جناب حسن شریعتمداری پیشنهاد درستی را برای تشکیل "یک شورای مدیریت دوران گذار"به میان آوردهاند که من به عنوان یک ایرانی، به سهم خود از طرح آن خرسند شده و ازآن پشتیبانی میکنم. تشکیل چنین شورایی از خواستههای نگارنده نیز بوده است. این شورا اگر بتواند آنچنان که در سخن و پیام آمده است در میدان عمل نیز به درستی پیاده شود، میتواند نوید یک دگرگونیِ بزرگ در وضعیت تآسف بار کنونی میان اپوزیسیون و مخالفان حکومتِ ویرانگرِ اسلامی ایران را داده و نور امیدی در دلِ مردم رنج کشیده ایران پدید آورد. در این زمینه من توجه جناب شریعتمداری و دیگر هم میهنان کوشنده در این راستا را به چند نکته از دید خود مهم جلب میکنم:
۱ ـ باید کوشش شود که هسته اصلی این شورا در ایران باشد. انگیزه آن نیز بسیار روشن است. آنها در میدان عمل بوده و با وضع امروز ایران بیش از ما آشنا هستند و راه و چاه مبارزه در چنین وضعی در ایران را بهتر از ما در بیرون از کشور میدانند. شماری از این کوشندگان گرامی در ایران تا کنون هزینههای سنگینی پرداختهاند که همه ما با نام آنها آشنا هستیم. بانوان گرامیای چون نسرین ستوده، نرگس محمدی و... بانوان مبارز دیگری که شماری همچنان در زندان هستند، جایشان در این شورا است. وکیلهای شرافتمندی چون عبدالفتاح سلطانی و یا قاسم شعله سعدی، کوشندگانی چون حشمت طبرزدی و یا محمد نوری زاد، که از دیدنگارنده یک تنه به شیوههای درست و مناسب کار بزرگی را در ایران به پیش برده است، یا نمایندگان دلیر سندیکاهای کارگری یا نمایندگان آموزگاران، دانشجویان و... مبارزان گرامی دیگر در ایران میتوانند آشکار و یا پنهان (بسته به وضع آنان) در این شورا حضور داشته باشند.
۲ ـ نباید فراموش کرد که در نیروهای نظامی و شبه نظامی به ویژه در ردههای پایین، حتا در بدنه نیروهای اطلاعاتی نیز مخالفان حکومت کم نیستند که شوربختانه به سبب جو پلیسی و امنیتی شدید حاکم، نمیتوانند مخالفت خود را آشکار کنند. من تردید ندارم که در میان بازنشستگان نیروهای نظامی به ویژه ارتشیان، چنان که در برخی نشستهای اعتراضی آنان نشان داده شده، مخالفان نیز کم نیستند که البته هیچ گونه آماری نمیتواند وجود داشته باشد. میزان آگاهی این گروه از روابط درونی این نیروها، میتواند در آینده برای این شورا بسیار کارساز باشد. این نیز روشن است که هیچ فردی در میان این گروهها نمیتواند آشکارا عضو این شورا بشود ولی وجود چنین نظامیان مورد اعتمادی در پیش برد کار شورا میتواند از اهمیت زیادی بر خوردار باشد.
۳ ـ با توجه به پیشنیه و شناختی که از حکومت اسلامی داریم، پس از تشکیل چنین شورایی نباید اندک تردیدی داشت که نیروهای امنیتی/اطلاعاتی رژیم با همه نیرو و توان خود به شیوهها و در شکلهای گوناگون چه در درون و چه در بیرون از ایران، کوشش نکنند که در این شورا نفوذ کرده و آن را از هم بپاشند. در نتیجه همه شرکت کنندگان در شورا میباید مورد اعتماد کامل بوده و مراقبتهای ویژهای در ارتباط گیریها در میان باشد.
۴ ـ در پیشنهاد جناب شریعتمداری گذشته از ۳۲ نفر پیشنهادی ایشان (که در بر گیرنده دو نماینده از همه لایههای اجتماعی از کارگر، کارمند، دانشجو و... و همه تیرههای تشکیل دهنده مردم ایران از کُرد، لُر، آذری، بلوچ، ترکمن، عرب و... وافزون بر آن ۵ تن دیگر به عنوان گروه سیاستمدار و فعال مدنی در ارتباط گیری با گروهها و سازمانهای ایرانی و بین لمللی)، تأکید شده است که ۱۸۰ تن نیز از نیروهای اپوزیسیون با دیدگاههای گوناگون نیز به این شورا اضافه خواهند شد. این نکته هم مهم و پرسش برانگیز است و هم اگر با برنامه ریزی درست نباشد، میتواند به موردی مشکل آفرین برای شورا تبدیل شود زیرا شوربختانه ما پیشینه خوبی در این گونه همکاریها نداریم. نگارنده امیدوار است که نمایندگان این گروهها و سازمانها، این شورا را تبدیل به محل برخورد و در گیریهای ایدئولوژیک خود نکنند. بنابراین شورا در همآن گام نخست میباید برای همگان روشن سازد که چهارچوب و زمینه کارش بر چه پایهای استوار است تا آنان که با آن همساز و همخوان هستند در آن شرکت کنند. این شورا به هیچ شکل نباید اجازه دهد که تبدیل به پایگاه تبلیغاتی برای گروهها و سازمانهای شرکت کننده شود. در غیر این صورت کار این شورا نیز به سرانجام درستی نخواهد رسید.
۵ ـ پیشبرد کار بزرگ و مهم دوران گذار، با توجه به ماهیت ضد انسانی، ویرانگر و ریا کار این حکومت، کار سهل و سادهای نیست. چنین شورایی میباید خود را برای بر خورد با همه گونه پیش آمدها آماده کند.
۶ ـ در پایان با آرزوی بر پایی و پیشرفت این شورا، نگارنده تاکید میکند که در این شورا حضور جوانانِ پُر شور، دانا و مبارز، که آینده سازان ایران هستند، بر وزن و سنگینی این شورا خواهد افزود.