کارل یاسپرس در جایی میگوید: قدرت بدون آزادی و قانون صفت بربریت است، آزادی و قانون بدون قدرت به معنای هرج و مرج است، قانون و قدرت منهای آزادی مساوی با استبداد است.
قتل وحشیانه جمال خاشقجی تازه ترین نمونه بربریت بن سلمانی و سبعیت سعودی هاست، اگرچه پرونده درخشان حکومت خودکامه و بربری چون عربستان سعودی که با در نظرگرفتن جنایاتی که توسط سعودیها در یمن ورق میخورد باعث میشود تا به قتل رساندن روزنامه نگاری که صرفا منتقد برخی از سیاستهای محمد بن سلمان بوده، موجب شگفتی چندانی نگردد اما شکل و مکان این جنایت هم چنان تعجب و تامل برانگیز میماند.
جمال خاشقجی بطوری که خودش بارها اعلام میکند صرفا یک منتقد شاهزاده بن سلمان بوده نه یک دشمن دولت سعودی، آخرین باری که او برمخالف نبودن خود تاکید میکند درست سه روزقبل از ناپدید شدنش در استانبول است، وقتی که در۲۹ سپتامبردر لندن و در گفتگویی کوتاه با جولیان مارشال درواحد نیوزاور بی بی سی ضمن انتقاد از دستگیریهای منتقدین توسط حکومت بن سلمان میگوید: من عضو اپوزیسیون نیستم و صرفا یک نویسنده هستم و بنابراین به یک فضای آزاد برای بیان نظراتم نیاز دارم.
از طرفی خاشقجی در دسامبر۲۰۱۷ در گفتگوبا عنایت فانی در برنامه به عبارت دیگر بی بی سی فارسی، اصولا فراتراز این میرود و اعلام میکند: معتقدم که اصلاحات محمد بن سلمان کاری درست اما به شیوهای نادرست. این تاکید خاشقجی اتفاقا در پاسخ به این سوال مجری برنامه ازاوست که آیا فکر نمیکند اصلاحات بن سلمان ظاهری است و صرفا درراستای برخورداری بیشتراز حمایتهای آمریکا برای جاه طلبی منطقهای اوبه ویژه در رویارویی با ایران. اما جمال با درست دانستن نیت شاهزاده سعودی و نفس اصلاحاتش در ادامه اذعان مینماید که آرزو میکنم محمد بن سلمان درحرکت اصلاحی خود موفق شود زیرا توفیق او موفقیت کشورم و فرزندانم است!
پیشینه جایگاه خاشقجی نشان میدهد که او برای سالیان متمادی قبل از به قدرت رسیدن بن سلمان خواسته یا ناخواسته در خدمت خاندان خودکامه آل سعود بوده است، او در مقطعی حتی در جایگاه امنیتی حساسی به عنوان مشاورترکی فیصل رئیس سازمان اطلاعات که بعدها سفیرعربستان درامریکا میشود، درخدمت سعودیها قرارمی گیرد، از سوئی جمال در دهه ۸۰ نه تنها یگانه روزنامه نگارعربستانی است که با اسامه بن لادن مصاحبه مینماید، بلکه در سفرهای متعددی درافغانستان او را همراهی میکند. اگرچه بعدها رهبرطالبان را به شدت زیر سوال میبرد و به کلی راه خود را از او جدا مینماید، بویژه وقتی به عنوان یک محقق و روزنامه نگار به این نتیجه میرسد که مسلمان معتقد باید مقید باشد اما تعصب (رادیکالیسم اسلامی) محکوم است.
جایگاه امنیتی و مشاورهای خاشقجی برای سران آل سعود اما بعدها با چالشی جدی مواجه میشود، به طوریکه درسال ۲۰۰۳ تنها پس از ۵۲ روزبه عنوان سردبیرروزنامه الوطن دوام میآورد چراکه وزیراطلاعات وقت اورا ازروزنامه اخراج میکند، اما ۴ سال بعد در۲۰۰۷ او به الوطن باز میگرددو این بار پس از سه سال فعالیت در آن خودش استعفا میدهد یا مجبوربه ان میگردد، اما بعدها یک روزنه امید دیگربرای جمال بازمی شود وقتی شاهزاده میلیاردرسعودی ولید بن طلال، برایش یک فرستنده تلویزیونی در بحرین ایجاد میکند اما درهمان روز اول تعطیل میشود! زیرا که خاشقجی بی مباهات با یکی از رهیران شیعه بحرین مصاحبه کرده بود.
جمال خاشقجی با ظهورشاهزاده بن سلمان موضع انتقادی جدی تری در برابر سعودیها اتخاذ میکند و طبعا دیگرکمترین جایگاه امنیتی یا مشاورهای در حکومت برایش باقی نمیماند، اگرچه همواره او چالش اصلی بن سلمان را خوشنود کردن مردم عربستان از لحاط اقتصادی میدانست زیرا معتقد بود که تا زمان حضورحدود ۷۰ درصد کارفرما در قالب شرکتهای خارجی و نیروی کار غیربومی، نمیتوان معضل بیکاری بیش از سه میلیون مردم عربستان راحل کرد. او براین باوربود که باید به اصلاحات حتی جزئی محمد بن سلمان احترام گذاشت، چراکه مهم ترین گام و اقدام او قطع حمایت ازافراطی گری و وهابیت است که اتفاقا درگذشته پیش ازاو رواج داشته، نمونه بارزش خلع سلاح شدن پلیس مذهبی (آمرین به معروف و ناهیان ازمنکرمسلح) بوده که اتفاقا مردم عربستان از این ابتکارناپدید شدن آنها توسط محمدبن سلمان خشنودند.
عمده انتقاد خاشقجی به بن سلمان ضمن ایمان به اصلاحات این شاهزاده ان بود که به اجماع و وفاق یعنی رهبری جمعی مردم نیزباید توجه داشت، نهایتا او باورداشت که درکناراصلاحات بن سلمانی باید ساختارقضایی سالم ایجادکردتا مبارزه با فساد با استقلال کامل عملی شود، بهرحال بطوریکه خود جمال تاکید داشت او صرفا یک منتقد به برخی از سیاست گذاریهای اصلاح طلبانه بن سلمان بود و ازطرفی ممنوع القلم بودن یا زندانی شدن بسیاری از دوستان روزنامه نگارش را نمیتوانست بپذیرد، شرایطی که باعث شده بود تا پس از دورهای کوتاه ازسرکارامدن محمد بن سلمان او به تبعید خودخواستهای دست زده به عنوان روزنامه نگاری درواشنگتن پست آغاز به کار نماید.
احتمالا خاشقجی به سه دلیل نگران امنیت خود نیز بود حتی زمانی که درایالات متحده ظاهرا با فراغ بازو آزادانه به انتشار انتقاداتش از شاهزاده سعودی درجایکاه یک کارشناس و روزنامه نگار حرفهای میپرداخت، اولا به صرف برخی از افشاگریها یش در باره فساد فراگیراقتصادی درخاندان آل سعود و ابرازهمدردی با همکارانش که روز به روز دستگیرو زندانی میشدند، ثانیا او از اینکه قبلا به محمدبن سلمان این نقد را داشته که نزدیکی او به ترامپ خطر ناک است، قاعدتا حس امنیت خاطر لازم را به او نمیبخشید که به عنوان روزنامه نگاردرکشوری مجال کار بیابد که با سیاست رئیس جمهور نا متعادل ان ترامپ سرسازگاری نمیتواند داشته باشد و نکته سوم این بود که جمال هرگونه نزدیکی و دوستی عربستان با اسرائیل را مردود میدانست و اتفاقا این یکی از دلایل انتقاداتش از بن سلمان بود، اما اکنون ناگزیر است در کشوری روزنامه نگاری کند که درراس هرم قدرت دونالد ترامپ باشد ودامادش جرالد کوشنر که اصولا در خدمت اسرائیل هستند.
برحسب اتفاق تنها هفتهای پس از ناپدیدشدن جمال خاشقجی درآخرین گزارش سازمان بین المللی گزارشگران بدون مرز، عربستان با یک پله تنزل از سال ۲۱۰۷ امسال در جایگاه ۱۶۹ از ۱۸۰ کشوری قرارمی گیرد که حقوق روزنامه نگاران و آزادی آنان را رعایت نمیکند. اگرچه جمهوری اسلامی هم چون گذشته جایگاه درخشانی دارد و تنهابا پنج پله برتری از سعودیها در رتبه بالاتر ۱۶۴ام قرارگرفته است. عربستان در کناربسیاری از حکمرانهای عرب منطقه تقریبا در جایگاه یکسانی از نظر این رتبه بندی قرارگرفته چون نقطه مشترک همه آن دولتها خودکامگی ایدئولوژیک امیخته به نوعی بربریت است. طبعا گزارشگران بدون مرز با لحاظ کردن این موضوع که سالانه تعدادی از شاهزادگان منتقد سعودی در کشورهای اروپایی ربوده شده وسرانجام سر از زندانهای عربستان در میآورند، این رتبه درخشان را به حاکم به اصطلاح اصلاح طلب سعودی اعطا کرده است. وقتی محمد العطیبی فعال حقوق بشرسعودی پس ازپذیرش پناهندگی درنروژ درسال ۲۰۱۷ هنگام پرواز به آن کشور از فرودگاه روانه زندان میشود یا شاهزاده سلطان بن ترکی از منتقدین حکومت دردیدار با یکی از وزرای سعودی در ژنو پس از بی هوش شدن با سرنگ تزریق شده در گردن چند روز بعد در بیمارستانی در ریاض بهوش میآید، سازمان گزارشگران بدون مرزچگونه میتواند عربستان سعودی را لایق جایگاه شایسته تری بداند؟
در نظر گرفتن این اصل که جمال خاشقجی صرفا یک روزنامه نگارمشهورنبوده بلکه جایگاه گذشتهاش در ساختارسیستم مخوف امنیتی سعودیها بیش از رسانه چی بودنش اهمیت داشته، شاید بتواند رازگشایی معمای قتل یا ناپدید شدنش را آسان تر نماید، از طرفی تننش هایی که ترکیه با عربستان به ویژه درباره قطر داشته و ازسوئی درگیریهای دیپلماتیک شدید آنکارا با واشنگتن بر سر کشیش آمریکایی آندرو برانسون که منجربه تحریم ترکیه ازسوی آمریکا شد نیزمی تواند نقش احتمالی پشت صحنه ترکیه دربر ملا کردن شکل ناپدیدشدن این روزنامه نگارمتنفذ منتقد سعودی را صرفا به عنوان فرضی درنظرگرفت، چراکه آنکارا با افشای افتضاح منتسب به دولت سعودی میتواند از متحدش آمریکا در جهت کاهش فشارهای ناشی از تحریم ترامپ برترکیه امتیاز بگیرد.
اگرچه شکل پایان غم انگیزداستان خاشقجی درده روزگی آغازعمر ۶۰ سالهاش دنیای رسانهای را دربهت فروبرده، باید دید عواقب دیپلماتیک این ماجرا سرنوشت محمد بن سلمان شاهزاده خودکامه درنقاب اصلاح طلبی را چگونه رقم خواهد زد، بویژه آینده به پادشاهی رسیدنش را. ازسوئی با وجود آن که بسیاری از کشورهای غربی به واسطه موازین حقوق بشراز ابتدای این ماجرا موضعی صریح را در بازخواست سعودیها اتخاذ کردهاند وبر تاثیرمنفی نتیجه این اتفاق برآینده روابطشان با عربستان تاکید داشتهاند اما باید دید دولت اصلی که آمریکاست چه برخوردی خواهد داشت زیرا تجربه ثابت کرده که بدون همراهی ایالات متحده سایرکشورها اقدام احتمالی تحریمیشان بر سعودیها تقریبا و چه بسا تحقیقا بی اثر خواهد بود، نمونه بارزش چیزی است که در باره ایران و فرجام برجامش اکنون میبینیم، آمریکا هم که متاسفانه خود رادر جایگاه آقای دنیا میبیند و دست کم پلیس اقتصاد جهان است تا کنون موضع جدیای در قبال شریک بسیارنزدیک تجاری ایش اتخاذ نکرده و درآخرین واکنش اگرچه دونالد ترامپ تحت فشارافکارعمومی و سناتورهای کشورش زبانا اعلام میکند که اگرثابت شود که رژیم سعودی در قتل خاشقجی نقش داشته به شدت با او برخورد خواهد نمود اما در سوی دیگر ترامپ قلبا درپاسخ خبرنگاری میگوید که: منطقی نیست که معامله ۱۱۰ میلیارددلاری با عربستان را برهم بزند چون اگرما به آنها اسلحه نفروشیم آنها از روسیه و چین میخرند واین به نفع ما نیست! در ادامه رئیس جمهور آمریکا میگوید که سعودیها پرداخت مبلغ هنگفتی را به پیمان کار آمریکایی تعهد دادهاند تا جریان جنگ هوایی آنها در یمن را اجرایی کند.
این سخن ترامپ آیا بیانگرارجحیت همیشگی الویتهای اقتصادی بر ارزشهای انسانی یا حقوق بشری نیست؟ اگرچه از سوی دیگرروسیه ادعا میکند که این معامله دسامبر ۲۰۱۷ با عربستان که ظاهرا بزرگترین قرارداد تسلیحاتی در تاریخ آمریکاست واقعیت نداشته و صرفا جنبه و مصرف تبلیغاتی دارد.
درتازه ترین واکنش ۲۲ سناتوردمکرات و جمهوری خواه از ترامپ خواستهاند تا قانون ماگنیتسکی را درمورد عربستان عملی نماید انچه که به آمریکا اجازه میدهد تحریمهای سختی را علیه دولت سعودی به اجرا درآورد، اگرچه صرف نظر از این قانون که در سال ۲۰۱۲ توسط باراک اوباما برعلیه روسیه تصویب شد، صرفا خود سنای آمریکا این قدرت قانونی را دارد که به واسطه قواعد حقوق بشرعربستان را تحریم و تنبیه نماید اما به نظر نمیرسد که در صورت اثبات رسمی اتهامات سعودیها در قتل یا دست کم ناپدید شدن خاشقجی، از سوی آمریکا مواجهه صریحی علیه آنان صورت گیرد، زیرا علاوه بر منافع کلان اقتصادی مشترک با دولت سعودی که ترامپ بدان اشاره نموده، عربستان نقش ژئوپولیتیک خاصی در مهار ایران برعلیه منافع ایالات متحده و اسرائیل در منطقه دارد بنابراین آمریکا حاضر نخواهد بود به صرف قتل هرچند فجیع یک روزنامه نگار این موقعیت را متزلزل نماید.
فرجام کلام این که محمد بن سلمان در مصاحبهای که با تایم داشته میگوید:
" درواقع هرجا یک تروریست میبینید سابقهای در اخوان المسلمین دارد... هر مشکلی که در منطقه به وجود میآید رد پای ایران درآن است. "
به بخش دوم سخن حکمران سعودی نه تنها آمریکاییها کاملا با ور دارند بلکه جمال خاشقجی بدان ایمان داشت، چراکه او بیشتر از خود سعودیها نظرش درباره جمهوری اسلامی منفی بود، تا جایی که میگفت ایران بر علیه عربستان موضع تهاجمی استراتژیک دارداما سعودیها و محمد بن سلمان صرفا یک یک واکنش تدافعی تاکتیکی علیه ایران!
علی ایزدی
[email protected]