اگر بپذیریم که بالا و پایین شدن شدید قیمت دلار حربه دولت بود برای چاپیدن ملت، داستان این گونه است که: دولت کالایی را (دلار) مصنوعی گران کرده و مردم از ترس خریده اند که گرانتر نشود و حالا به قیمت اصلی برگردانده (که هنوز هم سه برابر چهار هزار تومان پیشین است) و مردم از ترس ارزانتر نشدن فروخته اند و در این میان دولت میلیاردها تومان پول گیرش آمده که با آن بتواند حقوق بدهد و اموراتش را بگذراند.
به عبارت دیگر، دولت گانگستری حکومت مافیایی جمهوری اسلامی، مانند یک حاجی بازاری احتکارگر، به قیمت بدبختی ملت، جیب خود را پر کرده است اما نکته ماجرا اینجاست که حاجی بازاری در نهایت یک خلافکار با ظاهری معقول است که در همه جای جهان مشابهاتش پیدا می شود اما داستان دولت چیز دیگری است.
بازنده این بندبازی در نهایت خود حکومت خواهد بود چرا که ثروتی تولید نشده است و اقتصاد ملی رشدی نداشته و این پولهای از جیب مردم سرقت شده، پس از چندی، چیزی خواهد بود در مایه های اسکناس بی پشتوانه و بی ارزش که فقط به تورم لجام گسیخته دامن خواهد زد.
پول نفت نباشد هیچ چیز نخواهد بود و بدبختانه این حکومت ایران بربادده که به قول خل و چلهای اروپانشین برخلاف حکومت پهلوی خیلی هم استقلال دارد، امروز التماس می کند که نفتش را به زیر قیمت در برابر کالا بفروشد.
براستی خاستگاه اصحاب ماله را در کدام لجنزاری باید جستجو کرد که اینگونه از وجدان و شرف تهی هستند؟