مصاحبه با سخنگوی گروه تروریستی «الاحوازیه»، که مسوولیت این اقدام تروریستی را پذیرفته بود پرداخت. این شبکه پیش از این نیز با پوشش گردهمایی منافقین در فرانسه به حمایت علنی از گروهکی تروریستی پرداخته بود.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با نجاح محمدعلی، تحلیلگر مسایل منطقه را در ادامه بخوانید:
حملهی تروریستی امروز در اهواز با چه هدفی اتفاق افتاده است؟
با توجه به ساعت صفر و تاریخ، این عملیات تروریستی بیشتر شبیه به یک پیام مشترک بین حزب بعث عراق و عربستان سعودی به ایران میماند!
در حالی که جمهوری اسلامی در حوزهی سیاست خارجی در عراق و در بحث مبارزه با تروریسم در سوریه پیروزیهای چشمگیری داشته که باعث شده سعودیها و بعثیهای عراق خود را بازندهی اصلی پیروزیهای ایران بدانند، بعید نیست که در قالب یک کار گروه تروریستی بین خود و داعش و حتی سازمانی تروریستی و ساختهی دست خود همچون جبهه آزادی بخش الاهواز دست به چنین اقدامی بزنند.
آیا این اتفاق نشانهای از ضعف امنیت داخلی است یا تنها تهدیدی برای امنیت روانی جامعه محسوب میشود؟
البته که در این موضوع میتوان به چالشها و شکافهای دستگاه امنیتی در کشور اشاره و نقد داشت اما این عمل با این سطح از ناپختگی نه فقط نمیتواند آسیب خاصی به امنیت فیزیکی و روانی جامعه بزند بلکه ایرانیان نشان دادهاند در اینجور مواقع بسیار سریع اختلافات را کنار گذاشته و به سوی اتحاد و همبستگی قدم برمیدارند و این میتواند برای جبههی داخلی علیه دشمنی آمریکا و اسرائیل و سعودی و تحریمهای ظالمانهی آمریکا فرصتی مناسب ایجاد کند...
حمایتهای عربستان و آمریکا از تجزیه طلبان داخلی و گروهی که مسوولیت این اقدام تروریستی را پذیرفته چه تاثیری بر این دست اتفاقات دارد؟
تاریخ ثابت کرده حمایت آمریکا و سعودی مخصوصا از گروههای تجزیه طلب و تروریست، همواره نتیجهی عکس داده و جای ایجاد شکاف بین دولت و ملت اتفاقا این گروهکها را منزوی کرده و باعث ایجاد هرچه بیشتر همبستگی داخلی در ایران شده است!
البته باید در نظر داشت که اقوام در ایران مطالبات به حقی دارند و نظام باید از تمام ظرفیتهای خود در راستای رفع نیاز و برآورده ساختن مطالبات به حق مرزنشینان و اقوام ایرانی استفاده کند و اجازه ندهد این مطالبات که معمولا معیشتی و فرهنگی هستند ابزار دست دول متخاصم شوند...
نحوهی پوشش این خبر در برخی رسانههای دولتی غربی مثل بی بی سی فارسی و دویچه وله جهتدار به نظر میرسد، ارزیابی شما چیست؟
متاسفانه امروز در انتقال اخبار این حملهی وحشیانه و تروریستی از سوی رسانههای دول غربی که به زبان فارسی پخش میشود شاهد یک دوگانگی تلخ در انتقال خبر بودیم!
سابقا و در موارد مشابه که هدف اینچنین حملاتی کشورهای اروپایی و آمریکایی بودند به سرعت حمله تروریستی خوانده میشد، اما امروز تیتر اخبار در این رسانهها طوری تنظیم شد که گویی یک حملهی مشروع از یک مخالف مظلوم رخ داده و به طور غیر مستقیم این ذهنیت را در مخاطب تقویت میکرد که داعش یا جبهه آزادی بخش الاهواز در دفاع از خود و مردم عرب خوزستان دست به چنین اقدامی زده است!
وضعیت رسانههای عربی را در پوشش این خبر چطور ارزیابی میکنید؟
وضعیت پوشش اخباری اینچنین از سوی رسانه های عربی معمولا جانبدارانه و همسو با سیاستهای کشور هایی چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی و حتی اسرائیل است و دلیل آن هم هزینههای هنگفتی است که این کشورها در چند سال گذشته در حوزهی رسانهای و علیه جمهوری اسلامی کردهاند!
به جرات میتوان گفت غول های رسانهای عربی رسانههایی هستند که وابسته به سعودی و امارات و قطر هستند.
نکتهی قابل تامل آن است که جمهوری اسلامی تا به امروز این جنگ رسانهای و تاثیر آن بر مخاطبان خود را جدی نگرفته و هیچ برنامهای برای مبارزه و جلوگیری از آن نداشته و ندارد!
در حالی که بخش بزرگی از جنگهای امروزه بر گردهی میدیا و رسانههای صوتی، تصویری و مجازی است رسانه های ایران جزو ضعیفترین و بی برنامهترین رسانههای منطقه به حساب میآیند و حتی در تاثیرگذاری بر جبههی داخلی هم عاجز و فشل هستند و باید هرچه سریع تر متوجه شوند که در جنگهای پیش رو چه در منطقه و چه خارج از آن با این پوشش ضعیف و بیبرنامه چالشهای بزرگی پیش رو خواهند داشت.
دوباره تکرار میکنم تاثیر رسانههای عربی و حتی فارسی زبان که کشورهای منطقه در تاسیس آنها نقش داشتهاند بر ایرانیان به طور عام و اعراب ایران بصورت خاص حاصل بیبرنامگی و بیسلیقگی مسوولین فرهنگی کشور است و در نبود شبکههای مستقل و متنوع و آزاد در ایران و خارج از آن فضایی بیرقابت و جولانگاه شبکههای وابسته به دولتهای متخاصم را فراهم کردهاند.
در حالی که سفیر انگلستان در عراق از توافقی بین ایران و آمریکا با وساطت انگلستان و تشکیل حکومت آیندهی عراق سخن گفت و با وجود توافق اخیر ادلب و احساس شکست سعودیها از این تحولات در سوریه و در عراق آیا مرحلهی جدیدی در تشدید بحران بین دو کشور ایران و سعودی خواهیم بود!؟